کتاب ادبیات تطبیقی
معرفی کتاب ادبیات تطبیقی
کتاب ادبیات تطبیقی؛ نقد و نظر نوشتهٔ ایلمیرا دادور است و نشر خاموش آن را منتشر کرده است. ایلمیرا دادور، استاد ادبیات تطبیقی دانشگاه تهران، سعی کرده است در کتاب خود پژوهش جامعی در باب ادبیات تطبیقی انجام دهد.
درباره کتاب ادبیات تطبیقی؛ نقد و نظر
ادبیات تطبیقی عبارت است از تحقیق در باب روابط و مناسبات بین ادبیات ملل و اقوام مختلف جهان. پژوهندهای که به تحقیق در این رشته اشتغال دارد، مثل آن است که در سرحد قلمرو زبان قومی به کمین مینشیند تا تمام مبادلات و معاملات فکری و ادبی را که از سرحد بین آن قوم و اقوام دور و نزدیک دیگر روی میدهد تحت نظارت و مراقبت خویش قرار دهد، و پیداست که حاصل تحقیق او با میزان دقت و مراقبتی که در این تحقیق به کار میبندد مناسب خواهد بود؛ بنابراین، شاید بتوان گفت که در ادب تطبیقی آنچه مورد نظر محقق و نقاد هست، نفس اثر ادبی نیست، بلکه تحقیق در کیفیت تجلی و انعکاسی است که اثر ادبی قومی در ادب قوم دیگر پیدا میکند. به عبارت دیگر، آنچه در ادب تطبیقی مورد توجه و نظر اهل تحقیق است آن تصرف و تدبیری است که هر قومی در آنچه از آثار ادبی قوم دیگر اخذ و اقتباس مینماید اعمال میکند. بنابراین، وقتی سخن از اخذ و اقتباس و تقلید و نفوذ به میان میآید و ادعا میشود که نویسنده و شاعر قومی آثار یا مضامینی را از نویسنده و شاعر قومی دیگر اخذ و اقتباس کرده است، این بیان متضمن این است که ببینیم نویسنده و شاعری از یک قوم چگونه با مضمونها و آثار قوم دیگر مقابله کرده و آن آثار را چگونه و به چه نحوی تلقی نموده است؟ نکتۀ جالبی که در این مورد باید خاطرنشان کرد این است که ادب تطبیقی، هم با نقد تاریخی تفاوت دارد و هم از موازنۀ ادبی جدا است.
فصول کتاب ادبیات تطبیقی؛ نقد و نظر از این قرار است:
پیشینۀ ادبیات تطبیقی
اقتباس، بینامتنیت و ادبیات تطبیقی
حماسه، اسطوره و سرنمون
ترجمه و ادبیات تطبیقی
ادبیات تطبیقی و هنرها
ادبیات تطبیقی و نقد استعمار و پسااستعمار
ادبیات تطبیقی، سفرنامهها و تصویرشناسی
خواندن کتاب ادبیات تطبیقی؛ نقد و نظر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دانشجویان و پژوهشگران رشتههای زبان و ادبیات فارسی، انگلیسی، فرانسوی و دیگر زبانآموزان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب ادبیات تطبیقی؛ نقد و نظر
ادبیات همواره رابطه تنگاتنگی داشته است با تاریخ و هنرهای زیبا، و مطالعات نشان میدهد که ادبیات و هنرها، به ویژه نقاشی- در طیفی گسترده- در سیطرۀ تاریخ بسیار بر هم تأثیرگذار بودهاند. یکی از مطالعات جدی ادبیات تطبیقی در سالهای اخیر، بررسی گفتمانهای خاموش میان ادبیات و سایر هنرها است، رابطهای دوسویه؛ آنچه همواره وجود داشته، اما شاید به گونهای مستقل به آن پرداخته نشده است. به عنوان مثال میتوان از شاهنامۀ بایسنقری نام برد که شاهکاری است بیبدیل؛ تا جایی که در سال ۱۳۸۶ در برنامۀ حافظه جهانی یونسکو به عنوان نشانی از سوی ایران ثبت شد.
نزدیک به ششصد سال پیش (۸۲۹ه.ق) شاهزاده بایسنقر میرزای تیموری، از هنرمندان ایرانی که در کتابخانۀ او در شهر هرات سرگرم کتابآرایی بودند، خواست تا دستنویسی از شاهنامۀ فردوسی فراهم کنند و برگههای آن را با نقشهای نگارگری بیارایند، چهل تن از سرآمدان هنر ایران، به سرپرستی استاد جعفر تبریزی، دست به کار شدند و سه سال پس از آن اثری را به شاهزادۀ تیموری و کتابخانۀ او پیشکش کردند که از دید خوشنویسی، جلدسازی، زرافشانی، جدولکشی، سرلوحنگاری، زرینهکاری و طلااندازی، همانندی برای آن نمیتوان یافت. شاهنامۀ بایسنقری برجستهترین نمونه مکتب هنری هرات (شیوهای از نگارگری) به شمار میرود. اشعار حافظ و دیگر شاعران ایرانی نیز با نگارگری آراسته شده است تا نوعی گفتمان میان شعر و تصویر برقرار سازد.
حجم
۲٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۶۶ صفحه
حجم
۲٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۶۶ صفحه