کتاب روزی روزگاری در شهر غصه
معرفی کتاب روزی روزگاری در شهر غصه
کتاب روزی روزگاری در شهر غصه نوشتۀ عبدالمجید حیاتی است. نشر مهر و دل این کتاب را روانۀ بازار کرده است. شخصیتهای این نمایشنامه، حیوانات هستند و یک راوی به روایت قصۀ نمایشنامه کمک میکند.
درباره کتاب روزی روزگاری در شهر غصه
کتاب روزی روزگاری در شهر غصه عنوان نمایشنامۀ شهر قصه نوشتۀ بیژن مفید را به یادمان میآورد. عبدالمجید حیاتی نیز در این اثر، ماجرای زندگی حیوانات را روایت میکند.
بخشهایی از دیالوگهای این نمایشنامه به نثر و بخشهایی نیز به زبان ترانه و شعر نوشته شدهاند.
سگ، جغد، شتر، میمون، موش، گربه و پلنگ زخمی از شخصیتهای این نمایشنامۀ تمثیلی هستند.
خواندن کتاب روزی روزگاری در شهر غصه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات نمایشی ایران پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب روزی روزگاری در شهر غصه
«حیوانات: شهر قصه!
راوی: نه خیر! شهر غصه.
حیوانات: شهر قصه.
راوی: شماها لطفاً دخالت نکنین! بله دوستانِ من، توی این شهر زیبا هر کس به کاری مشغول بود. جغده مریضارو میدید و براشون نسخه مینوشت.
جغد: این قرصارو روزی دوازدهتا بخور، اگه دیدی خوب نشدی هيجدهتاش کن. اگه بازم اثر نکرد روزی چلتاش کن. اگه بازم بیفایده بود بیا پیش خودم تا جواز دفنتو صادر کنم.
[همه میخندند.]
راوی: آره گلای من. کمی اونطرفتر سگه قصابی میکرد. اوضاعش حسابی روبهراه بود.
سگ: گوشتای خوب دارم... بدو که گوشتش حرف نداره... قیمتشم مناسبه... ارزون میدم... بدو بدو...»
حجم
۳۲۶٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۵۲ صفحه
حجم
۳۲۶٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۵۲ صفحه