کتاب عدالت در سازمان های هزاره سوم
معرفی کتاب عدالت در سازمان های هزاره سوم
کتاب عدالت در سازمان های هزاره سوم نوشتهٔ عادله پارسامنش است. انتشارات خط آخر این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر دربارهٔ عدالت سازمانی است.
درباره کتاب عدالت در سازمان های هزاره سوم
کتاب عدالت در سازمان های هزاره سوم دربارهٔ مفهوم عدالت سازمانی و ابعاد آن، نظریههای عدالت سازمانی، علتهای بیعدالتی در سازمانها، نتیجههای بیعدالتی و تبعیض در سازمانها، کارکردهای عدالت سازمانی، پیشایندها و پیامدهای عدالت سازمانی و در نهایت عدالت در سازمانهای هزارهٔ سوم اطلاعاتی در سطح پایه ارائه کرده است. این کتاب با هدف کمک به دانشجویانی که میخواهند پایاننامه بنویسند و یا پژوهشی پیرامون موضوع عدالت سازمانی انجام دهند، نوشته شده است.
خواندن کتاب عدالت در سازمان های هزاره سوم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دانشجویان رشتههای مدیریت دولتی و مدیریت آموزشی پیشنهاد میکنیم.
بخشهایی از کتاب عدالت در سازمان های هزاره سوم
«سرعت، شاید مهمترین ثروت در هزاره سوم و عصر جدید موسوم به عصر اطلاعات و ارتباطات باشد و لزوم هماهنگی و همگامی با آن را هرچه بیشتر علی الخصوص در سازمانها و بنگاههای اقتصادی و... میطلبد؛ این در حالی است که یک شخص و یا یک سازمان در تمام طول عمر خود، کاری را به روش خاصی انجام داده است پس تغییر کردن، کاری مشکل است؛ اما در قوانین جدید، رقابت بر اساس تغییر ساخته میشوند نه ثبات؛ بر اساس شبکهها سازماندهی میشوند نه سلسله مراتب؛ بر اساس وابستگی متقابل با شرکاست و نه تنها متکی بودن به خود و بر اساس مزیت تکنولوژیکی ساخته میشود و نه مصالح ساخت و ساز قدیمی.
امروزه، جهانی شدن، کوتاه شدن چرخه عمر محصول، مشتری گرایی و ... محیط سنتی کسب و کار را به یک محیط پویاتر تبدیل کرده است. از این رو شکلهای جدید سازمانی، برای رویارویی با محیط متغیر، متداولتر شده است. اگر انعطاف پذیری لازم در سازمانهای هزاره سوم برای مقابله با تغییرات محیطی و همچنین ذهنهای دارای پیچیدگی لازم برای حل مسائل در سازمانها نباشد مسلماً توفیق و بهرهوری سازمانی از بین خواهد رفت و سازمان از میدان رقابت حذف میگردد (اولیوی و گراسیا ، ۲۰۲۰).
سازمان، سیستمی اجتماعی است که حیات و پایداری آن وابسته به وجود پیوندی قوی میان اجزا و عناصر تشکیل دهنده آن است عدم رعایت عدالت میتواند موجب جدایی و دوری این اجزا از یکدیگر شود و در نهایت رشتههای پیوند میان این اجزا را از بین ببرد. عدالت و اجرای آن یکی از نیازهای اساسی و فطری انسان است که همواره در طول تاریخ وجود آن بستری مناسب جهت توسعه جوامع انسانی فراهم کرده است (ابراهیمی و مرادی، ۱۳۹۷).
نظریات مربوط به عدالت به موازات گسترش و پیشرفت جامعه بشری تکامل یافته و دامنه آن از نظریات ادیان و فلاسفه به تحقیقات تجربی کشیده شده است. پس از انقلاب صنعتی و مکانیزه شدن جوامع بشری، سازمانها چنان بر زندگی بشر سیطره افکندهاند که هر انسان از لحظه تولد تا مرگ مستقیماً وابسته به آنهاست و امروزه زندگی، بدون وجود سازمانها قابل تصور نیست. بنابراین اجرای عدالت در جامعه منوط به وجود عدالت در سازمانهاست (ویور و اسوانک ، ۲۰۲۰). واژه عدالت سازمانی برای اولین بار توسط گرینبرگ در دههی ۱۹۹۷ مطرح گردید و به نظر وی عدالت سازمانی با ادراک کارکنان از انصافکاری در سازمان در ارتباط است؛ وی این اصطلاح را برای تشریح و تفسیر نقش انصاف در محیط کاری بهکار برده است (موسوی، میرسپاسی، آخوندی و زنگانه، ۱۳۹۲). فرناندس و وامله به نقل از گرینبرگ مطرح میکنند که عدالت سازمانی به رفتارهای منصفانه و عادلانه سازمانها با کارکنانشان اشاره میکند (ویلیامز ، ۲۰۱۶). در دهه اخیر، توجه بسیاری به عدالت سازمانی به عنوان یک ساختار مهم و یک زمینه تحقیقی قابل توجه درروانشناسی صنعتی/سازمانی معطوف شده است. عدالت سازمانی به رفتار منصفانه و اخلاقی افراد درون یک سازمان اشاره میکند (سلوارجان و همکاران، ۲۰۱۸).
عدالت سازمانی مهم است، زیرا با فرایندهای سازمانی مهم مانند تعهد، حقوق شهروندی، رضایت شغلی و عملکرد مرتبط است. به علاوه بررسیهای جدید حاکی از این است که یک ارتباط عمیق بین سبک رهبری، تصمیمگیری و عدالت سازمانی وجود دارد. رفتار منصفانه چیزی است که کارکنانی که زمان و تواناییهای خود را در یک سازمان سرمایهگذاری میکنند، انتظار دارند. گرینبرگ (۱۹۹۳)، دریافت که سازمانهایی که هنجار توجه را نادیده میگیرند و رفتار عادلانهای ندارند، واکنشهای منفی از کارکنان خود دریافت میکنند (غلام پور و پورشافعی، ۱۳۹۷).»
حجم
۲٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۱۵ صفحه
حجم
۲٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۱۵ صفحه