کتاب ردروم
معرفی کتاب ردروم
کتاب ردروم نوشتهٔ سید محمد حسین زاده است. انتشارات پیام رهیابان این کتاب را روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب ردروم
کتاب ردروم به موضوع خشونت در دینهای اسلام، مسیحیت و یهودیت پرداخته است. این کتاب در چند بخش و چندین فصل نوشته شده است. عنوان بخشهای اصلی این کتاب منطبق بر نام روزهای هفته است. بخش نخست یا «شنبه» آغازگر بخشهای کتاب است و پس از گذر از ۷ روز هفته به بخش نهایی که باز هم «شنبه» نام دارد، میرسیم.
این کتاب با برخی از دیدگاههای حقوق بشری جهان غرب مخالفت کرده و جایگزینهای اسلامی («حقوق بشر اسلامی») را توصیه کرده است.
خواندن کتاب ردروم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران علوم دینی پیشنهاد میکنیم.
بخشهایی از کتاب ردروم
«گاهی شتری را کنار قبری حبس میکردند تا صاحب قبر هنگام قیامت پیاده محشور نشود.
پزشکی عمومی: هنگام مار گزیدگی، بهجای هرگونه درمان، کافی است زیورآلات طلایی به گردن بیاویزید. و هنگام گرفتن «هاری»، کمی از خون بزرگ خاندان را روی موضع جراحت بمالید.
روانپزشکی: کسی که دچار روانپریشی گردید، برای راندن ارواح خبیثه، باید کهنهای آغشته به کثافات و استخوانی از جنازهی مردگان را به گردناش آویخت.
بهداشت اجتماعی: هنگامی که خواستید وارد روستایی شوید، برای نجات از بیماری وبا، جلوی دروازهی ورودی، ده بار صدای الاغ در آورید. بعد با اطمینان خاطر، وارد روستا شوید.
دندانپزشکی: اگر دندان فرزندتان افتاد، آن را با دو انگشت بهسوی آفتاب پرتاب کنید و از خورشید، دندانی بهتر بخواهید.
دامپزشکی: اگر گاو ماده آب نمیخورد، گاو نر را بزنید. و اگر شتری مریض شد، شتر سالم دیگری را داغ بزنید.
اعراب جاهلی نه فقط در شاخههای تخصصی علوم پزشکی سرآمد زمان خویش بودند، از هر انگشتشان هزار و یک هنر میریخت. هنگام عبادت، برای آنکه خدا به همه برسد، ۱۶۰۰۰ بت تهیه کرده بودند که ۳۶۰تای آنان معروف بودند و از بین آنها ۹تایشان کعبه نشین شده بودند. بتپرستان جاهلیت هنگام طواف بر گرد کعبه، لخت مادرزاد بودند و ذکر طوافشان سوت و کف بود.
دل مهربانشان هم که توصیف نمیخواهد. دختران را یا زنده به گور میکردند، یا گردن میزدند و یا از بالای کوه پرتشان میکردند. نه تنها دختران، که پسرانشان را هم گاهی از ترس فقر و تهیدستی میکشتند.
در عفت و حیایشان همین بس که بهطور آزاد و رسمی ...
میبینید که این حیا و غیرت و مهر و عطوفت، با حرفه و کسب و کارشان چقدر جور در میآید
و میدانید که بالاخره هر انسانی به مرور زمان در حرفهی خود مهارت کسب میکند، و اعراب جاهلی نیز از این قاعده مستثنی نبودند. بعد از سالها قتل و غارت، آموخته بودند که نباید ردّ پایی از خود به جا بگذارند تا تحت تعقیب قبیلهی شبیخون خورده قرار گیرند. لذا بر پای اسبان نعل وارونه میکوبیدند تا مسیر شمال به جنوب سواره نظامها، به خطا جنوب به شمال تصور شود و بالعکس.
و بعدها، روش «نعل وارونه» به عنوان یکی از مؤثرترین روشها در انحراف اذهان عمومی به صحنهی جنگهای اعتقادی، اجتماعی، و سیاسی ورود نمود. و امروزه شاهدیم که جاهلیت مدرن، از این حربه در حوزهی جنگ نرم و تغییر جهت مسیر افکار عمومی مردم دنیا به عنوان سرپوشی بر فجائع غیر انسانی غارتگران جوامع و جلادان بیبدیل تاریخ بهره میبرند.
آری؛ نعل وارونه یعنی شمال را جنوب و جنوب را شمال نشان دادن، زشت را زیبا و زیبا را زشت جلوه دادن، خوب و خوبی را بد و بدی، و بد و بدی را خوب و خوبی نمایاندن.
و اکنون به حول و قوهی الهی در این مختصر، قصد پاسخگویی به یکی از این نعلهای وارونه - که محصول جدید اتاق ضد فکر جاهلیت مدرن است - را داریم:
«شنبهها کلیمیها برای سلامتی همه دعا میکنند. یکشنبهها مسیحیان برای همهی انسانها آرزوی شادی میکنند. دوشنبهها زرتشتیها و پنجشنبهها بوداییها برای صلح جهانی دعا میکنند. اما جمعه مسلمانها نماز جمعه میروند و برای نصف جهان، آرزوی مرگ میکنند».»
حجم
۷٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه
حجم
۷٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه
نظرات کاربران
خوفناک بود...