کتاب این وصله ها به من می چسبد
معرفی کتاب این وصله ها به من می چسبد
کتاب این وصله ها به من می چسبد نوشتهٔ احمد غلامی است. انتشارات نیلوفر این رمانِ سفرنامهای را روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب این وصله ها به من می چسبد
کتاب این وصله ها به من می چسبد، سفرنامهای به قلم احمد غلامی است که در سال ۱۳۹۶ منتشر شده است. دوران سربازی این نویسنده در دههٔ ۱۳۶۰ و در جنگ میان ایران و عراق گذشت؛ ازاینرو جنگ مفهومی کلیدی در آثار او به حساب میآید. احمد غلامی در سال ۱۳۸۹ بازداشت شد و بیش از ۱۵۰ روزنامهنگار و نویسنده برای آزادی او دادخواست امضا کردند. سیمین بهبهانی، عباس معروفی، لیلی گلستان و مراد ثقفی چند تن از شناختهشدهترین کسانی بودند که این دادخواست را امضا کردند.
کتاب این وصله ها به من می چسبد سفرنامهای است که بخشی از آن واقعیت دارد و بخشی قصه است. این کتاب شامل روایت سفرهای احمد غلامی به چند شهر ایران است. بخش داستانی این رمان وجود شخصیت «کییرکهگور» است. غلامی وانمود میکند که این شخصیت در این سفرها همسفر او بوده و با هم مکالمه داشتهاند. کییرکهگور فیلسوفی دانمارکی است که بیشتر در زمینهٔ مرگ و زندگی نوشته است. غلامی در این سفرنامه داستانهای عجیبی را تعریف میکند و سعی میکند هر منطقه را با دیدی نو ببیند. در این کتاب، ۱۳ سفر روایت شده است. اولین آنها سفر به ساوه است. به نویسنده خبر میرسد که مادر، برادر و همسر برادرش در تصادف فوت کردهاند و او باید برای تحویلگرفتن پیکرهایشان به ساوه برود.
خواندن کتاب این وصله ها به من می چسبد را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب رمانِ سفرنامهای پیشنهاد میکنیم.
درباره احمد غلامی
احمد غلامی روزنامهنگار و نویسندهٔ ایرانیتباری است که در سال ۱۳۴۰ در ساوه متولد شد و دوران کودکیاش را در شهرها و روستاهای مختلف سپری کرد. او در سال ۱۳۶۰ فعالیت روزنامهنگاری را در روزنامهٔ اطلاعات شروع کرد. اولین داستانهای او در کتاب «نقش ۸۱» منتشر شد. این کتاب شامل داستانهای برگزیدهٔ دورهٔ سوم جایزهٔ هوشنگ گلشیری بود. اولین رمان این نویسنده نیز در سال ۱۳۹۶ منتشر شد. کتاب «آدمها» معروفترین اثر اوست و کتاب «این وصله ها به من می چسبد» نیز یکی دیگر از آثار اوست. احمد غلامی سردبیر روزنامهٔ شرق بوده است.
بخشی از کتاب این وصله ها به من می چسبد
«اصلاً به دنبال کودکیام نیستم و این احساس مرا وادار به این سفر نکرده است. آنچه مرا مجبور به این سفر کرده تصویری است که پس از مرگ مادرم از ذهنم نمیرود و نمیگذارد در خودم حضور داشته باشم. تصویر درخت شاهتوتی که در حیاط پاسگاه ژاندارمری آوه، گاه و بیگاه ذهنم را پر میکند و نمیدانم این خیال چرا دست از سرم برنمیدارد. آنچه مرا به این سفر وادار کرده نه شاعرانه است و نه عاشقانه؛ نه حتی طعم توتهای سرخی را که میکندم و میگذاشتم توی دهانم، به یاد دارم.»
حجم
۳۶۱٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه
حجم
۳۶۱٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه