کتاب خسرو و شیرین نظامی
معرفی کتاب خسرو و شیرین نظامی
کتاب خسرو و شیرین نظامی نوشتهٔ نظامی گنجوی است. این کتاب را انتشارات آستان مهر برای تمام علاقهمندان به شعر کهن منتشر کرده است.
درباره کتاب خسرو و شیرین نظامی
این کتاب روایت عشق خسرو پرویز پادشاه ساسانی و شاهزاده ارمنی، شیرین است. نظامی خسرو و شیرین را با روایت و تفسیر عشق، زادن خسرو پرویز و آموزش و تربیت او شروع میکند. خسرو از یک نقاش به نام شاپور، تعریف شیرین و شبدیز را میشنود و هنوز شیرین را ندیده، دلباختهٔ او میشود و آرزوی داشتن اسبی قدرتمند مانند شبدیز را در سر دارد. خسرو، شاپور را به ارمنستان میفرستد تا پیام عاشقی خسرو را به شیرین برساند. شاپور در ارمنستان، چهرهٔ خسرو را نقاشی میکشد و بر سر راه شیرین قرار میدهد، شیرین با دیدن تصویر خسرو، عاشق او میشود.
این آغاز ماجرای پیچیده عشق خسرو شیرین است. داستانی که بعد به فرهاد میرسد، مردی که عاشق شیرین میشود و در راه عشق با نیرنگ خسرو جانش را از دست میدهد.
خواندن کتاب خسرو و شیرین نظامی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به شعر کهن پیشنهاد میکنیم.
درباره نظامی
جمالالدین ابومحمّد الیاس بن یوسف بن زکی بن مؤیَّد (نظامی) متولد ۵۳۵ هجری قمرس در شهر گنجه است، نظامی در فاصلهٔ سالهای ۶۰۲ تا ۶۱۲ در گنجه از دنیا رفته است و آرامگاهی به او در همان شهر است. در دهه نود خورشیدی، دولت آذربایجان اشعار گنجوی در آرامگاه او را که همگی به زبان فارسی بودند، پاک و تخریب کرد. روز ۲۱ اسفند در تقویم رسمی ایران روز بزرگداشت نظامی گنجوی است.
اثر معروف و شاهکار بیمانند نظامی، خمسه یا پنج گنج است که در قلمرو داستانهای غنایی امتیاز بسیار دارد و او را باید پیشوای اینگونه شعر در ادب فارسی دانست. شاعر در مجموع سیسال از زندگانی خود را بر سر نظم و تدوین آنها گذاشتهاست. خمسه یا پنج گنج نظامی شامل پنج مثنوی به نامهای مخزنالاسرار، خسرو و شیرین، لیلی و مجنون، هفت پیکر، اسکندرنامه است. همچنین گنجینهٔ گنجوی شامل قصاید، غزلیات، قطعات و رباعیات او است.
بخشی از کتاب خسرو و شیرین
مراکز عشق به ناید شعاری
مبادا تا زیم جز عشق کاری
فلک جز عشق محرابی ندارد
جهان بیخاک عشق آبی ندارد
غلام عشق شو کاندیشه این است
همه صاحب دلان را پیشه این است
جهان عشقست و دیگر زرق سازی
همه بازیست الا عشقبازی
اگر بیعشق بودی جان عالم
که بودی زنده در دوران عالم
کسی کز عشق خالی شد فسردست
کرش صد جان بود بیعشق مردست
اگر خود عشق هیچ افسون نداند
نه از سودای خویشت وارهاند
مشو چون خر بخورد و خواب خرسند
اگر خود گربه باشد دل در و بند
به عشق گربه گر خود چیرباشی
از آن بهتر که با خود شیرباشی
نروید تخم کس بیدانه عشق
کس ایمن نیست جز در خانه عشق
ز سوز عشق بهتر در جهان چیست
که بی او گل نخندید ابر نگریست
شنیدم عاشقی را بود مستی
و از آنجا خاست اول بتپرستی
همان گبران که بر آتش نشستند
ز عشق آفتاب آتش پرستند
مبین در دل که او سلطان جانست
قدم در عشق نه کو جان جانست
هم از قبله سخن گوید هم از لات
همش کعبه خزینه هم خرابات
اگر عشق اوفتد در سینه سنگ
به معشوقی زند در گوهری چنگ
که مغناطیس اگر عاشق نبودی
بدان شوق آهنی را چون ربودی
و گر عشقی نبودی بر گذرگاه
نبودی کهربا جوینده کاه
بسی سنگ و بسی گوهر بجایند
نه آهن را نه که را میربایند
حجم
۲٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۵۳ صفحه
حجم
۲٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۵۳ صفحه