کتاب داتیز و کوسه ماهی
معرفی کتاب داتیز و کوسه ماهی
کتاب داتیز و کوسه ماهی نوشتهٔ کلی کیتس و ترجمهٔ فرانک کیادلیری است و انتشارات متخصصان آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب داتیز و کوسه ماهی
این کتاب روایت پسری به نام داتیز است که با خانوادهاش در کنار دریا زندگی میکنند و شغل خانوادگیشان ماهیگیری است. اما یک روز اتفاق عجیبی برای داتیز در دریا میافتد که باعث میشود
تجربهٔ جدید و منحصربهفردی در ماهیگیری به دست آورد.
خواندن کتاب داتیز و کوسه ماهی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به نوجوانان عاشق دریا و ماهیگیری پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب داتیز و کوسه ماهی
ناگهان صدای انفجار بلندی را میشنوند! آ نها تکههایی از حبابها، مرجانهای شکسته و ماهیهای مرده را میبینند که روی سطح شناور هستند. داتیز وحشت زده به پشت اسپلش میجهد و با حداکثر سرعتی که میتوانند به سمت قایق شنا میکنند. در آنجا یک ماهیگیر را میبینند که در حال پرتاب بمب به سمت آب است. داتیز هرگز ماهیگیری انفجاری را از زیر آب ندیده بود. او از دیدن اینکه دارد صخرههای مرجانی را از بین میبرند، وحشت میکند. اسپلش میگوید: «نگرانم سال آینده نبینمت. من این اتفاق را در جزیره دیگری دیدم و اکنون ما کوسه نهنگها نمیتوانیم در آنجا توقف کنیم، زیرا دیگر صخرههای مرجانی و پلانکتون وجود ندارد که بتوانیم بخوریم.»
بس کنید! «داتیز بر سر ماهیگیر فریاد میزند. بمبهای ماهیگیری در حال نابودی صخرههای مرجانی هستند.»
«شما باید پرتاب بمبها را متوقف کنید، وگرنه صخرهها نابود میشوند و کوسه نهنگها سال آینده باز نخواهند گشت! »
ماهیگیر میگوید: «با این روش همه ماهی میگیرند. من نمیتوانم ماهی کمتری نسبت به سایر ماهیگیران صید کنم. باید آ نها را در بازار بفروشم.»
داتیز نقشهای میکشد. ابتدا به همه ماهیگیران جزیره در مورد آنچه دیده است میگوید. برای رفع این مشکل، همه ماهیگیران باید ماهیگیری انفجاری را متوقف کنند. اما وقتی داتیز به ماهیگیران نزدیک میشود، پدرش توضیح میدهد: «ماهیگیری انفجاری باعث شد ماهیهای بیشتری در بازار بفروشیم و تاجران ماهی اهمیتی نمیدهد که ماهی چگونه صید میشود. »
داتیز متوجه میشود که این مشکل بزرگتر از آن چیزی است که او فکر میکرد. داتیز تصمیم میگیرد با تاجران ماهی صحبت کند. تاجر به داتیز توضیح میدهد: «از زمانی که ماهیگیران شروع به فروش ماهی های بیشتری کردهاند، سرآشپزهای بیشتری از من ماهی میخرند. آنها اهمیتی نمیدهند که ماهیها چگونه صید میشوند.»
داتیز به سمت جزیره شنا میکند. او یک ماهیگیر تنها را در ساحل میبیند که روی قایق کار میکند. ماهیگیر از دیدن داتیز متعجب میشود و میپرسد که اینجا چه میکند؟ داتیز پاسخ میدهد: «من اینجا هستم تا درباره آنچه برای صخرههای مرجانی شما اتفاق افتاده است، اطلاعات جمعآوری کنم، میتوانید داستان را به من بگویید؟»
حجم
۲٫۹ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۶ صفحه
حجم
۲٫۹ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۶ صفحه