کتاب بادام
معرفی کتاب بادام
کتاب بادام نوشتهٔ وون پیونگ سون و ترجمهٔ محدثه ویسی است و انتشارات ارمغان گیلار آن را منتشر کرده است. داستانی آموزنده و جسورانه از قدرت دوستی، عشق و تلاش. کتاب بادام نوشتهٔ وون پیونگ سون، یکی از بهترین رمانهای کره جنوبی است که در سال ۲۰۱۶ برندهٔ جایزهٔ ادبی جوانان چانگبی شده است. این رمان قصهٔ پسری نوجوان را به تصویر میکشد که از اختلالی مغزی برخوردار است و نمیتواند مانند همهٔ انسانها احساسات خود و دیگران را درک کند و آنها را بروز دهد.
درباره کتاب بادام
یونجه نوجوانی است شانزدهساله که از بدو تولد دچار اختلالی نادر به نام الکسی تایمیا بوده. اختلالی که باعث میشود هیچ درکی از احساسات گوناگون همچون ترس و خشم و اضطراب و خوشحالی و... نداشته باشد و نتواند هیجاناتش را ابزار کند.
به همین خاطر او خودش را شبیه یک هیولا میداند. هیولایی کوچک که همراه با مادر و مادربزرگش در طبقهٔ بالای یک کتابفروشی قدیمی زندگی میکند. هرچند که آنها بسیار هوایش را دارند و از یونجه حمایت میکنند. مثلاً مادرش یادداشتهای رنگارنگی در سرتاسر کتابفروشیشان نصب کرده تا یونجه بداند که چه زمانی باید به مشتریان لبخند بزند یا از آنها تشکر کند.
سرانجام قهرمان کتاب بادام (Almond: A Novel) در شب تولد شانزده سالگیاش اتفاقی تکاندهنده برایش رخ میدهد که او را تنهاتر و منزویتر میکند. تا اینکه سروکله پسری قلدر به نام گان در مدرسهشان پیدا میشود. یونجه که به خاطر همین ویژگی خاصش در مدرسه هیچ دوستی ندارد، اولین بار است که کسی پاپیچش میشود. گان نیز برای سرگرمی و زورگویی مدام یونجه را اذیت میکند. تا اینکه پس از گذشت مدتی ارتباطی عجیب و خاص میان آنها شکل میگیرد؛ گان از آرامش یونجه خوشش میآید و یونجه نیز از احساسات قوی و پرشوری که گان دارد. اما این تمام ماجرا نیست و قرار است اتفاقات جالب و تأثیرگذاری در داستان بادام رخ دهد... .
خواندن کتاب بادام را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران رمانهایی از کره جنوبی پیشنهاد میکنیم.
درباره وون پیونگ سون
وون پیونگ سون (Won-pyung Sohn) کارگردان، فیلمنامهنویس و رماننویس اهل کرهٔ جنوبیست و در دانشگاه سوگانگ مدرک کارشناسی خود در رشته مطالعات اجتماعی و فلسفه را دریافت کرده است. او علاوهبراین، در حوزهٔ کارگردانی نیز تحصیلات آکادمیک دارد و در آکادمی هنرهای فیلم کره تحصیل کرده است.
او با نوشتن اولین رمان خود، بادام، توانست نامش را به عنوان یک نویسندهٔ خلاق و چیرهدست معرفی کند و برنده جوایز ادبی نیز شود. خانم سون در حوزهٔ سینما نیز جوایزی را دریافت کرده و چندین فیلم کوتاه ساخته است.
بخشی از کتاب بادام
«گان دو نفر را برای اینکه وردستش باشند انتخاب کرد. پسر لاغری که مثل دستیارش عمل میکرد و هرچه گان میخواست بگوید را به دیگران انتقال میداد. و پسر هیکلی و بدقوارهای که کارش مشخصا نمایش دادن قدرت آنها بود. آن سه واقعا باهم صمیمی به نظر نمیرسیدند. اینطور مینمود که آنها به واسطهی یک توافق یا دستیابی به یک هدف مشترک باهم تیم تشکیل دادهاند، تا به خاطر دوستی. به هرحال این کاملا روشن بود که گان سرگرمی جدیدش را که زورگویی به من بود، پیدا کرده است.
او مثل آدمکی که با برداشتن در جعبه بیرون میپرد، ناگهان از ناکجا جلوی من سبز میشد. جلوی کافه منتظر میماند تا به من مشتی بزند. یا آخر راه را پنهان میشد تا به من پشت پا بزند. هربار که او یکی از نقشههایش را عملی میکرد، گویی هدیهای بزرگ دریافت کرده. قاه قاه زیر خنده میزد و وردستهایش هم ناشیانه با او میخندیدند.»
حجم
۲٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه
حجم
۲٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه
نظرات کاربران
بنظرم موضوعی که جریان داشت در این کتاب رو میشد در ۲۰ صفحه جم کرد و اصلا جذابیت یک کتاب چه در دسته ی زندگی نامه چه در دسته رمان رو نداشت و جزو کتابهایی که نتونی زمین بزاری اصلا