کتاب مدیریت در ده کلمه
معرفی کتاب مدیریت در ده کلمه
کتاب مدیریت در ده کلمه نوشتهٔ تری لیهی و ترجمهٔ آزاده مبشر است و آسمان نیلگون (جیحون) آن را منتشر کرده است. این کتاب، کتابی الهامبخش است که به شما نشان میدهد در هر زمینهای که مشغول فعالیت هستید چطور رهبری کنید، چطور به افراد انگیزه بدهید و چطور مهارتهایی را که برای پیشرفت لازم است کسب کنید.
درباره کتاب مدیریت در ده کلمه
کتاب مدیریت در ده کلمه مدرکی است که ثابت میکند اگر ذهنتان را روی کاری متمرکز کنید هر چیزی امکانپذیر میشود. لیهی الگویی است که به شما نشان میدهد برای رسیدن به آرزوها از هر جایی میتوان شروع کرد زیرا خود او از فروشندگی آغاز کرد. این یک کتاب هیجانانگیز و الهامبخش است که حرفهای جالبی برای گفتن دارد؛ از تکامل جامعهٔ انگلستان گرفته تا هنر تغییردادنِ سازمانهای عظیم.
این کتاب، الهامبخش شیوهٔ مدیریت سر تری و تکنیکهایی است که او مورد استفاده قرار داد و از آنها نتیجه گرفت و همچنین خاطرهٔ خلق بعضی از دستاوردهای متعدد اوست. کتاب مدیریت در ده کلمه یک کتاب الهامبخش است.
با خواندن این کتاب با انگیزههای یکی از موفقترین کاسبهای انگلستان آشنا خواهید شد.
خواندن کتاب مدیریت در ده کلمه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
هر کسی که صاحب یک کسبوکار یا سازمان است باید این کتاب را بخواند. درسهای موفقیتآمیزی که تری لیهی در تسکو آموخت برای هر رهبری و در هر صنعتی کاربرد دارد. خواندن این کتاب برای رهبران سیاسی، بسیار سودمند است.
درباره تری لیهی
سِر تِری لِیهی در کالج سینت ادوارد واقع در لیورپول تحصیل کرد و سپس به دانشگاه منچستر رفت و مدرک لیسانس خود را در رشتهٔ مدیریت از آن دانشگاه اخذ کرد. او وقتی ۲۳ساله بود به جمع تسکو پیوست و اولین مدیر بازاریابی این شرکت شد. لیهی همچنین کسی است که برای اولین بار ایدهٔ کارتهای کلوپهای ویژهٔ تسکو را ارائه کرد که بسیار هم موفق بود. لیهی به عنوان مدیرعامل تسکو، گسترش این شرکت و فروش محصولات مختلف از وسایل الکتریکی گرفته تا بیمه را هدایت و رهبری کرد، بخش فروش البسه را که یک تجارت یک میلیارد پاوندی برای تسکو است به این شرکت اضافه کرد و یکی از اولین افرادی بود که متوجه توان بالقوهٔ اینترنت برای فروش خواربار شد. او در سال ۲۰۰۲ به دلیل خدماتی که در زمینهٔ خردهفروشی مواد غذایی ارائه داد مفتخر به دریافت لقب سِر شد. لیهی همچنین در زمینهٔ صنعت نیز به القاب افتخارآمیز زیادی نائل شده است؛ از جمله نشریه ساندِی تایمز در سال ۲۰۱۰ لقب کاسب نمونهٔ سال را به او داد و در سال ۲۰۱۱ جایزه لایفتایم اِچیومِنت را از ریتِیل ویک دریافت کرد.
از سال ۲۰۱۱ که سِر تِری از مدیرعاملی شرکت تسکو کنارهگیری کرد تاکنون درخواستهای زیادی از وی صورت گرفته است تا برای عموم مردم به سخنرانی بپردازد. او همچنین مشاور ارشد شرکت کلایتون دوبلییر اند رایس است که یک شرکت آمریکایی است که در زمینهٔ سرمایهگذاری فعالیت میکند. همچنین لیهی روی کسبوکارهایی که در آنها کارآفرینی وجود دارد سرمایهگذاری کرده و به بنگاههای خیریهٔ مختلفی کمک میکند.
بخشی از کتاب مدیریت در ده کلمه
«سازمانها در مواجه شدن با حقیقت مشکل دارند. اگر تعریف خودتان را از حقیقت داشته باشید و موفقیت یا شکستتان را بر همان اساس بسنجید راحتتر از آن است که با حقیقت مواجه شوید. تجربه به من نشان داده است که هم برای کسب موفقیت و هم برای حفظ آن، مواجه شدن با حقیقت ضروری است.
حقیقت تلخ است. اعتراف به این که کارتان به آن خوبی که میتواند باشد نیست، سرمایهگذاری شما آن طور که باید جواب نداده است، شرکتتان به بنبست خورده است، یا بهتر از حالا میتوانید کار کنید و کلا هر نوع اعتراف به نقص و کمبود و ناکافی بودن حتی پیش خودتان، کار سختی است. و تازه وقتی زبان به اعتراف بگشایید سوالات ناراحتکنندهای پیش کشیده خواهند شد از قبیل این که: چرا این اتفاق افتاد؟ چه کاری را اشتباه انجام دادید که باعث شد این اتفاق بیفتد؟ حالا میخواهید چه کار کنید؟ شغلتان را عوض کنید؟ افراد را اخراج کنید؟ ساختار شرکت را تغییر بدهید؟ همهٔ اینها به معنای رخ دادن تغییر برای شما و به احتمال زیاد دیگران است. تغییر کردن سخت است. تغییر کردن به دلیل اشتباهی که مرتکب شدهاید سختتر.
بنابراین گزینهٔ راحتتر این است که با حقیقت مواجه نشوید بلکه اجازه دهید همه چیز همان طوری که هست باقی بماند. البته اگر چیزی که از آن راضی نیستید خانه یا اتوموبیلتان باشد میتوانید به راحتی تغییر کردن در چنین موردی را بپذیرید. اما اگر مشکل، شغلی باشد که در آن گرفتار شدهاید یا یک شرکت یا تیم کاری که مدام در حال اشتباه کردن و به بنبست خوردن است این دیگر چیزی است که اعتمادبهنفس شما را خدشهدار میکند و عذابتان میدهد. بیهدف بودن، مطلع بودن از این که میتوانید کار بهتری داشته باشید، هر روز از سر کار به خانه برگشتن در حالی که مطمئن نیستید دستاوردی هم داشتهاید یا خیر... همهٔ اینها روحیهتان را خراب و شما را افسرده میکند.
حتی بدتر وقتی است که متوجه شوید همهٔ افراد درون سازمان هم همین فکر را دارند: این که استراتژی اخیر و «شاخصهای عملکردی» که حرفش را میزدید هیچ فایدهای در عمل ندارند و این که کل سازمان، گیج و سردرگم است. همه میدانند اما کسی چیزی نمیگوید. هر چه سکوت بیشتر طول بکشد مواجه شدن با حقیقت سختتر خواهد شد. در نتیجه به احتمال زیاد هیچ کاری انجام نخواهد شد؛ تا این که دیگر خیلی دیر میشود.»
حجم
۳۴۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۳۱۶ صفحه
حجم
۳۴۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۳۱۶ صفحه