دانلود رایگان کتاب ضیافت خیال سیمین حیدریان
تصویر جلد کتاب ضیافت خیال

کتاب ضیافت خیال

دسته‌بندی:
امتیاز:
۲.۰از ۳ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب ضیافت خیال

کتاب ضیافت خیال نوشتهٔ سیمین حیدریان است و انتشارات کتابداران آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب ضیافت خیال

این کتاب دربارهٔ مردی است که در انگلستان با زن انگلیسی خود زندگی می‌کند و همه چیز به خوشی طی می‌شود تا اینکه بیماری‌ای سرزده وارد زندگی‌اش می‌شود و همه چیز را تغییر می‌دهد. در طول داستان خواننده با شخصیت و گذشتهٔ قهرمان داستان بیشتر آشنا شده و متوجه می‌شود که او چطور به انگلستان رسیده و با اِما ازدواج کرده است. یادآوری گذشتهٔ پردرد او باعث می‌شود مسائل دیگری نیز سر باز کند و او را یاد حسرت‌ها و خوشی‌های گذشته‌اش بیاندازد. سیاست موضوع دیگری است که در این داستان رخ عیان می‌کند. 

خواندن کتاب ضیافت خیال را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران رمان فارسی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب ضیافت خیال

اولین باری که اِما مرا به ملاقات والدینش برد گفت: «از این‌جور داستان‌ها برای آن‌ها تعریف نکن. چون پلیدی‌های نژادپرستانه‌شان گل خواهد کرد و شروع به موضع‌گیری و گفتن حرف‌های مزخرف خواهند کرد. تو آن‌ها را نمی‌شناسی، آن‌ها با شنیدن چنین چیزهایی بیشتر فربه می‌شوند و به خودشان می‌بالند. این باعث می‌شود همه خودپسندی‌ها و غرور ناپسندشان کاملاً موجه به نظر برسد. منظورم این نیست که تو مجبوری داستان دیگری بسازی و برای آن‌ها تعریف کنی، منظورم این است که سعی کن با داستان‌هایت مهمات به دست آن‌ها ندهی. آن‌ها به‌اندازه کافی از تلویزیون دریافت می‌کنند».

‌خودم را به نفهمی زدم و با حالت ساده‌لوحانه و ناباورانه و مات و مبهوت پرسیدم: «مهمات برای چه؟» او گفت: «من دارم کاملاً جدی با تو حرف می‌زنم. تو رفتار آن‌ها و باورهای آنان در مورد این چیزها را نمی‌شناسی».

‌گفتم: اوه بله ، فهمیدم مگر اینکه چیز خاصی برای گفتن باشند، البته نیازی به نگرانی نبود چون خانم ویلوبی علاقه‌ای به شنیدن هیچ‌یک از داستان‌های من نداشت اگرچه ممکن بود حاضر به شنیدن چند حکایتی در مورد شکنجه یا گرسنگی یا ازدواج کودکان، یا برخی روایت‌های پرشور و جدید در مورد مواد مخدر، فحشا، ورود غیرقانونی یا سرقت مسلحانه باشد، موضوعاتی از این دست که همه علاقه‌مند شنیدنش هستند؛ اما او روش خاص خودش را برای رفتار با من داشت. وقتی مجبور می‌شد گفتگوی مؤدبانه‌ای شروع می‌کرد و به نظر نمی‌رسید اصلاً علاقه‌مند به شرکت من در گفتگوها باشد و به‌سختی سر خود را برای نگاه کردن به من بالا می‌آورد. البته این‌طور نبود که او بی‌ادب یا خیلی بدعنق باشد ـ او هرگز چنین نبوده است، در تمام سال‌هایی که او را می‌شناسم ـ ولی در اوایل، با احساس رضایت خاطر با من برخورد می‌کرد و بعداً این رفتارش را ترک کرد. در حضور او غالباً احساس شخص سوم بودن می‌کردم گویی غایب بودم و صحبت‌هایش بعداً به من گزارش می‌شد.



mahsawm77
۱۴۰۱/۱۰/۱۶

خوب بود

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۵۱٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۸۸ صفحه

حجم

۵۱٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۸۸ صفحه

قیمت:
رایگان