کتاب ابوطالب بزرگ مکه
معرفی کتاب ابوطالب بزرگ مکه
کتاب ابوطالب بزرگ مکه از گروه پژوهش مجمع جهانی اهل بیت و نوشتهٔ عبدالرحیم موسوی و ترجمهٔ حسین علی عربی و ویراستهٔ امرالله نصیری است و انتشارات مجمع جهانی اهل بیت آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب ابوطالب بزرگ مکه
مکتب اهل بیت عصمت و طهارت (ع) که تبلور اسلام ناب محمدی (ص) و متکی بر منبع وحیانی است، معارف ژرف و عمیقی دارد که از اتقان، استحکام و برهان برخوردار است و مطابق با فطرت سلیم انسانهاست. این مکتب غنی و نورانی در پرتو عنایات الهی و هدایت ائمهٔ اطهار (ع) و نیز مجاهدت هزاران جهادگر عرصههای علم و فرهنگ در طول قرون گذشته و حال، بسط و گسترش یافته است.
پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی (ره) و تأسیس نظام اسلامی با تکیه بر قوانین اسلامی و با محوریت ولایت فقیه، افقهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جدیدی را برای انسانهای آزاده بهویژه مسلمانان و پیروان و محبّان اهل بیت (ع) گشود و توجه بسیاری از نخبگان و مستضعفان جهان را به خود معطوف کرد.
مجمع جهانی اهل بیت (ع)، مولود این دگرگونی مبارک است که به ابتکار مقام معظم رهبری حضرت آیتالله العظمی خامنهای در سال ۱۳۶۹ شمسی/ ۱۹۹۰ میلادی تأسیس شد و تاکنون خدمات شایانی را در تبلیغ معارف قرآن و اهل بیت (ع) و حمایت از پیروان اهل بیت (ع) در سراسر جهان انجام داده است.
معاونت امور فرهنگی مجمع جهانی اهل بیت (ع) در راستای رسالت خود جهت ارتقای شناخت و آگاهی پیروان اهل بیت (ع) در موضوعات، سطوح، مخاطبان و عرصههای مختلف، در حوزههای تولید کتاب و مجلات به زبانهای متعدد و سایر محصولات فرهنگی به فعالیت پرداخته است.
کتاب ابوطالب بزرگ مکه با هدف معرفی معارف اهل بیت (ع) و پاسخ به شبهات مخالفین بهویژه وهابیان و سلفیها تهیه شده و حاصل تلاش علمی و پژوهشی گروهی از پژوهشگران و نویسندگان فرهیخته و صاحب نظر و ارجمند است.
خواندن کتاب ابوطالب بزرگ مکه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران حوزهٔ اسلام پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب ابوطالب بزرگ مکه
«ابوطالب، خالصانه و با جان و دل از پیامبراکرم (ص) محافظت می کرد. او آینده ای روشن و بزرگ را برای محمّد (ص) انتظار می کشید. او لحظه ای از پیامبراکرم (ص) غافل نبود و در کارهای مهم با او مشورت می کرد.
هنوز دوازده سال از عمر رسول خدا (ص) نگذشته بود که ابوطالب تصمیم به مسافرت تجارتی به شام گرفت. هنگامی که آماده سفر شده بود، پیامبر (ص) افسار مرکب او را گرفت و در حالی که چشمهایش پر از اشک بود، گفت:
«عموجان، مرا به که می سپاری، در حالی که نه پدر و نه مادری دارم؟».
وقتی که نگاه ابوطالب به چشمان اشکبار محمّد (ص) افتاد، بدون لحظه ای تامّل و تفکر، تصمیم گرفت که برادرزاده اش را همراه خود ببرد. او در مسیر شام، کرامات بسیاری را از محمّد (ص) مشاهده کرد و حتّی در این مورد، قصیده ای را سرود:
انّ ابن آمنة النبی محمّداً
عندی یفوق منازل الاولاد
«همانا پسر آمنه حضرت محمّد (ص) پیش من از فرزندانم برتر و مقدّم تر است».
پس از آن که محمّد به سنّ جوانی رسید، ابوطالب در این فکر بود که شغلی برای او فراهم کند. او به محمّد (ص) پیشنهاد کرد که با اموال خدیجه بنت خویلد تجارت کند. خدیجه، زنی با شخصیت و ثروتمند بود که عدّه ای با اموال او تجارت می کردند، یا به صورت مضاربه اموالش را در اختیار می گرفتند.
ابوطالب، به پیامبر (ص) فرمود:
«برادرزاده ام! این خدیجه بنت خویلد است که بیشتر مردم از اموال وی سود می برند. او به دنبال مرد امینی است که با اموالش تجارت کند. اگر پیش وی بروی و خودت را معرّفی کنی، به سرعت تو را بر دیگران ترجیح خواهد داد؛ زیرا پاکی و طهارت و امانت تو را شنیده است».
رسول خدا (ص) به خاطر مناعت طبع و بزرگواریش، دوست نداشت که خودش دنبال خدیجه برود; از این رو، به عمویش فرمود:
«شاید خودش کسی را به دنبال من بفرستد».»
حجم
۱۷۹٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۵۶ صفحه
حجم
۱۷۹٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۵۶ صفحه