دانلود و خرید کتاب شک دارم این آیینه ها روراست باشند! سیده‌شهره حقدوست‌اسکویی
تصویر جلد کتاب شک دارم این آیینه ها روراست باشند!

کتاب شک دارم این آیینه ها روراست باشند!

انتشارات:انتشارات نظری
دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب شک دارم این آیینه ها روراست باشند!

کتاب شک دارم این آیینه ها روراست باشند! سرودهٔ سیده‌شهره حقدوست‌اسکویی است و نشر نظری آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب شک دارم این آیینه ها روراست باشند!

شک دارم این آیینه ها روراست باشند! مجموعه‌اشعار از سیده‌شهره حقدوست‌اسکویی است. عاطفه، اصلی‌ترین ویژگی است که در این مجموعه شعر خودنمایی می‌کند. وقتی قدم به قدم با شعرهای این دفتر هم‌مسیر می‌شویم تقریبا با دنیایی روبه‌رو می‌شویم که سرشار از حس، دلواپسی، امید و دغدغه‌های ویژه‌ای است که این دغدغه‌ها بسیار قابل احترام‌اند.

در برخی شعرهای این دفتر که شامل چهارپاره، دوبیتی، رباعی، غزل، نیمایی، سپید و چند سه‌گانی است، شعرها نگاه اجتماعی دارند و برخی عاشقانه صرف. برخی بسیار نزدیک هستند و برخی از یک موضع و منظر کل این دنیای زبون را به سخره گرفته‌اند!

این مجموعه چهارمین مجموعه شعر این شاعر دغدغه‌مند و پرشور است. اولین و دومین دفتر به نام‌های «برو زود امامزاده دخیل ببند!» و «پری من، پری تو» که در حوزه شعر فولکلور به زیور طبع آراسته شده بودند و سومین دفتر که «از تو چه پنهان» نام دارد توسط انتشارات نظری روانه بازار نشر شده بود که به گزیده شعرهای دو دهه قبل این شاعر اختصاص داشت که همگی به زبان معیار سروده شده بودند و در قالب‌های کلاسیک و نیمایی و سپید بودند.

این دفتر به زعم نگارنده دریچه‌ای است که ما را با دنیایی از علامت سؤال روبه‌رو می‌کند که البته برای بعضی از چراها پاسخ‌هایی یافت می‌شود و بعضی دیگر را می‌بایست به جان بخوانیم و بشنویم و لذت ببریم.

خواندن کتاب شک دارم این آیینه ها روراست باشند! را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران شعر معاصر فارسی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب شک دارم این آیینه ها روراست باشند!

 بچه ها خوابیدند

شب در اندوه گذشت

صبح، بابا برگشت!         

*

"راحت که نیست با تو نوشتن از این و آن

راحت که نیست، هرچه نباید، کنی بیان"

*

«من زخم خوردم، زخم خوردم مهربانم»

من زخم خوردم، زخم خوردم مهربانم

این شعبده دیدن ندارد بیش از این‌ها

دیدن ندارد خاطری را خسته کردن

آزردن و خنجر زدن بر بهترین‌ها

هی تو! کلاهت را کمی کوتاه‌تر کن

باید برایت دست زد، کولاک کردی

این روح زخمی جا شده در شب کلاهی

یادت نمی‌آید تنش را خاک کردی؟

حتما شنیدی من نهنگی مرده بودم؟!

حتما شنیدی تن زدم بر ساحل درد؟!

یک بار دیگر دست کن در شب کلاهت

انگشت‌هایت می‌خورد بر یک تن سرد

آقای بازیگر! کلاهت را عوض کن

دست تو و دست تمام شهر، رو شد

فهمیده‌اند اینجا نهنگی با غرورش

با مرگ، با تصمیم قبلی روبرو شد

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۳۹٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۸۰ صفحه

حجم

۳۹٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۸۰ صفحه

قیمت:
۱۰,۰۰۰
تومان