کتاب نوازنده
معرفی کتاب نوازنده
کتاب نوازنده نوشتهٔ حجت یکتا است. انتشارات پارس تاک این داستان بلند، معاصر و ایرانی را منتشر کرده است.
درباره کتاب نوازنده
کتاب نوازنده حاوی یک داستان بلندِ معاصر و ایرانی است که با شعری از حکیم ابوالقاسم فردوسی آغاز شده است. «کورش پرهام» در مقدمهٔ این اثر آورده است که موسیقی، هنری پویا و گویا است که بهتنهایی احساسبرانگیز است و برای بیان احساسات و آنچه در ذهن و قلب ما میگذرد، به کار میرود. در فرهنگ ایرانیان، موسیقی جایگاه ویژهای دارد. او معتقد است که در گذر قرنها این منزلت، پستیوبلندیهای فراوانی را پشت سر گذاشته است؛ زمانی اهالی موسیقی را مطرب مینامیدند؛ هر چند مطرب بهمعنای نوازنده است و کسی است که شادی میآفریند. دستی بر آتش داشتن نویسندهٔ این اثر در زمینهٔ موسیقی و تئاتر سبب شده که همچون اثر قبلیاش به نام «آداش»، مخاطب را با خود همراه کند. شیوهٔ نگارش و تصویرسازی حجت یکتا در این داستان بلند را بسیار ماهرانه توصیف کردهاند. با او همراه شوید در کتاب نوازنده.
خواندن کتاب نوازنده را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب داستان بلند پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب نوازنده
«از صبح تا حالا که ساعت نزدیکیهای دو بعدظهر است داخل اتوبوس هستیم. نزدیکیهای ظهر اتوبوس در یک سوهانسرا توقف کرد. من و نیره و رضا ناهار مختصری را که با خودمان آورده بودیم همانجا خوردیم و دوباره سوار شدیم.
بعد از حدود شش ساعت اتوبوس به ترمینال جنوب رسید. خسته و خوابآلود پیاده شدیم. از یک رانندهٔ تاکسی آدرس مطب را پرسیدم. بعد از حدود یک ساعت توانستیم به سختی مطب دکتر را که در یک ساخمان پزشکان در بالای شهر بود پیدا کنیم.
وارد اتاق انتظار شدیم. چند زن و مرد و بچه روی صندلیها نشسته بودند. اتاق انتظار خیلی شیک و تمیز بود. کنار میز منشی رفتیم و با دختر جوانی که روی صندلی پشت میز نشسته بود صحبت کردیم.
- باید از قبل تلفنی نوبت میگرفتید.
- خانم بخدا از راه دور اومدیم. پانصد کیلومتر تا تهران راهه.
- نگاه کنید، اینا که همه اینجا نشستند نوبت دارند. خیلیهاشونم مثل شما از شهرستان اومدند.
نیره هم لب باز کرد و شروع به صحبت با خانم منشی کرد.
- خانم شوهرم راست میگه. توروخدا بهمون یه نوبتی بده.
- کسی که آدرس اینجا رو بهتون داده باید شماره تلفن اینجا رو هم میداد.
- خانم توروخدا یه کاری برامون بکن.
- تنها کاری که میتونم براتون انجام بدم اینه که وایسید اگه از بیمارا که نوبت دارند کسی نیومد شما رو میفرستم داخل.
حدود دو ساعت در اتاق انتظار نشستیم. من از شدت خستگی خوابم گرفته بود. از روی صندلیام بلند شدم و به کنار پنجره اتاق انتظار رفتم. از آن بالا نگاهی به شهر تهران انداختم. دریایی از ساختمانها و آپارتمانها، خیابانها و ماشینها.
آن دورترها هالهای از دود و غبار روی شهر دیده میشد. به نظر میآمد پایین شهر باشد. اینجا سعادتآباد بود.»
حجم
۸۲٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۴۷ صفحه
حجم
۸۲٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۴۷ صفحه