کتاب نظریه تصحیح
معرفی کتاب نظریه تصحیح
کتاب نظریه تصحیح نوشتهٔ علی نصیری است و انتشارات وحی و خرد آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب نظریه تصحیح
سنت به معنای آن چه که از معصومان صادر شده است، پس از قرآن دومین و مهم ترین منبع شناخت دین و استخراج آموزههای معرفتی است که هیچ محققی در حوزه دین شناخت در هیچ یک از زمینههای مطالعات اسلامی؛ اعم از تفسیر، فقه، کلام، اخلاق، سیره و تاریخ از مراجعه به آن بینیاز نیست. بر این اساس، افزون بر پیشوایان دینی که از روز نخست بر ثبت، ضبط و نگارش سنت قولی و فعلی خود تاکید داشتند، بسیاری از صحابه پیامبر و اهل بیت (ع) با باور به اهمیت میراث روایی برای آیندگان، نسبت به ثبت و نگارش آن اهتمام ستودنی از خود نشان دادند. در پی چنین کوشش قابل تحسین، اصول و مصنفات چهارصدگانه آغازین و در پی آن صدها کتاب روایی مختلف فراهم آمد که دستمایه تدوین نخستین جوامع حدیثی شیعه شامل کافی، من لا یحضر و تهذیبین شد.
از سویی دیگر با توجه به التزام گردآورندگان روایات به ذکر اسناد و یادکرد راویان، دانش رجال برای ارزیابی ویژگیهای عقیدتی، اخلاقی و تحدیثی راویان شکل گرفت و آثار متعددی در این زمینه به سامان رسید. از دیگر سو در پی فراهم آمدن جوامع روایی و پدید آمدن دانش رجال، نیاز به دانشی به نام درایه الحدیث خودنمایی کرد تا انواع و اقسام احادیث را بازشناساند و نیز آشکار سازد که از میان مجموع روایات، کدام یک واجد شرایط اعتبار و عملاند. در پی تعامل با روایات مختلف، بسیار طبیعی مینمود که از نگاه عالمان متقدم شیعه روایات در تقسیم ثنایی به دو دسته: صحیح و ضعیف تقسیم شوند؛ یعنی شماری از روایات برخوردار از شرایطی باشند که امکان عمل به آنها فراهم باشد و شماری دیگر در برخورداری از آن شرایط دچار ضعف و کاستی بوده و امکان عمل به آنها فراهم نباشد.
گرچه این تقسیم بندی و ویژگیهای مورد نظر متقدمان در قالب کتابی سامان نیافت یا اگر یافت ما از آن آگاهی نداریم، اما همین مقدار میدانیم که آنان برای ارزشگذاری احادیث به دو محور: صدور و متن توجه تام داشتند؛ یعنی از یک سو بازتاب روایت در کتابی معتبر از سوی محدثیِ نام آور و اعتنای اصحاب به آن روایت و از سویی دیگر عدم مخالفت آن حدیث با سایر آموزههای قطعی دین؛ همچون قرآن و سنت از هر جهت مورد توجه آنان بوده است. بر این اساس جوامع اولیه حدیثی شکل گرفت و مجموع میراث روایی با چنین اعتبار سنجی به عنوان تکیه گاه اصلی متقدمان در استنباط آموزهها و گزارههای دینی نقش آفرینی کردند؛ تا آن که در سده هشتم با ظهور علامه حلی که به خاطر وسعت دانش و گستره تحقیقات و برخورداری از روح ابتکار از عالمانِ کم نظیر شیعه محسوب میشود، تقسیم ثنایی متقدمان با تحول اساسی روبرو شد و به جای آن تقسیم رباعی رخ نمود.
علامه حلی همصدا با استاد خود؛ سید بن طاوس بر این باور بود که قراین و نشانههای مورد نظر متقدمان در صحیح انگاری روایات؛ همچون استناد به اصول و مصنفات در دوران آنان از میان رفته است و چارهای جز تغییر این تقسیم وجود ندارد. بر این اساس، احادیث به جای تقسیم به صحیح و ضعیف، به چهار دسته: صحیح، حسن، موثق و ضعیف تقسیم شدند و در کنار آن همه مولفههای صحت، به سند محدود گردید. این تقسیم گرچه برای برون رفت از مشکلات تقسیم ثنایی متقدمان لازم و شاید طبیعی به نظر میرسید، اما از آن جهت که در آن هیچ نقشی به صدور روایات، منبع و به ویژه به متن آنها داده نشد، مورد اشکال اخباریان قرار گرفت. اخباریان با حمله شدید به علامه حلی این تقسیم را متاثر از تقسیم ثلاثی عالمان اهل سنت؛ یعنی حدیث صحیح، ضعیف و حسن دانستند، اما خود تعریفی جایگزین از حدیث صحیح ارایه نکردند.
