دانلود و خرید کتاب شور زندگی در کفه شور محمد بخشوده
تصویر جلد کتاب شور زندگی در کفه شور

کتاب شور زندگی در کفه شور

نویسنده:محمد بخشوده
انتشارات:میراث ماندگار
امتیاز:
۵.۰از ۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب شور زندگی در کفه شور

کتاب شور زندگی در کفه شور نوشته محمد بخشوده است. این کتاب را نشر میراث ماندگار منتشر کرده است. 

درباره کتاب شور زندگی در کفه شور

روستای رباط در ۳۶ کیلومتری جنوب شهربابک واقع‌شده است. آب و هوای این روستا گرم و خشک با تابستان‌های بسیار گرم و زمستان‌های بسیار سرد و خشک با بارندگی کم در مقایسه با شهر شهربابک است. وجود آب شور و زمین کفه‌ای اما مرغوب برای کشت پسته از دیگر ویژگی‌های این روستا است.

این کتاب را نویسنده آقای دکتر محمد بخشوده بعد از دوران بازنشستگی خود نوشته است. این کتاب روایت زندگی نویسنده در این روستا است.  

خواندن کتاب شور زندگی در کفه شور را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به خواندن خاطرات پیشنهاد می‌کنیم. 

بخشی از کتاب شور زندگی در کفه شور

غذای ظهر و شب ما هم معمولاً آب ماست، کله جوش (کال جوش) و به ندرت آبگوشت بود. برنج فقط در شب عید، شب سیزده به در، عروسی، ختم و هنگامی که مهمان خیلی خاص تشریف فرما می شد پخت می گردید و برای همین این غذا را خیلی دوست داشتم. یادم هست شب های عید وقتی سفره می انداختند با وجود لحظه شماری برای رسیدن به غذا، می گفتم من غذا نمیخواهم. در پاسخ به اینکه چرا غذا نمیخوری، می گفتم می خواهم غذایم را برای صبح نگه دارم. وقتی‌که کنار گذاشتنِ مقداری برنج برای صبح را تضمین می‌کردند، آن موقع با ولع شروع به خوردن می‌کردم و از اینکه فردا صبح هم می توانم برنج بخورم خیلی خوشحال بودم. البته این تاکتیکی بود که اکثر بچه‌ها به کار می‌گرفتند تا بتوانند دو وعده برنج بخورند. تنها خورشتی که در روستا شناخته و پخته می‌شد خورشت قیمه بود. بنا براین در شب عید، مراسم عروسی و عزا و همه مهمانیها، خورشت قیمه سرو می‌شد. جالب این جاست که پس از سال ها فهمیدم به جز خورشت قیمه خورشت های دیگری هم موجود است.

روستائیان عمده کالاهای مورد نیاز را در حد امکان خودشان تولید می‌کردند. خوراک اصلیشان گندم و میوه شان هم خربزه و هندوانه بود که خودشان می کاشتند و اگر شانس با آن‌ها یار بود و میوه ها آفت نمی زد خیلی شیرین و خوشمزه می شدند.

در آن دوران به جز یک باغ متعلق به کدخدای روستا که در آن درخت پسته کاشته شده بود بقیه مزارع به کشت پنبه اختصاص داشت و در کنار آن قطعه زمینهایی کوچک برای محصولاتی از قبیل گوجه فرنگی، بادمجان، پیاز، خربزه، هندوانه، کنجد و شلغم برای مصرف خانگی اختصاص می یافت. برای تهیه گوشت، در ایام تابستان هر فرد چند گوسفند در آغل نگهداری می‌کرد و با دادن علوفه های مختلف از قبیل اسپس ( یونجه)، زردک (نوعی هویج) و کله روز گردون (آفتابگردان) آن‌ها را حسابی پروار میکرد و در اوایل پاییز که هوا سرد می‌شد آن‌ها را ذبح می‌کردند. از آن جا که یخچال وجود نداشت گوشت ‌ها را از استخوان جدا و قورمه می‌کردند. سپس قورمه ها را در شکمبه همان گوسفند بخت بر گشته می ریختند تا در طول زمستان به جای گوشت مصرف کنند. البته از خیر استخوانها هم نمی گذشتند. آن‌ها را در پارچه ای می بستند، در گوشه ای از خانه آویزان می‌کردند و تا مدتی هر شب با این استخوانها آبگوشت خوشمزه ای درست می‌کردند.

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱٫۲ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۴۴ صفحه

حجم

۱٫۲ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۴۴ صفحه

قیمت:
۲۵,۰۰۰
تومان