کتاب عطر وحشی
معرفی کتاب عطر وحشی
کتاب عطر وحشی داستانی بلند نوشتهٔ فریده زندی است و انتشارات آرنا آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب عطر وحشی
رمان عطر وحشی روایت زندگی دختر جوانی به نام فرگل است که در حساسترین سالهای جوانی زندگیاش با ورشکستگی و بیماری پدر مواجه میشود و مسئولیت گذران زندگی خانواده بر عهده او میافتد و او که تازه معنی از عرش به فرش رسیدن را چشیده است، مجبور میشود برای حفظ حداقلهای یک زندگی محقرانه با ناملایمتهایی که تقدیر بر او روا داشته، به تنهایی دست و پنجه نرم کند. در خلال این داستان، عشق قدرتمندترین ابزاری میشود که به کمک روح زخمخوردهٔ او میآید و در کنار تصویر ترسناک زندگی، پردهای از لحظات پرحلاوت آن را هم به نمایش میگذارد. فرگل در تقابل با بالا و پایینهای اتفاقات روزگار با تکیه بر قدرت همین عشق است که به سوی ساختن دوباره ویرانههای زندگی خانوادهاش پیش میرود. اما درست در جایی که تصور میکند بر بیرحمیهای بازی تقدیر فایق آمده، تصویر پرحلاوت عشق به دردناکترین کابوس تمام لحظههایی که تا آن زمان زندگی کرده، تبدیل میشود و زندگی او با شرایطی به مراتب اسفبارتر از قبل عجین میگردد و این بار او تصمیم میگیرد به جای جستوجوی یک ناجی، با تکیه بر عزت نفس خویش و قدرت ایمان بازی دوباره باخته را از سر گیرد و... .
خواندن کتاب عطر وحشی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران رمانهای ایرانی پیشنهاد میکنیم.
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۳۹۴ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۳۹۴ صفحه
نظرات کاربران
بسیار عالی داستانش خیلی جذاب بود من خیلی خوشم اومد ولی خیلی زیاد برای ماهرخ وعلیرضا گریه کردم کتاب شنتیا از همین نویسنده خیلی خوبه حتما بخونید
عالی بود واز خواندن این رمان زیبا لذت بردم.وافتخار کردم که این چنین نویسنده چیره دستی در کشور داریم.برای ایشان ارزوی سلامتی و خوشبختی در تمام مراحل زندگی دارم.
داستانی فوقالاده جذاب ولی دلم برا ماه رخ و علیرضا سوخت🥲
:)نویسندش عالیع تمام کتاباش با خوندنش هم ذوق میکنی:) هم بغض:) خیلی قشنگع:)
این کتاب خیلی خوب بود. خیلی گریه کردم اوایل راستش فصل هفتم غافلگیر شدم. فکرشم نمی کردم اینطور تموم بشه ولی خیلی قشنگ تموم شد. پیشنهاد می کنم حتما بخونید یه جاهایی یاشار اونقدر بی رحم میشه که تا چند روز گریه
فوق العاده بود . این رمان هم مثل رمان شنتیا واقعا جذاب و هیجان انگیز بود . یه داستان عاشقانه که به زندگی خیلی از جوان های امروز شباهت داشت. اینکه دو نفر عشق رو چیزی جز علاقه شدید و وابستگی نمی
منم خیلی دلم برای علیرضا سوخت
با اینکه داستانش بیشتر به درد یه سریال ترکی جذاب میخورد اما جذبش شدم. واسه یه مدت کوتاه منو از عالم واقعی برد به یه عالم فانتزی و خیالی. یکم از واقعیت دنیای ترسناک این روزها فاصله بگیریم بد نیست.
واقعا کتاب زیبایی بود قلم نویسنده بسیار روان و گویا بود .من عاشق این رمان شدم شخصیتها خیلی منطقی تعریف شده بودن،نه افراطی و تفریطی بودن ،در کل نویسنده کتاب رو در ابعاد و جهات گوناگونی تحریر کرده بود و
خیلی قشنگ نمیشد گوشی رو زمین گذاشت پایانی زیبا