کتاب سونات شبح
معرفی کتاب سونات شبح
کتاب سونات شبح نوشتهٔ یوهان آگوست استریندبرگ و ترجمهٔ امین عظیمی و نگار خان بیگی است. انتشارات نیلوفر این نمایشنامهٔ مشهور، سوئدی و «مجلسی» را روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب سونات شبح
کتاب سونات شبح که نمایشنامهای مشهور به قلم یوهان آگوست استریندبرگ است، در سال ۱۹۰۷ میلادی نوشته و یک سال بعد در استکهلمِ سوئد اجرا شد. این نمایشنامه بهوسیلهٔ کارگردانان مطرحی اجرا شده و از متون کلیدی توسعهٔ مکتب مدرنیست بوده است که از واضحترین مثالهای «تئاتر مجلسی» به حساب میآید. آگوست استریندبرگ عنوان این اثر را از روی ۲ سونات بتهوون انتخاب کرده است. او قصهٔ این نمایشنامه را هم از موسیقی بتهوون الهام گرفته است. نمایشنامهٔ سونات شبح در ۳ پردهْ قصهٔ دنیایی را روایت میکند که ارواح، مومیاییها و خونآشامها در کنار مردم زندگی میکنند. این نمایشنامه فضایی وهمآلود و اسرارآمیز دارد که در آنِ واحد هم میتواند بخشی از یک رؤیا و هم کابوسی دهشتناک باشد.
کتاب حاضر افزون بر متنِ نمایشنامه، مقدمهٔ مترجم انگلیسی (مایکل مهیر)، سالشمار زندگی یوهان آگوست استریندبرگ و جستاری تحتعنوان «در هزارتوی برزخ» به قلم امین عظیمی (یکی از مترجمهای نمایشنامهٔ سونات شبح) را در بر گرفته است. در پایان تصاویر متعددی را تماشا خواهید کرد. این کتاب به «روزهایی که میآیند» تقدیم شده است.
خواندن کتاب سونات شبح را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات نمایشی سوئد و قالب نمایشنامه پیشنهاد میکنیم.
درباره آگوست استریندبرگ
یوهان آوگوست استریندبری (آگوست استریندبرگ) در ۲۲ ژانویهٔ ۱۸۴۹ در استکهلم به دنیا آمد و در ۱۴ مهٔ ۱۹۱۲ در همین شهر درگذشت. او نویسندهٔ داستان کوتاه، رمان و نمایشنامهنویس پرکار سوئدی بود که در کنار هنریک ایبسن، سورن کییرکگور و هانس کریستیان آندرسن از مهمترین و تأثیرگذارترین نویسندگان اسکاندیناوی به شمار میآید. استریندبرگ از بنیانگذاران تئاتر مدرن شمرده میشود و در وطن خود به «شکسپیر سوئد» معروف بوده است. او استاد مسلم اکسپرسیونیسم در تئاتر است.
گفته شده است که استریندبرگ در خانوادهای فقیر به دنیا آمد و در طول زندگی خود به حرفههای گوناگونی همچون معلمی، بازیگری، روزنامهنگاری و کتابداری پرداخت. در سال ۱۸۷۵ با دختری نجیبزاده که بازیگر هم بود، ازدواج کرد و در دوران زندگی مشترکش کتابی ۲جلدی با عنوان «متأهل» نوشت. این کتاب بهدلیل بیان مسائلی که در آن روزگار ناشایست به شمار میرفت، باعث شد استریندبرگ به کفرگویی متهم شود. او از این اتهام تبرئه شد، اما تأثیر منفیِ آن تا زمان مرگش همواره با او بود و همیشه خود را قربانی و در این امر همسرش را مقصر میدانست. استریندبرگ در سال ۱۸۹۱، بهدلیل اختلافات شدید، از همسرش جدا شد و نتوانست حضانت ۴ فرزندش را بگیرد. این امر تأثیر فراوانی بر او و آثارش گذاشت.
