کتاب امیدواری بی تدبیر (جلد سوم؛ گفتگو)
معرفی کتاب امیدواری بی تدبیر (جلد سوم؛ گفتگو)
کتاب امیدواری بی تدبیر (جلد سوم؛ گفتگو) گردآوریشده و نوشتهٔ علی محمدزاده است و انتشارات تحلیلگران عصر اطلاعات آن را منتشر کرده است. موضوع این کتاب بررسی هشت سال فناوری اطلاعات و ارتباطات ایران دولت یازدهم و دوازدهم سال ۱۳۹۲ تا سال ۱۴۰۰ است.
درباره کتاب امیدواری بی تدبیر (جلد سوم؛ گفتگو)
در دو جلد قبلی این مجموعه، رخدادهای حوزهٔ فناوری اطلاعات و ارتباطات و اکوسیستم استارتاپی کشور از سال ۱۳۹۲ تا ۱۴۰۰، هم بهصورت سالشمار و هم با تکیه برگزارشهای تخصصی درباره هر بخش، بررسی شد.
در کتاب سوم و گفتگوهای پیش رو، از زبان برخی فعالان حوزه فناوری و نوآوری، گوشههای دیگری از تاریخ هشتسالهٔ این زیستبوم جوان و زمانی امیدوار روایت میشود.
از مجموعه گفتگوهایی که در طول آمادهسازی این کتاب انجام شد، دوازده گفتگو برای چاپ انتخاب شد. گفتگوها هم بخش دولتی و حاکمیتی، هم فعالان بخش خصوصی، هم منتقدین و دانشگاهیان و هم موافقین روند گذشته را شامل میشود.
آنچه بر مجموعه گفتگوهای حاضر سایه انداخته است، ناامیدی از روند فعلی سیاستگذاریهای دولتی در عین امیدواری با کامی تلخ، به جوانان ایرانی است تا شاید یک روزی، چرخهٔ معیوب رویکردهای خلقالساعه و بیتدبیر مدیریت ایرانی را با سازوکاری نو، جایگزین کنند. از سویی هر چند شعلهٔ امیدواری کارشناسان حاضر در این گفتگوها هنوز روشن اما کم نور است، همگی نگرانی فراوان خود را نسبت به ازدستدادن نخبگان جوان کشور در روند رو به افزایش مهاجرت ابراز داشتهاند.
خواندن کتاب امیدواری بی تدبیر (جلد سوم؛ گفتگو) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به کسانی که میخواهند با وضعیت سیاسی و اجتماعی دههٔ ۹۰ آشنا شوند پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب امیدواری بی تدبیر (جلد سوم؛ گفتگو)
«آقای کریمبیگی شما به قولی ذووجهتین هستید، هم در فضای رسانهای آدم صاحب نظری هستید هم در حوزه مخابرات سالها فعالیت داشتهاید، شما هم با رویکرد خبری و رسانهای هم در فضای مدیریتی عملاً سه دولت خاتمی، احمدینژاد و روحانی را دیدهاید، بعنوان سؤال نخست اینطور شروع کنیم که تفاوت این سه دولتی که هر کدام در مقطع خاصی از زمان وارد داستان تلکام شدند را در چه چیزی میبینید؟ و اگر بخواهید یک بررسی اجمالی داشته باشید دربارهشان به چه نکاتی اشاره میکنید؟
اگر بخواهم خیلی خلاصه حرف بزنم، عملکرد دولت آقای خاتمی در حوزه سیتی را میتوان عملاً به منزله یک اپراتور کاملاً دولتی که میخواست خدمات ارتباطی پایه را توسعه بدهد و تمرکز اصلیاش هم در آن دوران روی گسترش دسترسیپذیری به خدمات عادی تلفن همراه و تلفن ثابت بود، میشود تعریف کرد. در دولت آقای احمدینژاد با توجه به اینکه تکنولوژیهای روز دنیا در حوزه تلفن همراه درحال بالغتر شدن بود و از سویی با ورود سرمایهگذاران جدید به کشور به خصوص MTN در بازار خدمات تلفن همراه، بازار ایران تغییر کردهبود و همچنین شرکتهای FCP که آن موقع با اسم pap در بخش خصوصی خدمات ثابت نامیده میشدند، عملاً در مقابل یک عمل و ریلگذاری انجام شده در حوزه توسعه خدمات ارتباطی قرار گرفته بود. میخواهم تصریح کنم آنچه که بهعنوان ورود MTN اتفاق افتاد تبعاً از دولت آقای خاتمی شروع شده بود مثلاً فرایند اعطای مجوزش در زمان وزارت احمد معتمدی همراه با آن چالشهای عجیب که بهخاطر جایگزینی ترکسل اتفاق افتاد و در حوزه pap هم لایسنسینگ و صدور پروانه و ورود بازیگرها هم در آن دوره انجام شده بود. در دوره آقای احمدینژاد به نوعی تلاش شد تا به نوعی خدمات تلفن همراه و خدمات ارتباطی به خصوص در مجموع حاکمیتی شود و اگر یادتان باشد خیلی تلاش میشد که فضای تلکام یک فضای امنیتی بشود، ما کلمات کلیدی سیاهی را از آن دوران به یادگار داریم، موضوع ۱۲۸ کیلوبایت کافیاست و محرومیتهای از آن دست، تلاش داشت اتفاقاًت عجیب و غریبی را برای آینده تلکام ایجاد کند یا استفاده از عبارت اینترنت ملی که از سوی معاون وقت فناوری اطلاعات، آقای عبدالمجید ریاضی مطرح شد که آن هم به نظر من باز سعی میکرد ریلگذاری خطرناکی را ایجاد کند که البته تا امروز به نظرم همهٔ وزرای بعدی چوبش را خوردند.
