دانلود و خرید کتاب مادرم رخسانه خان ترجمه ساغر جهانشاهی
تصویر جلد کتاب مادرم

کتاب مادرم

نویسنده:رخسانه خان
انتشارات:نشر جیکا
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۰از ۳ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب مادرم

کتاب مادرم نوشتهٔ رخسانه خان و ترجمهٔ ساغر جهانشاهی است و نشر جیکا آن را منتشر کرده است. این کتاب دربارهٔ دختری به نام جمیله است که در افغانستان دچار ناملایمات زندگی می‌شود.

درباره کتاب مادرم

کتابْ داستان دختری افغانستانی به نام جمیله است. جمیله با مادر و پدرش در افغانستان زندگی می‌کند. در روستای فقیرانه و جنگ‌زدهٔ آنها مدرسه‌ای وجود ندارد و جمیله با یک نقص مادرزادی زندگی می‌کند که باعث شکاف لب او شده است. با وجود این درد، او با ایمان تزلزل‌ناپذیر و عشق به زندگی‌اش، احساس امنیت می‌کند و ادامه می‌دهد. مادر جمیله مور نام دارد. هنگامی که مور می‌میرد، پدر جمیله تصمیم می‌گیرد که برای ساختن یک زندگی جدید به کابل بروند.

این کتاب برنده‌ٔ جایزه‌ٔ کتاب خاورمیانه (Middle East Book Award) شده و جزء فهرست کتاب‌های ممتاز بین‌المللی در هیأت ایالات متحده (USBBY) و کتاب شاخص انجمن مطالعات بین‌المللی (IRA) برای جامعه جهانی انتخاب شده است.

خواندن کتاب مادرم را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران داستان‌های مربوط به مردم افغانستان پیشنهاد می‌کنیم.

درباره رخسانه خان

رخسانا خان (متولد ۱۹۶۲) نویسنده و داستان‌نویس پاکستانی کانادایی است. داستان‌های او این امکان را فراهم کرده است که مردم جهان با فرهنگ شرقی ارتباط برقرار کنند و آشنا شوند. خان در لاهور، پاکستان، متولد شد. او در سه‌سالگی به همراه خانواده‌اش به کانادا مهاجرت کرد و در دانداس، انتاریو بزرگ شد. او از دانشکده هنرهای کاربردی و فناوری سنکا فارغ‌التحصیل شد و تکنسین شیمی و بیولوژیکی شد. رخسانا دارای چهار فرزند شامل سه دختر و یک پسر است و با همسرش در تورنتو، انتاریو زندگی می‌کند.

بخشی از کتاب مادرم

لحظه‌ای نگاهم می‌کند... مکث می‌کند. اشک در چشم‌هایش حلقه می‌زند. درست همان‌طور که مادر نگاهم می‌کرد... می‌گوید: «تو دختر خوبی هستی. خوب و خوش خواهی بود». و دوباره با سرعت سرسام‌آور می‌رود. چیزی راجع به بخت و اقبال و قاپیدن خوشبختی زمزمه می‌کند. «بیا جمیله. دقیقاً همین‌جا بایست. باید جایی بروم.» به آستینش چنگ می‌زنم «کجا می‌روی؟» چهره‌اش گرفته است. نگاهم نمی‌کند. «زود برمی‌گردم». آستینش را رها می‌کنم. شانه‌اش را بالا می‌اندازد تا پیراهنش را خوب مرتب کند. پنج گام به سوی جمعیت برمی‌دارد و کار عجیبی می‌کند... لحظه‌ای برمی‌گردد و نگاهم می‌کند. فقط لحظه‌ای کوتاه، نگاه‌مان در این حدفاصلی که ما را جدا کرده، قفل می‌شود...

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱٫۸ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۶۰ صفحه

حجم

۱٫۸ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۶۰ صفحه

قیمت:
۳۰,۰۰۰
تومان