کتاب شاهنامه فردوسی (کتاب پانزدهم)
معرفی کتاب شاهنامه فردوسی (کتاب پانزدهم)
کتاب شاهنامه فردوسی (کتاب پانزدهم) برگردان نثر از سیدعلی شاهری و ویراستهٔ فرمهر منجزی است و کتاب چ آن را منتشر کرده است. این کتاب شامل بخش تاریخی؛ از پادشاهی قباد پیروز تا پایان داستان مهبود است.
درباره کتاب شاهنامه فردوسی
شاهنامه در وهلهٔ نخست ناجی زبان پارسی است. بعد از سلطهٔ عربها بر ایران، زبان فارسی بهتدریج جای خود را به زبان عربی داد؛ دانشمندان ایرانی رسالههای خود را به زبان عربی مینگاشتند و اگر فردوسی شاهنامه را نمیسرود، چهبسا ما نیز هماکنون به زبان عربی سخن میگفتیم و زبان شیرین پارسی بهدست فراموشی سپرده میشد.
گرچه عربها با خود دینی آوردند که ایرانیان را از ظلم و فسادی که دولت ساسانی را فراگرفته بود نجات میداد و ایرانیان آمادهٔ دریافت آیینی بودند که برایشان برابری و عدالت بههمراه میآورد و آنها از دین اسلام استقبال کردند، عربها پس از استیلا بر این سرزمین و افتادن خلافت بهدست خلفای فاسد بنیامیه که اسلام را از روح اصلی خود خالی کردند، انواع توهینها را به مسلمانان غیرعرب از جمله ایرانیان روا میداشتند. مردم ایران که در مقابل قدرت عربها خود را ضعیف میدیدند، ناچار پناه آوردند به افسانهها و گذشتهٔ خود تا با یادآوری تمدن و قهرمانیهای قوم خود، در ذهن خود هم که شده، به ایرانیبودنشان تفاخر کنند.
فردوسی با شاهنامه درحقیقت سند قومیت مردم ایران را سروده است. داستانهای شاهنامه در نزد مردم دورهٔ ساسانی در حکم تاریخ و گذشتهٔ آنان بود. این داستانها در زمان یزدگرد سوم با نام خداینامه تدوین شد و پس از فتح ایران توسط عربها، این کتاب از جمله کتابهایی بود که بهدست ابنمقفع، حکیم و ادیب ایرانی، به عربی ترجمه شد ولی نمیدانیم که خداینامه کِی و بهدست چه کسی به فارسی برگردانده شد؛ تنها مطلبی که در این مورد میتوان گفت این است که این کتاب مهمترین اثری بود که ایرانِ بعد از اسلام را به ایرانِ گذشته پیوند میداد.
نکتهٔ دیگر اینکه شاهنامه متعلق به یک کشور و ملت خاص نیست و همان گونه که اختراعات و اکتشافات را نمیتوان به یک کشور متعلق دانست، شاهنامه را هم نمیتوان منحصر به مرزهای ایرانزمین کرد؛ برگردان شاهنامه به بسیاری از زبانهای دنیا خود گویای این مطلب است.
زبانی که فردوسی برای سرودن شاهنامه برگزیده، بسیار ساده و روان است و داستانها آنچنان شیرین و جذاب هستند که خواننده گاه در کشاکش داستانهای آن خود را بهجای پهلوانان داستان گذاشته با آنها زندگی میکند؛ با خشم پهلوانان آن خشمگین میشود و با پیروزی پهلوانان آن احساس پیروزی و با اندوه و شادی آنها احساس غم و شادی میکند. همین امر باعث شده که سالها پردههای نقالی شاهنامه یکی از ارکان تفکیکناپذیر قهوهخانههای ایران باشد.
یکی دیگر از مسائلی که فردوسی خود را ملزم به رعایت آن میدید، پاکی زبان و عفت کلام است. در تمام شاهنامه حتی یک لفظ یا عبارت مستهجن دیده نمیشود و در جایی که میبایست بهخاطر ضرورت داستان مطلب شرمآوری بگوید، لطیفترین و زیباترین عبارات را برای آن مییابد، مثلاً در داستان ضحّاک آنجا که میخواهد بگوید پسری که به کُشتن پدر راضی شود حرامزاده است، چنین میسراید:
به خون پدر گشت همداستان
ز دانا شنیدستم این داستان
که فرزند بد گر بود نرّهشیر
به خون پدر هم نباشد دلیر
مگر در نهانی سخن دیگر است
پژوهنده را راز با مادر است
و در داستان زال و رودابه آنجا که این دو بههم میرسند، میگوید:
همی بود بوس و کنار و نبید
مگر شیر کو گور را نشکرید
حتی در داستان رستم و تهمینه که بهاقتضای طبیعت در شرایط جبر پیش آمده، راضی نمیشود که پهلوان او مغلوبِ نفس شده و از حدود شرعی تجاوز کند. تهمینه در دل شب، درحالیکه رستم خواب است، بهبالین او میرود و خود را در اختیارش میگذارد، با آنکه رستم مسافر بوده و تنها یکشب در آنجا اقامت داشت، واجب میداند که موبدی حاضر شده تا او را از پدر خواستگاری کند.
