
کتاب چگونه به ورزش فکر کنیم
معرفی کتاب چگونه به ورزش فکر کنیم
کتاب چگونه به ورزش فکر کنیم نوشتهی دیمن یانگ با ترجمهی سما قرایی توسط نشر هنوز منتشر شده است. این کتاب به بررسی رابطهی میان ذهن و بدن در ورزش میپردازد و تلاش میکند تصویری تازه از ورزش و فعالیت بدنی ارائه دهد؛ تصویری که فراتر از کلیشههای رایج دربارهی ورزشکاران و ورزش است. نویسنده با رویکردی فلسفی و تاریخی، به سراغ ریشههای دوگانهانگاری ذهن و جسم میرود و نشان میدهد چگونه این نگاه باعث شده بسیاری از ما ورزش را امری سطحی یا صرفاً جسمانی بدانیم. در این اثر، ورزش نه فقط بهعنوان ابزاری برای سلامت جسم، بلکه بهعنوان راهی برای رشد ذهنی، اخلاقی و حتی خلاقیت معرفی میشود. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب چگونه به ورزش فکر کنیم
کتاب چگونه به ورزش فکر کنیم با قلم دیمن یانگ، به موضوع ورزش از زاویهای متفاوت مینگرد. این کتاب با تکیهبر مفاهیم فلسفی و تاریخی، به بررسی پیشفرضها و باورهای رایج دربارهی ورزش و بدن میپردازد. نویسنده با اشاره به شخصیتهایی مانند چَد (مربی خیالی فیلم برادران کوئن) و فیلسوفانی چون دکارت، افلاطون و ارسطو، نشان میدهد که چگونه دوگانهانگاری ذهن و جسم در فرهنگ غربی ریشه دوانده و بر نگرش ما نسبت به ورزش تأثیر گذاشته است. ساختار کتاب به گونهای است که ابتدا به ریشههای فلسفی این دوگانهانگاری میپردازد و سپس با مثالهایی از زندگی روزمره و تاریخ، تلاش میکند این مرز را کمرنگ کند. در ادامه، نویسنده با بررسی تجربههای شخصی و نمونههایی از ورزشکاران و متفکران، نشان میدهد که ورزش نهتنها برای بدن، بلکه برای ذهن و شخصیت انسان نیز اهمیت دارد. کتاب چگونه به ورزش فکر کنیم با زبانی روشن و استدلالهایی مستند، خواننده را به بازاندیشی دربارهی معنای ورزش و جایگاه آن در زندگی دعوت میکند.
خلاصه کتاب چگونه به ورزش فکر کنیم
کتاب چگونه به ورزش فکر کنیم با نقد کلیشههای رایج دربارهی ورزش و ورزشکاران آغاز میشود؛ کلیشههایی که ورزش را صرفاً فعالیتی جسمانی و بیارتباط با تفکر و ذهنیت میدانند. نویسنده با بررسی ریشههای فلسفی این نگرش، به سراغ دوگانهانگاری ذهن و جسم میرود و نشان میدهد که این تفکیک از زمان فیلسوفانی چون دکارت و افلاطون در فرهنگ غربی شکل گرفته است. در این نگاه، ذهن و بدن دو ساحت جداگانه تلقی میشوند و ارزش ذهن بالاتر از بدن قرار میگیرد. در ادامه، کتاب با نقد این دوگانهانگاری، بر پیوستگی ذهن و بدن تأکید میکند. نویسنده با مثالهایی از زندگی روزمره، تجربههای شخصی و روایتهایی از ورزشکاران و متفکران، نشان میدهد که فکر کردن و احساس کردن همواره در بدن و با بدن رخ میدهد. ورزش نهتنها ابزاری برای سلامت جسم، بلکه راهی برای رشد ذهنی، اخلاقی و حتی خلاقیت است. در بخشهایی از کتاب، به تجربهی پیادهرویهای داروین و تأثیر آن بر خلاقیت و تفکر علمی او اشاره شده و همچنین نقش ورزش در پرورش فضایل اخلاقی و شکلگیری شخصیت بررسی شده است. کتاب همچنین به لذت و شعف ناشی از ورزش میپردازد و نشان میدهد که ورزش میتواند منبع رضایت، غرور مثبت و حتی الهامبخش برای نوآوری باشد. نویسنده با مرور دیدگاههای یونانیان باستان، ورزش را نه فقط برای سلامت یا جنگ، بلکه بهعنوان راهی برای تجربهی کاملتر از زندگی و هماهنگی ذهن و بدن معرفی میکند. در نهایت، کتاب چگونه به ورزش فکر کنیم ورزش را پروژهای مادامالعمر برای رشد و یکپارچگی انسان میداند.
چرا باید کتاب چگونه به ورزش فکر کنیم را بخوانیم؟
این کتاب با رویکردی فلسفی و تاریخی، زاویهای تازه به ورزش و فعالیت بدنی میبخشد. برخلاف آثار رایج که ورزش را صرفاً راهی برای تناسباندام یا سلامت جسم میدانند، این اثر نشان میدهد که ورزش میتواند به رشد ذهنی، اخلاقی و حتی خلاقیت کمک کند. نویسنده با مثالهایی از زندگی دانشمندان، فیلسوفان و ورزشکاران، پیوند میان ذهن و بدن را برجسته میکند و نشان میدهد که ورزش نهتنها برای بدن، بلکه برای ذهن و شخصیت انسان نیز اهمیت دارد. خواندن این کتاب فرصتی است برای بازنگری در باورهای رایج و یافتن انگیزهای پایدارتر برای ورزش کردن، فراتر از اهداف کوتاهمدت یا فشارهای اجتماعی.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب به کسانی پیشنهاد میشود که به دنبال درک عمیقتری از معنای ورزش و نقش آن در زندگی هستند؛ به علاقهمندان به فلسفه، روانشناسی، علوم ورزشی و افرادی که میخواهند رابطهی ذهن و بدن را بهتر بشناسند. همچنین به کسانی که با بیانگیزگی یا تردید نسبت به ورزش مواجهاند یا به دنبال انگیزهای فراتر از تناسباندام و سلامت جسمی هستند، این کتاب توصیه میشود.
بخشی از کتاب چگونه به ورزش فکر کنیم
«این چکمه ها برای فشار دادن پدال گاز ساخته شده دوگانه انگاری از کجا سرچشمه گرفته؟ راستش یکراست از دهان فلاسفه بیرون نیامده. متفکرانی چون افلاطون و دکارت نظریهها را پیچیده میکردند، ولی این نظریهها خاستگاه معمولی و سادهٔ انسانی داشتند و هنوز هم دارند. مثلاً، دوگانهانگاری تاحدی مولود شرایط اجتماعی و اقتصادی است. در دنیای غرب، کارمندی و پشتمیزنشینی معمولترین نوع شغل است. حرفهایها، «کارمندانی که سروکارشان با اطلاعات است» و کارمندان بخش خدمات با حقوق بخور و نمیر، یک ویژگی مشترک دارند: آنها هم مثل من بیشتر روزشان را به حرف زدن، مطالعه کردن و تایپ کردن میگذرانند و از جسمشان حداقل کار ممکن را میکشند. باز هم اشکالی نداشت اگر میشد رفتوآمد را نوعی ورزش تلقی کرد. ولی بیشتر کارمندان یا با ماشین به محل کارشان میروند یا از وسایل حملونقل عمومی استفاده میکنند، و این وضعیت طی چند دههٔ اخیر بدتر هم شده: الآن کمتر از همیشه پیادهروی میکنیم، یعنی حتی برای خریدهای روزانهمان هم دو قدم راه نمیرویم. پاهایمان پدالهای گاز و ترمز را بیشتر لمس میکنند تا کف خیابان را. دوچرخهسواری هم با اینکه اخیراً در سراسر دنیا با اقبال بیشتری مواجه شده، هنوز شیوهٔ اصلی و خوبی برای رفتوآمد محسوب نمیشود: در سراسر دنیا درصد بسیار کمی از سفرهای روزانه سفرهای دوچرخهای هستند. چه کسی حال دارد تا دفتر کارش رکاب بزند، بیشتر طرفداران دوچرخهسواری ترجیح میدهند مسابقهٔ دوچرخهسواران دیگر در تپههای پورتو- وکیو را از تلویزیون تماشا کنند.»
حجم
۱٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه
حجم
۱٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه