دانلود و خرید کتاب هیروگلیف های مجموعه خصوصی جمال حسنی (همایون)
تصویر جلد کتاب هیروگلیف های مجموعه خصوصی

کتاب هیروگلیف های مجموعه خصوصی

انتشارات:انتشارات نظری
دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب هیروگلیف های مجموعه خصوصی

کتاب هیروگلیف های مجموعه خصوصی مجموعه شعری از جمال حسنی (همایون) است که انتشارات نظری آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب هیروگلیف های مجموعه خصوصی

شعر یکی از راه‌های انتقال احساسات است. شاعر برای بیان حقیقت احساسات و عواطفش به زبانی نیاز دارد که او را از سردی مکالمه روزمره دور کند و بتواند با آن خیالش را معنا کند و شعر همین زبان است. با شعر از زندگی ماشینی و شلوغ روزمره فاصله می‌گیرید و گمشده وجودتان را پیدا می‌کنید. این احساس گمشده عشق، دلتنگی، دوری و تنهایی و چیزهای دیگری است که قرن‌ها شاعران در شعرشان بازگو کرده‌اند.

شعر معاصر در بند وزن و قافیه نیست و زبان انسان معاصر است. انسان معاصری که احساساتش را فراموش کرده‌ است و به زمانی برای استراحت روحش نیاز دارد. شاعر در این کتاب با احساسات خالصش شما را از زندگی روزمره دور می‌کند و کمک می‌کند خودتان را بهتر بشناسید. این کتاب زبانی روان و ساده دارد و آیینه‌ای از طبیعتی است که شاید بشر امروز فرصت نداشته باشد با آن خلوت کند. نویسنده به زبان فارسی مسلط است و از این توانایی برای درک حس مشترک انسانی استفاده کرده است.

خواندن کتاب هیروگلیف های مجموعه خصوصی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران شعر معاصر فارسی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب هیروگلیف های مجموعه خصوصی

«زمان زفاف تمدن‌ها را می‌آغازد

در بستر ناکامی مسخ نژاد‌های مختلط

برلاشه تمدن حیوانی بی رمقی

که آرام تن به تجاوز لاشه ای دیگر می‌دهد

گونه‌ها درجنون دست نیافتن

هزاره‌ها درچنبرهٔ اجساد

شب غثیان می‌کند درنیویورک – درخوک دانی

ازبلع تزریقی تبلیغ فاسد

و درک جمعیت نامرئی انحطاط

شیطان را به خدا تسلیم می‌کنیم

با دستهای خود چونان زنانی سوگوار

درعزای نخست زادهٔ خویش

بسان جنگلی که باد خشم خود را درآن جولان دهد

امپراطور جبهٔ ادیپی اش را برتن می‌کند

و بر مزار هزاران عروس مرده

بسترسرزمین اش را می‌‌کاود

اینک ابلیس درآستانهٔ شفق آوا سرمی‌دهد

و مردگان را ازشمال فرا می‌خواند

از سرزمین تاریکی

وقتی بقا سخن می‌گفت

زنانی را دیدم که برهنه بر سینه‌ها می‌دویدند

و زنان بیوه همسرانی از هرویین برای خویش برگزیدند

زنان دلتنگ درچهاردیواری‌ها

که پوسیدن خویش را آه می‌کشد

و گهگاه سر را از پنجره ای بیرون می‌آورند

درآسایشگاه سالمندان

رقت – را می‌بینی که با صورتی آرام

چارقدی به سر بسته

من در نماد آنانی هستم که مرگ را برهانی یافتند

گیتی فراترمی‌رود

ازحیات سری عقل ملکولی

بارقه‌های نوراز شرق روانند

و نور می‌پاشم به چک چک قطره‌های آبی

که از خزه‌ها فرو می‌افتد

و نور می‌پاشم به قلب رستاخیز

هنگام که بریتانیا درآبها مدفون شود

و خیالش چون کنده گیاه برکنده از هرسو جوانه زند

من تلاش خواهم کرد از یاد ببرم

اما عروس‌های دریایی

پارسایی با وقار سپیدتان را در کجا می‌آلایید

و حرکت پری وار تور پریشان اندامتان

باز می‌ماند دریورش خونین کوسه‌های بی پدر

هر آتشکده خاموش

اجاق سرد بیوه عصمت دریده ایست

درداغِ دادخواستِ از یاد رفتهٔ ابدی

می‌تارانم این پلشت خواران خلیج

این پس مانده‌های گنداب

که با طلوع خورشید البرز

چون لکه‌هایی خواهند خشکید

زهدان آبهاست ترک می‌خورد

تابشوید زخم دیرینهٔ قهقهٔ لاهوتی اش

تا کلاغی برسنگواره مفاهیم بشری فضله اندازد

وقصاص عدالت از یاخته‌های مرگ تراوش کند

مگرظالمان غیر ازدندان برندهٔ جانوری مخوف اند

در تکه تکه کردن تقلای بی رمق محکوم

هیجان موروثی اوهامش اوج می‌گیرد

ظلمت قلبها یشان را بسان پینهٔ دستهایشان سخت کرده

خشمشان معطوف به اعلی

اما به کشتارانواع، خویشتن را ارضاء می‌کنند

و بدینسان – صلح

نقاب بالماسکه ای درجشنی

میرا و مبتذل

به چهرهٔ این اراده خواهد بود

و ترس هجای قانون است –

ستار‌ه‌ها – تنها ستاره‌ها می‌دانند

آنها سفیران سرزمین‌های زمینی اند

و دربینش‌های مجهول هندسی شان

تقدیر ساکنان خاک را رقم می‌زنند

تصویر را درآینه مخدوش کرد

لیک در فراز بودم در پس پشت هرهجوم

ولی دیگر به تقلیل باور غرورام رسیده ام

پیرشده ام – مرده ام مرا درگورجستجو کن

پیش از انکه شک رخنه کند

آن سگ مرده و آماس کرده را با من به خاک بسپارید

آن زن هرویینی ولگرد که وقتی هنوز زنده بود

انگلها بر او هجوم برده بودند

با من به خاک بسپارید ...

درسده‌ها سرگردانم و سده‌ها درتقلای استیلای مفهوم

نسل‌ها را درحفره‌های آشتی ناپذیر منزوی به سخره گرفته‌اند

من درناامیدی بسودن دستهایتان

سرنوشت را سوزن سوزن برآیندهٔ مجروح

بخیه خواهم زد

بگذار فاتحان باد درعرصهٔ میرای حیات بلولند

همچون پشه‌ها که درانوار غروب می‌چرخند

و دنیا را درچرخاب بی رمقشان فرو می‌برند

گفته‌‌های که درهم می‌آمیزند

سرانجام به صورت دو گیلاس سرخ درمی‌آیند

تا دگرباره پیدایش در صدایتان جهش کند

و هارمونی مجهولی با یورش نور طنینی افکند»














                                                                                                                                                          

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۷۸٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۸۰ صفحه

حجم

۷۸٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۸۰ صفحه

قیمت:
۲۵,۵۰۰
تومان