کتاب در سایه مو
معرفی کتاب در سایه مو
کتاب در سایه مو نوشتهٔ مهرداد رضایی است. انتشارات پارس تاک این داستان معاصر ایرانی را روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب در سایه مو
کتاب در سایه مو یک داستان است که در آن با یک راوی اولشخص همراه میشویم. در ابتدای این داستان، راوی از دوندگیهای خودش میگوید که همهاش برای این بود که بتواند آنچه در ریشهاش فرو رفته، خشک کند تا بقیهٔ عمر را دور از تنش زندگی کند. این راوی از خودش بیزار بوده است. چرا؟ داستان را بخوانید.
خواندن کتاب در سایه مو را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب داستان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب در سایه مو
«آسمان حس کوفتگی داشت و تمامی نفس ها در همین آلودگی به سرانجام می رسید، دقیقاً مشخص نبود نتیجه چه بود و نه جالب بود، چقدر گیج و آشفته بودم که این زمین لرزه را نفهمیدم، سرزندگی ها بیشتر می شد، و هرچه زودتر می خواستم به خانه برسم، مادر طبق معمول در حیاط بود و خبری از پدرم نداشتم. به اتاق پذیرایی رفتم، برای خود یک چای ریختم، به آن دقت کردم توانستم بخندم به این خاطر که دل سوزاندم برای افروخته ای که اصولاً لهیب سوزانی درونش نیست. اتاق سکوت بود و صدای قدم هایی پشت پنجره خانه برایم آشنا بود به سمت حیاط رفتم و پیش از آنکه در بزند لای در ایستادم قیافه غمگینش را برایم ارمغان آورده بود و اصرار داشت او را عفو کنم از لای در کنار رفتم که آن را ببندم زوزه آشک آلود و ندامتگاهانه اش اهانت هایش را افزون می کرد به خانه برگشتم و همچنان به خوردن چای و خواندن روزنامه صبح مشغول شدم، نه او را پس زدم و نه اینکه بخشیدمش فقط اینکه حوصله هیچ کاری را نداشتم باید اعتراف کنم شب را طوری دیگر گذراندم و خیلی معمولی به نظر می رسید و چون پنجشنبه ها اداره تعطیل بود تصمیم داشتم صبح زیر آفتاب وسط حیاط بنشینم. کیف عمیقی بود آفتاب نه گرم و نه سرد بود حس استراحت در من ریشه داشت آسمان روشن و آبی همراه افکارم انعکاس داشت حس یک تعطیلی تازه و تهران گردی برایم مستلزم کار بود با این اوصاف در انتهای زندگی قرار داشتم زیرا افکار خود را اینگونه پرورش دادم و به این فکر می کردم که هیچگاه جوانی نکردم و پی هیچ برنامه ای برای شادی نبودم به این خاطر که احساس سنگینی داشتم و عذاب می کشیدم اگر من نباشم و نتوانم فکر کنم پس این کیست که اینها را می گوید و اینکه اگر می خواستم بیندیشم که نباشم چگونه فهمیده بودم که می خواهم نباشم آری! هرچه بودم وجود داشتنم صرفاً نقطه حقیقت داشت.»
حجم
۱۱۶٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۳۵ صفحه
حجم
۱۱۶٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۳۵ صفحه
نظرات کاربران
بسیار عالی پیشنهاد میکنم حتما بخونید.آفرین به این نویسنده جوان و توانا