نگارنده از مدتها قبل که به مطالعات و تحقیقات حدیثی روی آورد، متفطن کاستی عمیق تقسیم رباعی متاخران شد؛ زیرا در پی آن بیش از نیمی از میراث روایی شیعه به ویژه کتب اربعه از اعتبار خارج شدند و بسیاری از روایات با کمترین اشکال سندی، از مدار استنباط و استخراج آموزههای دینی کنار گذاشته شدند.
از این جهت مدتها در این اندیشه بود که آیا میتوان تعریفی جدید و جامع از حدیث ارایه داد تا ضمن برون رفت از اشکالات تقسیم ثنایی متقدمان، کاستیهای تقسیم رباعی متاخران نیز متوجه آن نشده و در عین حال از کارآیی و کارآمدی لازم برخوردار باشد؟! این کتاب با عنوان «نظریه تصحیح» به هدف تبیین این نظریه و دفاع از آن سامان گرفت.
بر اساس دیدگاه مورد نظر نگارنده ضمن تاکید بر تقسیم ثنایی روایات، «صحیح حدیثی است منسوب به معصوم در منابع معتبر از طریق راویان موثق که متن آن در عین استواری، مخالف نصوص صریح قرآن و سنت صحیح و دستاوردهای قطعی عقل و علم و مخالف تاریخ صحیح نباشد.»
برای این نظریه هشت مولفه میتوان برشمرد که عبارتاند از: ۱. انتساب به معصوم؛ ۲. اعتبار منابع؛ ۳. وثاقت راویان؛ ۴. عدم مخالفت با دلالت صریح آیات قرآن؛ ۵. عدم مخالفت با روایات صحیح و صریح؛ ۶. عدم مخالفت با عقل قطعی؛ ۷. عدم مخالفت با علم قطعی؛ ۸. عدم مخالفت با تاریخ صحیح.
در این تعریف به عکس تقسیم متاخران، تمام مولفههای تصحیح روی سند متمرکز نشده است و بخش قابل توجهی به منبع و متن روایات توجه شده است. بر این اساس، سه مولفه نخست ناظر به صدور و منبع و پنج مولفه دیگر ناظر به متن است. از سویی دیگر، یکی از مشکلات تعریف متاخران تاکید بر اتصال سند است که زمینه بیرون رفتن بسیاری از روایات از مدار صحت را فراهم میکند، اما در این تعریف به جای قید اتصال از قید انتساب به معصوم استفاده شده است.
از دیگر سو، در تعریف متاخران با دادن نقش بسیار زیاد به راویان، برای آنان دو شرط اعلام شده است: یک؛ دارای عدالت مصرَّح باشند؛ دو؛ امامی؛ یعنی شیعه دوازده امامی باشند. پیداست که یافتن تصریح بر عدالت راویان در منابع رجال دشوار است؛ چنان که بخشی از روایان از اهل سنت یا از سایر فرق شیعه نقل شدهاند. بر این اساس، در تعریف مورد نظر تمام این قیودِ محدود کننده حذف شده و به جای آن وثاقت آمده است و در اعتبار سنجی روایات، به پنج معیار: قرآن، سنت؛ عقل، علم و تاریخ نقش اساسی داده شده است.
نگارنده معتقد است که این تعریف از جامعیت و واقع انگاری لازم برخوردار است و در سایه آن میتوان از اعتبار حجم انبوهی از روایاتی که طی سدههای متمادی ضعیف تلقی شدهاند، دفاع کرد.
بر این اساس، مباحث کتاب در سه فصل به شرح ذیل سامان گرفت: فصل اول: تقسیم ثنایی و رباعی احادیث؛ فصل دوم: ناکارآمدی تقسیم ثنایی و رباعی؛ فصل سوم: دیدگاه مختار در تعریف صحیح.