یوهان آگوست استریندبرگ از پیشگامان نوگرایی در ادبیات سوئد بود و مجموعه آثارش به زبان سوئدی به ۵۵ اثر میرسد. از او کتابها و نمایشنامههای متعددی به فارسی ترجمه و چاپ شده است. از رمانهای این نویسندهٔ سوئدی میتوان به «اتاق سرخ» اشاره کرد. «ماجراها و تقدیرهای سوئدی» مجموعهداستانی از اوست و نمایشنامههای او عبارتند از «سفر پیتر خوششانس»، «پدر»، «بانو جولیا»، «طلبکارها»، «بهسوی دمشق»، «همراه با آتش»، «تعهد»، «همهجا جنایت است و جنایت»، «اریک چهاردهم»، «عید پاک»، «رقص مرگ»، «یک نمایش رؤیایی»، «پلیکان»، «طوفان»، «خانهٔ سوخته»، «سونات اشباح» (یا «سونات شبح»)، «بزرگراه باشکوه»، «قویتر»، «پاریا» و «یاغی».
درباره امین عظیمی
امین عظیمی در سال ۱۳۶۱ در تهران به دنیا آمد. او نویسنده، منتقد و کارگردان تئاتری است که دیپلم گرافیک خود را از هنرستان مالک اشتر و در سال ۱۳۷۹ دریافت کرد و سپس کارشناسی تئاتر با گرایش ادبیات نمایشی را از دانشکدهٔ هنر و معماری در سال ۱۳۸۳ و کارشناسیارشد سینما با گرایش کارگردانی را از دانشکدهٔ سینما و تئاتر (دانشگاه هنر تهران) در سال ۱۳۸۵ دریافت کرد. امین عظیمی در نمایشهای گوناگونی بازی کرده، آنها را کارگردانی کرده و نمایشنامه نوشته است؛ نمایشهایی مانند «نانوایی»، «چیزی یادم نمیآید»، «ادیپ به روایت نان و عروسک»، «آخرین عملیات برقاندازی فیوزهای پریده...» و «گزارش شگرف معنای درخت به گمان آن شهید که خواهد آمد». این هنرمند معاصر ایرانی در آثار سینمایی گوناگونی نیز فعالیت داشته و بهعنوان نمونه فیلمنامههای «برهوت» و «درختها ترانهاند» را نوشته است. امین عظیمی در سال ۱۳۸۴ منتقد برگزیدهٔ تئاتر به انتخاب داوران پنجمین مسابقهٔ خانهٔ تئاتر شد؛ او در مطبوعات نیز فعالیت داشته است. ترجمهٔ نمایشنامهٔ «سونات شبح» با همکاری نگار خان بیگی یکی دیگر از آثار مکتوب امین عظیمی است.
بخشی از کتاب سونات شبح
«دانشجو: میدونی ذرهذرهی خیال من با چی تسخیر شده؟ فقط تو...
دختر: خواهش میکنم در این مورد حرفی نزن. اگه این کار رو بکنی... من میمیرم.
دانشجو: ولی من باید حرف بزنم، وگرنه... اونکسی که میمیره منم!
دختر: مردم فقط توی تیمارستانه که هر چیزی به ذهنشون میرسه به زبون میآرن.
دانشجو: میدونم. پدرم توی یکی از همین تیمارستانها مرد.
دختر: مریض بود؟
دانشجو: نه اتفاقاً سالمِ سالم بود؛ فقط یکباره عقلاش رو از دست داد و توی یه لحظه مجنون شد؛ پدرم توی حلقهای از همقطارهاش محاصره شده بود، درست مثل وضعیتی که ما داریم؛ اونا رو «رفیق» صدا میکرد؛ کلمهای که هم کوتاه بود و هم راحتتر روی زبون جاری میشد. اما اونا چیزی جز یکدسته اراذل نبودن. عینِ اغلب آدمها. ولی پدرم نیاز به یه همصحبت داشت، نمیتونست تنهایی رو تحمل کنه.»
حجم
۲٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۴۵ صفحه
حجم
۲٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۴۵ صفحه
نظرات کاربران
با سلام.قبلا یه مختصر توضیحی درباره ی کتاب می نوشید.اینکه نویسنده و مترجم کیه که خودمون هم می بینیم...قیمت کتابها هرروز بیشتر می شه ولی امکاناتتون کمتر