دربارهٔ شاهنامه و فردوسی هر چه بیشتر بگوییم باز هم ناگفتههای بسیاری باقی است. نکتهٔ آخر اینکه شاهنامه نهتنها بهعنوان یک دیوان شعر حماسی و یک شاهکارِ ادبی بینظیر ارزشمند است، بلکه آن را از هر جنبهای که مورد بررسی قرار دهیم دارای قدر و منزلتی والاست. شاهنامه سرشار از حکمت، پند و اندرز و حتی نکاتِ پزشکی است. رستم اولین نوزادی است که با عمل سزارین بهدنیا میآید و حکیم سخن چنان با مهارت و از زبان سیمرغ آن را شرح میدهد که گویی خود جراحی زبردست است و برخلاف گفتهٔ مشهور که بهخاطر تولد سزار روم این عمل سزارین نام گرفته، هنوز هم در نقاطی از سیستان و بلوچستان این گونه تولدی، موسوم به تولد رستمی است.
این مجموعه شامل تمام شاهنامه است که برای راحتی خوانندگان جوان که به تاریخ و تمدن کشور خود علاقه دارند و میخواهند با شاهنامه آشنا شوند، به نثر ساده (در حد توان) برگردانده شده و در سه بخش شامل:
۱. بخش اساطیری
۲. بخش پهلوانی
۳. بخش تاریخی
تنظیم شده است. بخش اساطیری از پادشاهی کیومرث شروع شده و تا مرگ فریدون ادامه دارد.
بخش پهلوانی از پادشاهی منوچهر و ظهور خاندان سام شروع میشود و تا مرگ رستم و فرزندش فرامرز ادامه دارد.
بخش تاریخی که با پادشاهی بهمن فرزند اسفندیار شروع شده تا مرگ یزدگرد و تسلط عربها بر ایران ادامه مییابد.
خواندن کتاب شاهنامه فردوسی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به همهٔ نوجوانان و جوانان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب شاهنامه فردوسی (کتاب پانزدهم)
«وقتی قباد بر تخت نشست و تاج شاهی بر سر نهاد، از استخر که مایهٔ فخر جنگجویان بود، به تیسفون رفت. وقتی بر تخت فیروزهای نشست خطاب به بزرگان گفت: «هیچچیزی را از من پنهان مدارید! راه دیدار با من برای شما چه در روز چه شب باز است. بزرگی سزاوار کسی است که زبانش را با حرف راست آراست و راه کجی در پیش نگرفت. چنین کسی اگر بههنگام خشم بخشنده باشد، سرور تمام رادمردان او را مراد خود خواهد دانست. چنین کسی چنان همه را مجذوب خود میکند و دعای بزرگان را با خود دارد که از نهایت رضایتمندی سرش به آسمان میرسد. اگر دلهای خود را از کینه و نفرت دور نگه دارید از کوچک و بزرگ شما را خواهند ستود. هرگاه پادشاهی سخن بهدروغ گفت، خیلی زود پادشاهیاش زوال میگیرد. اول باید سخن را شنید و اگر سزاوار بود، پاسخ داد. وقتی خردمندی طمع و آز داشته باشد، دانش او هرگز به ثمر نمینشیند. خردمند اگر راه شتاب در پیش بگیرد، گویی درخت دانش خود را با آب شور آبیاری میکند. ثروتمندی که در بخشیدن مال سخت و خسیس است از درویش و مستمند نیز فرومایهتر است، همینطور هم مستمند نادانی که برتری میجوید، جز به دیوانگان نمیماند. هرکس در خود عیب میبیند، هیچگاه از عیب دیگران نمیگوید. صبر و شکیبایی ستون خیمهٔ دانش است و اگر خردمند تندی کند، خود را به خواری افکنده است. هرگاه خداوند از تو راضی باشد، بیشک به توانگری و پاکدلی خواهی رسید. اگر خودت را از رنج و غم رها کنی، روزیای بهتر از تمام گنجها نصیبت خواهد شد. کسی که با بخشش توشهای برای آخرت فراهم میآورد، اگر هم جسمش بمیرد، نامش هرگز نخواهد مرد. پس همگی بهسوی نیکی روی آورید و دنیا را با بداندیشی و کردار بد به ویرانی نکشانید.»
تمام بزرگان زبان به ستایشش گشودند و بر تاج شاهیاش زبرجد و گوهر افشاندند. چون شاه ایران بسیار جوان بود و بیش از شانزدهسال نداشت و از کارهای پادشاهی چندان نمیدانست، سوفرای کارهای مملکتی را سروسامان میداد و قباد جز نام پادشاهی چیزی نداشت.
همه کارِ او پهلوان راندی
کسی را برِ شاه ننشاندی
نه موبد بُد او را نه فرمان نه رای
جهان پُر ز دستوری سوفرای»
حجم
۱۲۱٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۶۴ صفحه
حجم
۱۲۱٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۶۴ صفحه