کتاب هجده قدم مدیریتی
معرفی کتاب هجده قدم مدیریتی
کتاب هجده قدم مدیریتی نوشتهٔ سیدعلی موسوی انچه در انتشارات متخصصان چاپ شده است. با بهکارگیری آموزههای این کتاب، خوب فکر کنید، خوب بگویید، خوب بشنوید و خوب عمل کنید.
درباره کتاب هجده قدم مدیریتی
اگر اعضای عادی سازمان مرتکب اشتباهی شوند، ایراد زیادی بر آنان وارد نیست و هزینهٔ زیادی برای سازمان نخواهد داشت؛ اما برای یک مدیر یا مجموعهٔ مدیریت قضیه متفاوت است. گاهی اولین اشتباه آنها میتواند آخرین اشتباهشان باشد. هدف از نوشتن این کتاب و ذکر داستانهای عینی و واقعی گنجانده شده در آن، نشاندادن راهحلهای گوناگون در شرایط گوناگون است که نشان میدهد با تفکر و خلاقیت و پشتکار به هر هدفی میتوان رسید. برای مدیریت هر چیز از یک سازمان تا زندگی شخصی نیز توجه به این مشکلات و راهحلهایش برای دستیابی به نتیجهٔ دلخواه کلیدی است. شاید این تمرکز و استقامت سخت باشد، ولی با تمرین و آموزش قدمبهقدم امکانپذیر است.
کتاب هجده قدم مدیریتی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به کتابهای توسعهٔ فردی، مدیریت و کسبوکار پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب هجده قدم مدیریتی
«برخی مدیران همیشه دوست دارند از بالادست به نیروهای خود نگاه کنند و میخواهند که کارمندان، بدون هیچگونه مخالفت یا اظهارنظر، دستورات را اجرا کنند. آنها معتقدند، به تنهایی بیشتر از بقیه میدانند و این را به بقیه باید قبولاند. کارمندان در این شرایط، شاید به خاطر میزان حقوق و مزایای دریافتی، احساس نارضایتی نداشته باشند، ولی به خاطر گفتار و کردار نامناسب مدیر، از تمام توانایی و دقت لازم برای انجام کارهای خود، استفاده نمیکنند و با این کار خود، رفتار مدیر را تلافی میکنند. در یک سازمان، وقتی بین کارمندان و یک مدیر، رفتاری تلافیجویانه وجود داشته باشد، کارمندانی که بخواهند و بتوانند، از آن واحد یا سازمان میروند و حتی شاید مجموعه را با مشکلات کمبود نیرو و مشکلات بیشتری روبرو کنند، و آنهایی که مجبور به ماندن هستند، با انگیزه و توان مفید کمتری کار میکنند. بهتر است مدیران سازمانها، ضمن برخورداری از مهارتهای بالای فنی و علمی، مهارتهای احساسی و ارتباطی خود را نیز ارتقا دهند و در جهت آرامش جسمی و روحی افراد مجموعه خود تلاش کنند تا در قبال آن، از حمایتهای همهجانبه و خالصانه آنان برخوردار شود.
یک مدیر موفق باید بداند در چه زمانی و چه مکانی و در چه وضعیتی، چه تصمیمی بگیرد که با اجرای آن تصمیم، به هدف خود برسد. برای این منظور، او باید درک محیطی و استدلال منطقی خوبی از محیط پیرامون خود و اطرافیان داشته باشد، تا با فرایندی مناسب، به برایندی مهم و مفید دست یابد. مدیران باید در مواجهه با مشکلات و مسائل، رفتاری را بروز دهند که اگر بعد از انجام آن رفتار و عمل، زمان به عقب بر میگشت و فرصتی دوباره داشتند، به درستیِ کار خود، مطمئن بودند و باز هم، همان رفتار قبلی را انجام میدادند.
در ادامه داستانی را میخوانیم که این نکته را مرور میکند:
داستان ۱: جان، دوست صمیمی جک، در سر راه مسافرتشان پس از سفارش صبحانه در رستوران به جک گفت: یک لحظه منتظر باش میروم یک روزنامه بخرم. پنج دقیقه بعد، جان با دست خالی برگشت. در حالی که غرغر میکرد، با ناراحتی خودش را روی صندلی انداخت.
جک از او پرسید: چی شده؟
جان جواب داد: به روزنامه فروشی روبهرو رفتم. یک روزنامه صبح برداشتم و ده دلار به صاحب دکه دادم. منتظر بودم، اما او به جای اینکه بقیه پولم را برگرداند، روزنامه را هم از بغلم در آورد. به من گفت الان سرم خیلی شلوغ است و نمیتوانم برای کسی پول خرد کنم. فکر کرد من به بهانه خریدن یک روزنامه میخواهم پولم را خرد کنم. واقعا عصبانی شدم.»
حجم
۳۸۹٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۸۶ صفحه
حجم
۳۸۹٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۸۶ صفحه