کتاب ولگردهای ابدی
معرفی کتاب ولگردهای ابدی
کتاب الکترونیکی «ولگردهای ابدی» نوشتهٔ سارا پورحسنی در انتشارات پریسک چاپ شده است. این کتاب گلچینی است از چند شعر ۱۴ شاعر نسل بیت به همراه معرفینامچهای مختصر از زندگی و آثار آنها. آلن گینزبرگ، جک کرواَک، گرگوری کورسو، لارنس فرلینگتی، گری اسنایدر، مایکل مککلور و نیز ویلیام کارلوس ویلیام، که اشعار و سبک زندگیاش تأثیر عمیقی بر شاعران نسل بیت گذاشت، در کتاب حاضر معرفی شدهاند، و اگر بخواهیم به نکتهٔ مهم و متمایز این کتاب اشاره کنیم میتوان آن را معرفی ۷ شاعر زن نسل بیت دانست.
درباره کتاب ولگردهای ابدی
جنبش یا نسل بیت گروه شاعران و نویسندگانی آمریکایی هستند که اکنون پس از گذشت بیش از شصت سال به جایگاه ویژهای در تاریخ شعر و ادبیات جهان دست پیدا کردهاند، و آثارشان به زبانهای مختلف از جمله فارسی ترجمه شده است. این جنبش ادبی - اجتماعی پس از جنگ جهانی دوم و در دههٔ ۵۰ در آمریکا آغاز شد و اغلب سانفرانسیسکو و نیویورک را محل تولد آن میدانند، اما در واقع آنچه نسل بیت نام دارد، دستهای از افراد از ملیتهای مختلف است که فهمیده بودند جامعه چه افتضاحی است!
اغلب شاعران شناختهشده و صاحبنام این نسل مرد هستند و حتی در خود آمریکا نیز شناخت درستی از نویسندگان و شاعران زن نسل بیت وجود ندارد، اما باید از این نکته غافل نشد که زنان سهم زیادی در گسترش ادبیات بیتی داشتند. دایان دی پریما، آنه والدمن، جویس جانسون، الیس کوون، هتی جونز، باربارا گست و جوآن کایگر زنانی هستند که در این کتاب به معرفی آنها خواهیم پرداخت.
کتاب ولگردهای ابدی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به شعر جهان پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب ولگردهای ابدی
آنچه که ما در دههٔ چهل آغازش کردیم را میتوان یک نوع شیفتگی به کنجاوی ادبی برحسب ذات آگاهی قلمداد کرد. ما اصطلاحاتی مثل «واقعیت والا» یا یک «بینش جدید» یا اصطلاح موجزتر «وضع نهایی» که باروز در آخرین بندهای کتاب عَمَلی از آن یاد میکند را در میان خودمان داشتیم. ما در میان خودمان کسانی را داشتیم که به شهودها (در اینجا منظور توهمهای واقعیست) و روشنبینیهایی فکری دست یافته بودند؛ مثل تجربهٔ ساتوری گری اسنایدر در سال ۱۹۴۸ در پورتلند واقع در اورِگان، یا توهم شنیداری من در سال ۱۹۴۸ که صدایِ بلِیک را شنیدم. کرواَک در کتاب ابدیت مقدس خود اشاره میکند که روزی به پشت روی زمین افتاده بود و در لحظاتی که دیگر نمیتوانست نفس بکشد با چشمان بسته خاکسترهای طلایی که از «وجود» باقی مانده بود را دیده است. باروز در پیشگفتار کتاب عَمَلی دربارهٔ تجربهای از دوران نوجوانیاش صحبت میکند که در آن انسانهای کوچکی را دیده بود که روی ماه راه میرفتند یا چیزهایی شبیه به این! کسدی همیشه دربارهٔ همبودی آگاهی صحبت میکرد که به موجب آن اذهان روزمرهٔ ما به طور کلّی شش مرحلهٔ همبودی عطفی را به طور همزمان از سر میگذراند. پیتر اورلافسکی نیز در حدود سال ۱۹۵۵، وقتی که درختان به او تعظیم کردند و با او سخن گفتند، در انزوای خویش روشنبینیهای پُر سوز و گداز خودش را داشت. گرگوری کورسو در سال ۱۹۶۰ در یونان گزارشی دربارهٔ نورِ بیپوست بیان کرد که بر شکافی تأکید میکند که کلمهٔ «بیپوست» را در کنار کلمهٔ «نور» قرار میدهد. کلمهٔ «نور» همیشه در تجربیات عرفانی به کار میرود، و «نور بیپوست» را من پیش از این هرگز نشنیده بودم، در نتیجه اصیل به نظر آمد.
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۷۴ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۷۴ صفحه