
کتاب ارباب حسن
معرفی کتاب ارباب حسن
کتاب الکترونیکی ارباب حسن نوشتۀ داوود رمضانی در انتشارات کتابسرای میردشتی چاپ شده است. این داستان واقعی است و براساس اظهارات و بازگویههای دوستان، اقوام و نوادگان مرحوم حسن رستگاری و بهضرورت حفظ حرمتها با دخل و تصرف به سلیقهٔ نویسنده به رشتهٔ تحریر درآمده است. این کتاب را میتوانید از طاقچه خریداری و دانلود کنید.
درباره کتاب ارباب حسن
گرچه نگارش این داستان از اوایل مرداد ۱۳۹۹ شروع شد، ولی شاید اگر سالها پیش از آن دکتر پورشسب به مغازهٔ یکی از نوادگان اربابحسن مراجعه نمیکرد، این اثر نوشته نمیشد و هیچگاه کسی نام اربابحسن را نمیشنید. ذکر اعتقاداتی چون فالگیری، خوابنما شدن، معجزه، دیدن اجنه و ... در این داستان صرفاً به قصد تشریح فضای عقیدتی عامهٔ مردم آن زمان بوده است و براساس بازگویههای جمعآوریشده از اشخاص آورده شد و دلیل بر صحهگذاشتن یا رد اینگونه موضوعات نیست. داستان از جایی آغاز میشود که دکتر ابراهیمی و دکتر پور گشسب به مغازهای میروند و پس از صحبت با فروشنده متوجه میشوند ارباب حسن جد فروشندهٔ مغازه است و درواقع فروشنده نتیجهٔ ارباب حسن محسوب میشود. ارباب حسن کسی بود که دکتر ابراهیمی را که در زمان کودکی رعیت او بود به خارج فرستاد تا تحصیل کند و از طرفی وقتی فشار بدهی باعث شده بود که پدر او به خرمنهای اربابحسن دست درازی کنه، ارباب حسن رفتاری متفاوت از رفتار اربابان در این شرایط پیش گرفت. این کتاب دربارهٔ رفتار و منش ارباب حسن است.
کتاب ارباب حسن را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به افرادی که به مطالعهٔ داستانهای واقعی ایرانی بهویژه داستانهایی در حال و هوای گذشتهٔ ایران علاقهمند هستند، پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب ارباب حسن
«قافله متشکل بود از ۲۱ نفر شتر که مختص به حمل مالالتجاره بودند، دو رأس اسب که کربلاییحسین، سلیمهخاتون و حسن بر آن سوار بودند و دو رأس قاطر که طلا و جواهر و وسایل شخصی خانواده را حمل میکردند.
در ازای هر هفت شتر، یک ساربان و یک چاروادار، یعنی سه ساربان و سه چاروادار، با مرکبهای خود از قاطر گرفته تا الاغ بندری کاروان را همراهی میکردند، تجربهٔ فراوان موجب شده بود که کربلاییحسین امور کاروان را به اشخاص مورد اعتماد واگذار کند. او مثل همیشه نظارت بر تمامی امور کاروان را به کاروانسالاری باتجربه محول کرده بود، سابقهٔ کاروانسالاری و آشنایی میرزانعمت با کربلاییحسین به سالهای دور برمیگشت، یک نفر هم جلودار بود که با الاغ بندری همواره در جلوی قافله در حرکت بود، البته مکاری هم اینبار به منظور زیارت با شتر خود قافله را همراهی میکرد. دو برادر به نامهای قلیخان و علیخان نیز با اسبهایشان بهعنوان تفنگچی به استخدام کربلاییحسین درآمده، مسئولیت حفظ امنیت قافله را برعهده داشتند.
چندروزی از نیمهٔ فروردین گذشته، مقدمات سفر مهیا و کاروان آماده حرکت شده بود. کربلاییحسین با وجود تجربهٔ کافی، هنوز برای شروع سفر نگرانیهایی داشت، در وهلهٔ اول انتخاب مسیر درست برای دوری از احتمال گزند راهزنان و در وهلهٔ دوم احتمال سرما و بارشهای بیوقت که هرچند سال یکبار در این فصل اتفاق میافتاد.
همراه داشتن وسایل اتراق و پوشاک گرم به اندازهٔ کافی و وجود کاروانسالار باتجربهای چون میرزانعمت، همچنین همراهی دو تفنگچی تنومند و ماهر، خیال کربلایی را از بابت انتخاب مسیر، سرمای شبهای کویر و خطر راهزنان راحت کرده بود.»
حجم
۸۶۱٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۵۳۳ صفحه
حجم
۸۶۱٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۵۳۳ صفحه