کتاب مبانی بازیگری

کتاب مبانی بازیگری نوشتهٔ بلا مرلین و ترجمهٔ علی حاجی ملاعلی است. گروه انتشاراتی ققنوس این کتاب در حوزهٔ بازیگری تئاتر را منتشر کرده است.

درباره کتاب مبانی بازیگری

کتاب مبانی بازیگری دربارهٔ بازیگری است نه درام، مطالعات تئاتر یا اجرا. این کتابی دربارهٔ روش بازیگری و افرادی است که در راستای تکامل آن گام برداشته‌اند. این کتاب مطالبی از منابع منتشرشده گوناگون، دیدگاه‌هایی از تجربیات شخصی بلا مرلین به‌عنوان یک حرفه‌ای دست‌اندرکار و اطلاعاتی جدید از بازیگران همکارش را در هم می‌آمیزد. هدف این کتاب معرفی گروهی از اساتید و متفکرانی است که در شکل‌گیری حرفهٔ بازیگران مؤثر بوده‌اند. به اضافه دیدگاه‌هایی دربارهٔ دشواری‌ها و مهارت‌هایی که ممکن است شما در مسیرتان با آن‌ها مواجه شوید. به عبارت دیگر، این کتاب یک کتاب درسی مقدماتی یا جزء آن دسته کتاب‌های «چگونه عمل کنیم؟» نیست. زیرا فراگرفتن چگونه عمل کردن از یک کتاب دشوار است. بازیگری هنری است که از طریق تجربه، یعنی بلند شدن و عمل کردن، به دست می‌آید؛ زیرا تمام جنبه‌های شخصیت شما از قبیل: بدن، صدا، تخیل، عواطف و روحتان را درگیر می‌کند. با این حال از طریق زبان نوشتاری می‌توان ایده‌های بی‌شماری را به اشتراک گذارد. و به همین دلیل مبانی بازیگری نوشته شده است. محتوای این کتاب هم مباحث آکادمیک و هم صنعت بازیگری را در بر می‌گیرد و برای هنرجوی مدرسه تئاتر حرفه‌ای یا هنرجوی بازیگری در دانشگاه کاربرد دارد.

خواندن کتاب مبانی بازیگری را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به بازیگران و علاقه‌مندان به این حوزه پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب مبانی بازیگری

«وقتی صحنه‌ای را می‌خوانید، برای این‌که به نیروی اهداف دست پیدا کنید، چند پرسش ساده وجود دارد که می‌توانید از خودتان بپرسید:

۱. من، به عنوان شخصیت، در این صحنه چه می‌خواهم یا به چه چیز احتیاج دارم؟ (به عنوان مثال من در نقش ژولیت: «می‌خواهم رومئو را اغوا کنم»، اگرچه معمولاً آنچه ما می‌خواهیم، همان چیزی نیست که نیاز داریم. من نیاز دارم که اجاره‌ام را بپردازم، اما لزوما نمی‌خواهم امشب دوازده ساعت به شیفت تاکسیرانی بروم. من به جای یک همبرگر بخر و ببر، دلم یک استیک آبدار می‌خواهد، اما آنچه نیاز دارم غذا برای پر کردن شکمم است.)

۲. من برای رسیدن به خواسته یا نیازم دست به چه عملی می‌زنم؟ (کنش‌هایی که شما برای دنبال کردن اهدافتان انتخاب می‌کنید می‌توانند اعمال جسمانی بسیار ساده‌ای باشند. در نقش ژولیت: «درست است که من باید در رختخواب باشم اما می‌خواهم از بالکن آویزان شوم.» مثلاً «من می‌خواهم/ نیاز دارم شما دو هزار پوند به من قرض بدهید». این هدف من است. من برای این‌که مطمئن شوم باموفقیت به هدفم دست پیدا خواهم کرد، باید مطمئن شوم که وقتی از شما درخواست می‌کنم، در شرایط روحی خوبی قرار داشته باشید. بنابراین برای شام غذای مورد علاقه شما یعنی بوریتو۱۸۸ را درست می‌کنم؛ وقتی وارد می‌شوید کفشتان را درمی‌آورم؛ شما را روی کاناپه می‌نشانم؛ برایتان نوشیدنی می‌آورم؛ یک لیوان برایتان می‌ریزم؛ و از شما می‌پرسم روز را چگونه گذرانده‌اید. من کم‌کم یک سری اعمال جسمانی انجام می‌دهم تا زمینه را برای دستیابی به هدفم مهیا سازم. همزمان یک سری کنش‌های درونی نیز متقبل می‌شوم: من موجبات رفاه و آسایش شما را فراهم می‌کنم؛ شما را پرورش می‌دهم و در حقیقت شما را مانند گِل رسی ورز می‌دهم تا برای قالب‌گیری به قدر کافی نرم شوید.)

۳. چه موانعی بر سر راه من قرار دارند و نمی‌گذارند به هدفم دست پیدا کنم؟ (در نقش ژولیت: «مادرم، پدرم، خصومت همیشگی با مانتگیوها در مسیر من قرار دارند.» تا وقتی که در مورد دو هزار پوند نگرانید، ممکن است دیر به خانه برسید و شام سوخته باشد. حال روحی خوبی ندارید زیرا شریکتان معامله‌ای را به هم زده است. نوشیدنی نمی‌خورید زیرا استرس باعث سردردتان شده است.)

۴. من برای نائل شدن به خواسته‌ام چقدر خود را تغییر می‌دهم و سازگار می‌کنم؟ (در نقش ژولیت: «می‌گویم که با پاریس ازدواج می‌کنم. بنابراین والدینم از نقشه واقعی من باخبر نمی‌شوند.» در مورد سناریوی دو هزار پوندی، من بوریتوهای سوخته را در سطل آشغال می‌ریزم و باعجله با هر چیزی که در فریزر دارم، کمی اسنک دست و پا می‌کنم. از سرو نوشیدنی صرف نظر می‌کنم. و بیش‌تر از لحن صدا و زبان بدنم مایه می‌گذارم تا بر مشکل غیرمنتظره پیش‌آمده غلبه کنم و نگذارم شما در حالت روحی بدی قرار بگیرید. به عبارت دیگر، من با شرایطی که شما قبلاً داشتید بیش‌تر احساس همدلی می‌کنم. در هر صورت من نباید بی‌دلیل با شما مخالفت کنم که باعث افزایش دلهره و نگرانی شما و کاهش ظرفیت پذیرش شما شود. در غیر این صورت، هرگز دستم به آن دو هزار پوند نخواهد رسید.)»