کتاب دختر زیبای زمستان
معرفی کتاب دختر زیبای زمستان
کتاب دختر زیبای زمستان نوشتهٔ حدیث فضلی است. این کتاب را نشر بید منتشر کرده است.
درباره کتاب دختر زیبای زمستان
نویسنده در مقدمهٔ کتاب میگوید همیشه در زندگی درددلهایش را، زخمهایی که قلبش را جریحهدار کرده با دلنوشتههایش به روی صفحه کاغذ آورده است و این کتاب شرح این احوال است. نویسنده احساساتش را بیان کرده است.
با این کتاب مدتی از دنیای شلوغ و پرهیاهو فاصله میگیرید و احساساتتان را به دنیای عواطف نویسنده میبرید.
خواندن کتاب دختر زیبای زمستان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به دلنوشته پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب دختر زیبای زمستان
«کنارم بمان
کنارم بمان! این پاییز را باش و بمان
بال گرم نفسهایت را به صورت حیرانم بکش.
نگاه کن! طبیعت آواز شادی سر میدهد.
بمان تا زبان گل قاصدک فقط عشق باشد و مهربانی!
بمان و مرا در حصار قلعهٔ عظیم آغوش گرمت حبس کن.
پاییز منتظر ماست تا با گامهای آتشینمان برگهای زرد و نارنجیاش را زیر پا بگذاریم.
بمانتا با هم از نردبام کهنهٔ چوبی بالا برویم و سرک بکشیم باغ گیلاس همسایه را و دستهایمان را بالا ببریم و بچینیم حریر ابری نازک.
بمان تا نقطههای ساکت دلم به سخن بیاید.
بمان تا سر بگذارم روی شانههای ستبرت و تن سردم به گرمی خورشید باشد با گرفتن دستهای داغ و آتشینت
بمان تا با هم گیسوان بید مجنون پیر حیاط خانه را شانه کنیم، تا کوچهٔ اقاقیها را پر کنیم از صدای قاهقاه خندههایمان.
بمان، پاییز با تو پاییز میشود، پر از عشق، پر از زیبایی، پر از حس زندگی.
...
دختر زیبای زمستان
دخترک زیبای زمستان!
چرا اینقدر سرسنگینی؟ موج رنگین افق را نظاره کن!
شاخهٔ سرسبز حیات را آویزان شو!
خوب نگاه کن! عطر دلانگیز زنبقی به مشامت نمیرسد؟
رها کن این بخت سرکش را، دستهایت را به بلندای آسمان بسپار برخیز و زندگی را دوباره آغاز کن.
اشکی به رنگ خون شقایق از مژگانت میچکد که چه؟ دنیا ارزش ذرهای نشستن و غصه خوردن را ندارد.
چرا خودت را به چوبهٔ دار اشتباهاتت آویختهای؟
برخیز و اسب سپید نقرهای رنگ، با یالوکوپال عسلیاش را زین کن و راهی دشت و صحرا شو! و پایکوبان افق تا افق را رهسپارشو و چشمان سیاه زندگانی را با خندههای وحشیات کور کن.
عصر یخبندان احساس را رها کن و جان بده به فصلهای زندگیات
کویر خشک و بیروح قلبها را رها کن و دست خودت را بگیر و به سرزمین افسانهها برو
برخیز و تکانی بده به آرزوهای مردهات و زنده کن عشق رویاییات را
استوار چون کوه به جنگ حوادث برو
و دل به دل روزگار بده.»
حجم
۳۹٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۵۲ صفحه
حجم
۳۹٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۵۲ صفحه