ناگزیر باید در همان مدار میچرخیدند.
بله همه چوب آن بلک ورد اینترنت ملی را خوردند و هر چه قدر هم تلاش کردند که بگویند، که قرار نیست اینترنت ملی بشود ولی همچنان این یک ریلگذاری ماندگار شد. تمرکز دولت آقای روحانی روی توسعه دسترسی به دیتا بود طبیعتاً دیگر دسترسی به خدمات ارتباطی پایه به یک بلوغ و maturity level قابل قبولی رسیده بود و مسیر غیرقابل اجتنابی را میرفت. به نظر میآید که در حوزه دسترسی پذیری به حوزه خدمات دیتا و تمرکز روی خدمات دیتا اولین بار بود که به خدمات ارتباطی بهعنوان یک مدیوم و حامل نگاه میشد تا بهعنوان یک سرویس تجاری و اقتصادی صرف. در هر حال به طور خلاصه با این کلمات در موردشان توصیف کلی داشت، اما اگر بخواهیم وارد جزئیات بشویم، موضوع این است که من میخواهم بگویم مثلاً در دولت اول آقای روحانی...
به نظر من تفکیک کنیم، چون شرایط هم کاملاً متفاوت است.
بله یعنی هم از منظر اقتصاد و سیاست و هم از منظر استراتژی و سیاستگذاری در لایه خود تلکام هم به نظرم به این تفکیک نیاز است. اگر بخواهم بگویم شاید آقای واعظی بهنظرم خوششانسترین وزیر ارتباطات ایران بود و آقای جهرمی شاید بشود گفت بدشانسترین وزیر ارتباطات ایران. از این نظر میگویم خوششانس چون محمود واعظی در دورانی وزیر ارتباطات ایران شد هم از منظر بنیه اقتصادی کشور وضعیت خیلی مناسبتر بود و هم وضعیتی که از آن شاید بشود بعنوان دوران خوشابرجام یاد کرد، باعث شدهبود تا هم حجم سرمایهگذاری در بازار تلکام چه سرمایهگذار داخلی و چه سرمایهگذاران خارجی، افزایش یابد...
و هم حجم امیدی که وجود داشت.
و هم حجم امید و هم روند افزایشی تعداد کاربران ومصرف کاربران و درآمدی که ایجاد میشد و نقش خدمات ارتباطی که با یک شیب عجیب و غریب در سبد خانوار و در اقتصاد خانوار بالا میرفت، بسیار امیدبخش بود. در مقابل آقای جهرمی از منظر بَدابرجام این فضا را تجربه کرد. حجم تحریمها بازار تلکام ایران را تحت تأثیر خود قرار داد، چون تلکام ایران مصرفکننده عمده خدمات تأمین کنندگان و وِندورهای خارجی است و نقش هزینههای ارزی در قیمت تمام شده خدمات نقش پررنگی است. از سویی توسعهپذیری به دلیل تحریمها عملاً در حوزه آیسیتی و به خصوص سیتی متوقف شد و هم اینکه وقتی هزینه ارزیتان به نسبت ۷ برابری افزایش پیدا میکند ولی درآمد ریالیتان افزایش ندارد و حتی کاهشی است، طبیعتاً هم سرمایهگذاری در این حوزه و هم امید به آینده بازار به شدت تحت تأثیر قرار میگیرد و به نظر میآید که از این بعد هم آقای جهرمی وزیر بدشانسی بود. از سویی تلاشی که با تغییر مجلس و تصمیمسازیهای جدید برای محدود کردن فضای توسعه اینترنت و پهنای باند اتفاق افتاد شاید بشود گفت که این مجموعه رینگ بدشانسیها تکمیل شد.»
حجم
۴۲۱٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۹۵ صفحه
حجم
۴۲۱٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۹۵ صفحه