کتاب یک فیلم، یک جهان؛ امبرسون های باشکوه
معرفی کتاب یک فیلم، یک جهان؛ امبرسون های باشکوه
کتاب یک فیلم، یک جهان؛ امبرسونهای باشکوه نوشتهٔ وی.اف. پرکینز و ترجمهٔ قاسم مؤمنی است و انتشارات خوب آن را منتشر کرده است. این اثر هفدهمین کتاب از مجموعهٔ یک فیلم، یک جهان انتشارات خوب است.
دربارهٔ کتاب یک فیلم، یک جهان؛ امبرسون های باشکوه
امبرسونهای باشکوه (به انگلیسی: The Magnificent Ambersons) یکی از فیلمهایی است که توسط اورسن ولز در سال ۱۹۴۲ کارگردانی شده است. این فیلم برگرفته از رمانی به همین نام از بوث تارکینگتن است؛ کتابی متأثر از سوژههای رمانس رمانهای فرانسوی ِ سدهٔ ۱۹.
فیلم سینمایی امبرسونهای باشکوه یکی از فیلمهای مهم در کارنامهٔ سینمایی این فیلمساز برجسته و نوگرا است. این فیلم در سال ۱۹۴۲ به اکران عمومی رسید. خلق و چگونگی اکران این فیلم، داستان جالبی دارد که بهطور کامل در این کتاب به آن پرداخته شده است.
جوزف کاتن و آن بکستر، از جمله بازیگرانی هستند که در این فیلم ایفای نقش کردهاند.
امبرسونها خانوادهای از طبقهٔ مرفه جامعه هستند. این خانواده به مناسبت بازگشت جورج مینفر به خانه، یک مهمانی ترتیب میدهند. در این مهمانی جورج با مخترعی به نام مورگان آشنا میشود و سپس به دخترش لوسی علاقهمند میشود ولی در ادامه اما و اگرهایی برای این علاقهمندی اتفاق میافتد...
هرچند امبرسونهای باشکوه اثری کلاسیک است اما برای دورهٔ فعلی هم فیلمی سرشار از ذوق و سرگرمی محسوب میشود. نوعی سادگی ظاهری در این فیلم اورسن ولز وجود دارد که نباید اجازه داد ما را گمراه کند چرا که از نظر وی. اف. پرکینز نوآوریهای بزرگ اورسن ولز در سبک و فرم فیلمسازیاش برای اولین بار در همین اثر نمایان شدهاند.
وی. اف. پرکینز در این کتاب به نقد سینمایی فیلم امبرسونهای باشکوه میپردازد و جنبههای تکنیکی، روایی، و محتواییِ اثر اورسن ولز مورد بررسی قرار میگیرند.
خواندن کتاب یک فیلم، یک جهان؛ امبرسون های باشکوه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به علاقهمندان به سینمای کلاسیک پیشنهاد میکنیم.
دربارهٔ وی.اف. پرکینز
جرج اورسن ولز در ۶ مه ۱۹۱۵ به دنیا آمد. او ( ۱۰ اکتبر ۱۹۸۵) کارگردان، فیلمنامهنویس و تهیهکنندهٔ فیلم، تئاتر، رادیو و تلویزیون آمریکایی بود.
شهرت اولیهٔ او برای اجرای رادیویی جنگ دنیاها اثر هربرت جرج ولز در ۳۰ اکتبر ۱۹۳۸ بود چرا که عدهای از مخاطبان داستان حملهٔ بیگانگان فضایی از مریخ را واقعی تصور کرده بودند و وحشت به جانشان افتاده بود.
