کتاب میهمانی سقراط؛ کاوش های خرد نقاد
معرفی کتاب میهمانی سقراط؛ کاوش های خرد نقاد
کتاب میهمانی سقراط؛ کاوش های خرد نقاد نوشتهٔ کورش نوابی در نشر نگره چاپ شده است. پلوتارخ، نویسندهٔ نامدار یونانی، میگفت: «ذهن آدمی ظرفی نیست برای انباشتن؛ آتشی است برای بر افروختن». این کتاب به این امید نگاشته شده که دریچهای باشد به سوی خردگرایی و تفکر انتقادی و تنها اگر بتواند شرارهٔ خردِ نقاد را در ذهنِ مخاطبانش بر افروزد، مقصود نهایی از نوشتنش به دست آمده است.
درباره کتاب میهمانی سقراط؛ کاوش های خرد نقاد
مقالههای این کتاب حاصل بیش از پنج سال آزمون و خطای یک پژوهشگر فلسفه است در انشاء فلسفه به فارسی، فهمِ احوال جهانِ امروز و باریکبینی نقادانه (و البته خطاپذیر!) هم درباره گرایش های فکری ایرانیان و هم درباره سنت فلسفی غرب.
این باریکبینی نقادانه اما، خواهناخواه، و بهویژه در فضایی که اهلِ قلمش بیشتر به تقدیس و حاشیهنویسیِ آثار درگذشتگان خو گرفتهاند، برخورنده و گزنده تواند بود. بسیاری خوانندگان بسا که کتاب را تلخ و آزارنده بیابند و آزارندگیاش را بیش از همه چیز در تاختنش به فرهنگ ایرانی دانند. بسا که با خود بگویند: ناچیز و نادرست شمردن همه چیز و همه چیز حتی شعر و عرفانِ ایرانی را با پیمانهٔ خرد سنجیدن هم نابهجا و هم ناخوشایند است!
این دغدغهٔ معمول خوانندگان را دو مقالهٔ کتاب پیشاپیش پاسخ گفتهاند . اگر کسی در تخطئهٔ سخنی مستدل تنها بگوید: این استدلال خوشایند نیست، سخنی سزاوار نگفته. استدلال را با استدلال پاسخ میباید گفت. اگر بگوید: همه چیز را (شعر و عرفان را برای مثال) نمیتوان با پیمانهٔ خرد سنجید بر عهدهٔ اوست که روشن سازد که جز پیمانهٔ خرد چه پیمانهٔ دیگری میشناسد و شعر و عرفان را با آن پیمانهٔ دگر چگونه میباید سنجید. همانگونه که در «نقدِ توطئهپنداری، قدرباوری و خوشباشی ایرانیان» آمده، هنگامی که شعر در گزارشِ غلیانِ احساسات فرو ماند، با پیمانهٔ خرد سنجشناپذیر و جدلناپذیر است؛ اما آنگاه که شاعران از گزارشِ غلیانِ احساساتشان پای فراتر نهند و به توصیفِ چگونگیِ جهان یا به تجویزِ سلوکی انسانی پردازند، سخنشان را میتوان همچنان که به درازی در آن مقاله آمده به پیمانهٔ خرد زد و آزمود.
کتاب میهمانی سقراط؛ کاوش های خرد نقاد را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به فلسفه پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب میهمانی سقراط؛ کاوش های خرد نقاد
رسیم دقیقِ مرزهای شناخت بیگفتوگو کاری است سترگ. اما همین اندازه حکمت که همه چیز را دربارهٔ جهان نتوان دانست کافی است تا از یک سوی از فروغلتیدن در کژراههٔ پرستشِ علم باز دارد، و از دیگر سوی جانِ فراموشکارِ انسانِ عصرِ جدید را به حیرتِ دوباره در ژرفای رازهای جهانی که چونان معمایی عظیم و ابدی در برابرش قد برافراخته فرا خواند. اما همین اندازه حکمت که آنچه دربارهٔ جهان توان دانست محدود به آن چیزی است که به چنگِ چارچوبِ مفهومی ذهن درآید کافی است تا راه را بر پریشانگویی و فلسفهبافی دربارهٔ آنچه نمیتوان دانست بربندد. همین اندازه حکمت کافی است تا جویندگان را به قلههای رفیع و دشتهای سرسبز و چشمههای زلالِ شناخت رهنمون شود و از گردابها و باتلاقهای فرورونده بر حذر دارد.
دانشپرستی اما تنها دل سپردن به خیالِ باطلِ راززدایی از جهان نیست. برخی دانشپرستان کرانمندی دانش را پذیرفته، گامی واپس نشسته میگویند: نه هر چیزی را دربارهٔ جهان توان دانست؛ اما هر چه را «بتوان» دربارهٔ جهان دانست میتوان در چارچوبِ مفهومی دانشها دانست. چون نیک بنگریم، دانشپرستان با این ادعایشان از دامی رهیده، به دامی دیگر گرفتار آمدهاند. دانشها به ادراک جهان به بهایی دست مییابند: به بهای تهی ساختنِ آن ادراک از محتوای پدیداریاش. دانشها هر چند پیش روند و هر چند به توضیحِ علّی تمام و کمال از ادراک حسی توفیق یابند نتوانند راوی «چگونگی» ادراک آبی آسمان، گرمای آفتاب یا خنکای آب باشند؛ دانشها توانند که صدای تارِ دلنوازِ شهناز را به نوسانهای فشارِ هوا فروکاهند؛ اما کی توانند راوی زیبایی و شکوهِ آسمانیاش باشند؟ دانشها توانند که آفرینندهٔ تئوریهای رنگارنگ از چند و چون و آغاز و انجامِ زمان باشند اما کی توانند روایتی از «چگونگی» ادراک کنونی بودن یک لحظه پردازند و از آن رهگذر لحظهٔ کنونی را از لحظهای در گذشته یا آینده بازشناسند؟ سخن کوتاه: دانشها هر چند در شناسایی جهان پیش روند، نتوانند به روایتی از چند و چونِ «آگاهی» از جهان دست یابند.
حجم
۲۲۸٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۸۶ صفحه
حجم
۲۲۸٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۸۶ صفحه