کتاب حدیث عنوان بصری
معرفی کتاب حدیث عنوان بصری
کتاب حدیث عنوان بصری نوشتۀ کاوس روحی برندق است. این کتاب را انتشارات شرکت چاپ و نشر بینالملل منتشر کرده است.
درباره کتاب حدیث عنوان بصری
کتاب حدیث عنوان بصری ۲ بخش دارد؛ بخش نخست که بیشتر کتاب را تشکیل میدهد، شرح متن حدیث است و همت نویسنده در این بخش، بر حل چالشها و مشکلات معنایی آن بوده است. در بخش دوم که بخش کوچک کتاب است، بررسی سندی حدیث انجام شده است. برای بخش دوم نویسنده در میان رجال حدیثی سنی و شیعه، جستوجو کرده و کسی را به این نام («عنوان بصری») پیدا نکرده است؛ حتی کسانی را که نامشان با او مشابهت داشت، بررسی کرده، اما آنها بنا بر قرائن تاریخی نمیتوانند همان «عنوان بصری» باشند. پس از حیث رجالی، این حدیث، حدیث معتبری نیست، اما از حیث محتواییْ بکر است. این حدیث مطابق با قرآن، مسلمات حدیثی و عقل است. بزرگانی چون «شهید ثانی» نیز این حدیث را تلقی به قبول کردهاند؛ همچنین بسیار بعید است که چنین نثری از غیر امام صادق علیهالسلام صادر شده باشد.
خواندن کتاب حدیث عنوان بصری را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به کتابهای قرآنی و مذهبی میتوانند از مخاطبان این کتاب باشند.
بخشی از کتاب حدیث عنوان بصری
«إِنِّي رَجُلٌ مَظْلُوبٌ، وَمَعَ ذَلِكَ لِی أَوْرَادُ فِی کُلِّ سَاعَةٍ مِنْ آنَاءِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ، فَلَا تَشْغَلْنِي عَنْ وِرْدِي، وَخُذْ عَنْ مَالِكٍ، وَاخْتَلِفْ إِلَيْهِ کَمَا کُنْتَ تَخْتَلِفُ إِلَيْهِ. به خط شیخ بهائی خداوند روح او را پاک و مقدس گرداند - دقیقاً با همین واژگان یافتم که شمسالدین محمد بن مکی شهید اول میگوید: از خط شیخ احمد فراهانی - خدا رحمتش کند از عنوان بصری که پیرمرد کهنسال نود و چهار سال بوده، نقل میکنم که وی گفته است: من نزد مالک بن انس آمد و شد داشتم. هنگامی که جعفر صادق به مدینه آمد، نزد او رفتم. دوست داشتم همانطور که از مالک روایت اخذ میکردم از او نیز روایت اخذ کنم که به من فرمود: (از طرف حکومت) در پی من هستند و من برای هر زمانی از شبانهروز کار مشخصی دارم، مرا از کارم باز مدار و از مالک اخذ حدیث کن و به روال سابق نزد او آمد و شد کن.
فَاعْتَمَمْتُ مِنْ ذَلِكَ وَخَرَجْتُ مِنْ عِنْدِهِ، وَقُلْتُ فِی نَفْسِي لَوْ تَفَرَّسَ فِی خَیْراً لَمَا زَجَرَنِي عَنِ الِاخْتِلَافِ إِلَيْهِ وَالْأَخْذِ عَنْهِ. فَدَخَلْتُ مَسْجِدَ الرَّسُولِ وَ سَلَّمْتُ عَلَيْهِ، ثُمَّ رَجَعْتُ مِنَ الْغَدِ إِلَى الرَّوْضَةِ وَصَلَّيْتُ فِیهَا رَکْعَتَيْنِ، وَقُلْتُ أَسْأَلُكَ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ أَنْ تَعْطِفَ عَلَيَّ قَلْبَ جَعْفَرٍ، وَتَرْزُقَنِي مِنْ عِلْمِهِ مَا أَهْتَدِي بِهِ إِلَى صِرَاطِكَ الْمُسْتَقِيمَ، وَرَجَعْتُ إِلَي دَارِي مُعْتَمَاً وَلَمْ أَخْتَلِفْ إِلَي مَالِكِ بْنِ أَنَسٍ، لِمَا أُشْرِبَ قَلْبِي مِنْ حُبِّ جَعْفَرٍ فَمَا خَرَجْتُ مِنْ دَارِي إِلَّا إِلَى الصَّلَاةِ الْمَكْتُوبَةِ، حَتَّى عِیلَ صَبْرِي. فَلَمَّا ضَاقَ صَدْرِي تَنَعَّلْتُ وَتَرَدَّيْتُ وَقَصَدْتُ جَعْفَراً، وَکَانَ بَعْدَ مَا صَلَّيْتُ الْعَصْرَ فَلَمَّا حَضَرْتُ بَابَ دَارِهِ اسْتَأْذَنْتُ عَلَيْهِ فَخَرَجَ خَادِمُ لَهُ، فَقَالَ: مَا حَاجَتُكَ؟ فَقُلْتُ: السَّلَامُ عَلَى الشَّرِيفِ، فَقَالَ: هُوَقَائِمُ فی مُصَلَّاهُ، فَجَلَسْتُ بِحِذَاءِ بَابِهِ، فَمَا لَبِثْتُ إِلَّا یَسِيراً إِذْ خَرَجَ خَادِمُ، فَقَالَ: ادْخُلْ عَلَي بَرَكَةِ اللَّهِ فَدَخَلْتُ وَسَلَّمْتُ عَلَيْهِ، فَرَدَّ السَّلَامَ وَقَالَ: اجْلِسْ غَفَرَ اللَّهُ لَکَ. از این داستان ناراحت و از نزد او خارج شدم در دل با خود گفتم اگر خیری در وجود من میدید مرا از آمد و شد به نزد خود و دریافت روایت محروم نمیکرد؛ لذا وارد مسجد پیامبر شدم و بر آن حضرت سلام کردم. سپس بازگشتم و فردا برای بار دوم به روضۀ رسول اکرم رفتم و دو رکعت نماز خواندم و گفتم: خدایا از تو میخواهم که قلب جعفر را به من مهربان و از دانش او به من روزی کنی تا به این وسیله به صراط مستقیم راه پیدا کنم، و با حالت اندوه به خانه بازگشتم و دیگر نزد مالک بن انس نرفتم، به دلیل اینکه قلب من از عشق جعفر آکنده شده بود.»
حجم
۳٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۰۴ صفحه
حجم
۳٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۰۴ صفحه