دانلود و خرید کتاب مرگ خاموش مینا بیژنی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب مرگ خاموش اثر مینا بیژنی

کتاب مرگ خاموش

نویسنده:مینا بیژنی
دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب مرگ خاموش

کتاب مرگ خاموش نوشته مینا بیژنی است. این کتاب را انتشارات آذرفر منتشر کرده است. این کتاب داستانی درباره اعتیاد است. 

درباره کتاب مرگ خاموش

داستان درباره مردی است که در ابتدای داستان او را می‌بینیم که درحال مرگ در خیابان افتاده است و مردم دور او جمع شده‌اند، در همین زمان روح مرد به گذشته برمی‌گردد و زندگی‌اش را مرور می‌کند. او دوم راهنمایی درس را رها کرده است و کار می‌کند. خواهرانش ازدواج کرده‌اند و یکی از خواهرهایش هم با پسری که دوست داشته فرار کرده است. پدر سرطان بدی دارد و بعد از سال‌ها خیانت و بداخلاقی و کتک زدن مادر می‌میرد. پسر دستفروشی سیگار می‌کند و خودش هم سیگاری می‌شود، مادرش اصرار دارد ازدواج کند و او را به خواستگاری دختر زیبایی می‌برد و این آغاز ماجرای غم‌ناکی است. 

خواندن کتاب مرگ خاموش را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به ادبیات داستانی پیشنهاد می‌کنیم. 

بخشی از کتاب مرگ خاموش

گوله گوله برف در حال باریدن بود. خیابان‌های جنوب تهران بعد از گذشت سالیان دور سپید پوش شده بود. در آن هوای سرد و سوزناک دور میدانچه کوچکی که محل کسب کار اهالی بود؛ جسد بی‌جانم دراز به دراز افتاده بود و سیل جمعیت دورم جمع شده و پرحرفی  میکردن.

- آخر و عاقبت اعتیاد همینه دیگه؛ لعنتی خانمان سوزه

- از کجا معلوم این بنده خدا معتاد باشه اصلا برای خودتون حرف می‌زنید؟

-بسوزه پدر بی پولی و بی کسی ...

- پیرزنی که به زور به عصایش تکیه زده بود؛ سرش رو تکان داد و گفت: «از قدیم و ندیم گفتن دهن هر کی بخوره به بافور می‌شورنش با کافور»

قهقهه عده‌ای بلند شد. ماشین پلیس آژیر کشان سررسید یک افسر و دو سرباز از اتومبیل پیاده شدن و مردم رو کنار زدند و به جسد بی‌جانم رسیدند و شروع به تفتیش کردند. با دیدن جسم بی‌جانم بغض راه گلویم را گرفت با دست‌های یخ زده اشک چشمانم را پاک کردم و درحالیکه تمام استخوانم از شدت درد می‌لرزید نگاهی به آسمان انداختم؛ ناگهان پرتو نور عظیمی به سمتم هجوم آورد؛ بهت زده پلک‌هایم بسته شد و وزش باد تندی از درونم برخاست و همچون قاصدک رها شده در دل باد روحم رو به این طرف و آن طرف برد. بعد از گذر از امواج رنگ و وارنگ به خودم آمدم؛ به هر طرف که نگاه می‌کردم چشمانم جز تاریکی چیزی نمی‌دید و گوش‌هایم صدای ناله‌هایی که از دور دست به گوش می‌رسید.  

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱٫۲ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۵۵ صفحه

حجم

۱٫۲ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۵۵ صفحه

قیمت:
۱۳,۰۰۰
تومان