خواندن کتاب نظریه تصحیح را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران حوزهٔ حدیث و کلام و فقه پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب نظریه تصحیح
«به استناد تعامل رایج میان عالمان شیعه، تاریخ مطالعات دینی شیعه را به دو دوره متقدمان و متاخران تقسیم میکنند. به آغاز مطالعات دینی تا دوران علامه حلی (م ۷۲۶)؛ یعنی نیمه اول سده هشتم، عصر متقدمان و دوران پس از آن تا کنون را عصر متاخران میگویند؛ چنان که شیخ بهایی و صاحب معالم مرز بین متقدمان و متاخران را علامه حلی و استادش سید جمال الدین بن طاووس میدانند. این امر در عرصههایی همچون فقه، اصول، تفسیر، حدیث و کلام جاری است. به احتمال زیاد افکار و اندیشههای بلند علامه حلی، نقش او در راه دادن مباحث حِکمی و عقلی در مطالعات دینی و نواندیشیهای او در این تقسیم بندی موثر بوده است؛ زیرا معنای این تقسیم آن است که با ظهور علامه حلی گویا عصر متقدمان پایان یافته و دورانی نو در عرصه مطالعات و مباحثات دینی رقم خورده است.
این پدیده در زمینه احادیث، منتهی به ظهور اندیشههای نوینی شد که تبدیل تقسیم ثنایی احادیث به تقسیم رباعی از جمله اهم این تحولات بوده است. بر اساس دیدگاه قدماء از یک سو احادیث به دو دسته: صحیح و ضعیف تقسیم میشد و از سویی دیگر مبنای تقسیم بیش از هر عامل دیگر، بر متن و اعتبار صدوری و نه سندی تکیه داشت، اما در دوران متاخر از یک سو احادیث به چهار دسته: صحیح، حسن، موثق و ضعیف تقسیم شد و از سویی دیگر، همه مولفههای ارزشگذاری روایات، با اعتبار سندی گره خورد.
در اصطلاح قدما حدیثی صحیح بود که صدور متن آن از معصوم مورد وثوق بوده و متن آن با قراین اطمینانآور همراه باشد؛ صحیح از نظر قدما، از سه حال خارج نیست: ۱. روایتی که صدورش از معصوم قطعی باشد؛ ۲. در کنار علم به صدور حدیث از معصوم، فاقد معارض قویتر از خود باشد؛ ۳. با فرض فقدان قطعیت صدور روایت از معصوم، صحت مضمون آن در واقع قطعی باشد. در برابر، حدیثی از نظر قدما ضعیف است که از سه حال خارج نباشد: ۱. صدور روایت از معصوم معلوم نباشد؛ ۲. به رغم علم به صدور حدیث از معصوم، دارای معارض قویتر باشد؛ ۳. به خاطر مخالفت متن حدیث با ضروریات، عدم صحت متن آن قطعی باشد.
برخی از قرائن مورد نظر قدما که باعث صحت متن حدیث میشوند، عبارتند است از: ۱. نقل حدیث از سوی یکی از اصحاب اجماع؛ ۲. وجود حدیث در یک یا دو اصل از اصول اربعماة؛ ۳. موافقت متن حدیث با قراین صحت؛ از قبیل کتاب، سنت، اجماع مسلمانان یا اجماع امامیه و دلیل عقلی قطعی.
علت این که گاه روایات ضعیف در جوامع روایی اولیه بازتاب یافته، بخاطر وجود قرائن خارجی بوده است. فیض کاشانی در این باره چنین میگوید: «صاحبان دو کتاب کافی و فقیه طبق متعارف متقدمان، صحیح را بر حدیثی اطلاق کردهاند که قابل اعتماد و استناد باشد. از این رو به صحت تمام روایات کتابهای خود حکم کردهاند، هر چند طبق اصطلاح متأخران (که به سند توجه دارند)، صحیح نباشد.»
بنابر آنچه گفته شد، بیشتر توجه متقدمان به متن روایات بوده و بر اساس موافقت آنها با کتاب، سنت و عقل روایت را صحیح میدانستند، حتی اگر در سند روایات ضعف وجود داشته باشد و در صورتی که روایتی فاقد این قرائن میبود، ضعیف و مردود تلقی میشد، اما چون در دوران متاخران ادعا شده است که همه یا بخشی از این قرائن از دست رفت، آنان به جای توجه به متن، به سند روایات روی آوردند و با توجه به برخورداری راویان از صفتِ عدالت، وثاقت و امامی بودن، روایات را به چهار دسته تقسیم کردند.»
حجم
۱۵۸٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۱۴ صفحه
حجم
۱۵۸٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۱۴ صفحه