شهرت اصلی او به واسطهٔ کارگردانی، تهیهکنندگی و بازیگری در فیلم همشهری کین در سال ۱۹۴۱ است. او بهعنوان نویسنده نیز در این اثر همکاری داشت. همشهری کین در بیشتر لیستهای سایتهای نقد فیلم، جزو ۱۰۰ فیلم برتر تاریخ سینما محسوب میشود. این فیلم کلاسیک نامزد ۹ جایزه اسکار شده بود که ۴ تا از آنها که به ولز ارتباط داشت عبارتاند از: بهترین بازیگر، بهترین کارگردان، بهترین فیلمنامه و بهترین فیلم. درنهایت فیلم برندهٔ یک جایزه اسکار برای بهترین فیلمنامه شد. نکتهای که اورسن ولز را تبدیل به کارگردانی خاص و ویژه میکند این است که او در هنگام ساخت همشهری کین تنها ۲۵ سال داشته است. همشهری کین غالباً در میان نظرسنجیهای منتقدان فیلم بهعنوان بهترین فیلم تاریخ سینما شناخته میشود.
او هماکنون بهعنوان یکی از مهمترین هنرمندان هنرهای دراماتیک قرن بیستم شناخته میشود. او در سال ۲۰۰۲ در نظرسنجی مؤسسۀ فیلم بریتانیا (بی اف آی) که در مورد ۱۰ کارگردان برتر سینما انجام شده بود توانست عنوان بهترین کارگردان تمام تاریخ را کسب کند.
بخشی از کتاب یک فیلم، یک جهان؛ امبرسون های باشکوه
«پایانی که ولز در فیلمنامهٔ نهاییاش نوشته روی کاغذ کاملاً درست است. میماند مسئلهٔ لحن بیانش در فیلم و برقراری توازنی درست میان درد و همدردی، تلخی و شادی، و امید و نومیدی. گرچه در این خصوص گواهی از زبان تماشاگران اکران اولیهٔ فیلم نشنیدهایم، ولی شاید روال بر این شده که تا فیلمی با آغوش باز پذیرای پایانی تلخ و نومیدانه نشود، برچسب اصالت هنری نمیخورد. در این مورد نمیتوان حکم قاطعی صادر کرد، چون هر یک از ما باید خودمان بسنجیم؛ آن هم بر اساس تجربهٔ خودِ فیلم، نه بر اساس آنچه دیگران گفتهاند.
ولز دربارهٔ صحنهٔ پایانیای که خودش ساخته گفته است: «بعید بود مخاطبپسند باشدآن هم در آن سالها. ولی شک ندارم بهترین صحنهٔ فیلم بود.»(۳۵) دلیلی ندارد مدعایش را باور نکنیم. اگر هم اغراقی در این گفته باشد، احتمالاً در همان مقایسهاش با بقیهٔ فیلم است. چون همین نسخهای که امروز میبینیم صحنههای فوقالعادهٔ بسیاری دارد. امبرسونهای باشکوه فیلمی است سرشار از شگفتی. سرشار از نماها و صحنهها و ایدهها و بازیهایی که هر فیلمسازی آرزوی امثال آنها را در کارنامهٔ هنریاش دارد. آنقدر زیاد که در این کتاب مجال نبود جذابترینها و مشهورترینهاشان را بهدقت بررسی کنم: صحنههای ضیافت، صحنهٔ کیک توتفرنگی، صحنهٔ سواری در شهر. ناچار شدم از بسیاری از صحنههای کوتاه و در عین حال چشمگیر صرف نظر کنم. مثلاً صحنهٔ دفتر وکیل که ارسکین سندفورد با شور و هیجان دربارهٔ شغلش میگوید: «قانون مثل یه معشوقهٔ حسوده، مثل یه معشوقهٔ سختگیر و بدعنق.» یا صحنهای که در پایانش خانم جانسون (دوروتی وان) با جیغوداد به جرج میگوید: «لطفاً تشریفتون رو از خونهٔ من ببرین بیرون.» در این کتاب، مجال آن نبود که مانند بسیاری دیگر از منتقدان از توانمندیهای اگنس مورهد، ری کالینز و دولورس کاستلو دادِ سخن بدهم.»
حجم
۶۲۲٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۰۸ صفحه
حجم
۶۲۲٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۰۸ صفحه