کتاب آینه قدی
معرفی کتاب آینه قدی
کتاب آینه قدی، مجموعه داستانهای برگزیده جایزه ا.هنری در سال ۱۹۹۳ است که زهرا سلیمی انتخاب و ترجمه کرده است.
درباره کتاب آینه قدی
کتاب آینه قدی، مجموعه یازده داستان کوتاه است که در سال ۱۹۹۳ برنده جایزه ا.هنری شدند. جایزه ا. هنری هرسال به عنوان یکی از معتبرترین جوایز ادبی آمریکا، به داستانهای منتخب نشریات آمریکا و کانادا اهدا میشود. این جایزه را به افتخار ویلیام سیدنی پورتر که به نام هنری ا.هنری معروف بود، نامگذاری کردند. او در طول حیاتش، چهارصد داستان کوتاه نوشت که همگی آنها به دلیل خلاقیت بینظیر و طنز ظریفش، به عنوان بهترین نمونههای داستان کوتاه در دنیا شناخته میشوند.
خواندن کتاب آینه قدی را به چه کسانی پشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به ادبیات داستانی جهان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از آینه قدی
و حالا پینک مرده و من نمیتوانم مرگش را قبول یا حتی باور کنم. (اندرو نیز سه سال پیش فوت کرد، اما این ماجرا داستان او نیست.)
چند روز پس از مرگ پینک به همراه دوست جدیدم اسلاتر، به هاوایی رفتیم. این سفر از قبل برنامهریزی شده بود. من ماهها قبل از اینکه پینک بمیرد فهمیده بودم بیمار است. اما اصلاً انتظار نداشتم که بمیرد. خیلی تصادفی مرد. دست کم برای من تصادفی بود. کدام مادر میتواند بگوید مرگ فرزندش را پیشبینی کرده؟ که میدانسته میمیرد؟ که تصور میکرده به همین زودیها قرار است او را از دست بدهد؟ نمیدانم اگر فرزندی از جنس خودم داشتم هم میتوانستم او را مانند پینکِ عزیزم دوست داشته باشم؟ بعد از مرگ پینک باید طبق برنامهای از پیش تعیینشده به جزایر هاوایی میرفتم. همراه اسلاتر. با خودم گفتم شاید برای عزاداری پینک مناسب باشد اما نبود. احساس میکردم جزیره بین مرگ او و من مداخله میکند. وقتی نیاز داشتم در اتاقم، روی تختم، همان جایی که با پینک میخوابیدم بنشینم و با خیرهشدن به جای خالیاش مرگش را بپذیرم، داخل این جزیرهٔ لعنتی بودم.
وقتی که نیاز داشتم تنها باشم تا با مرگش کنار بیایم، اسلاتر همراه من بود.
اسلاتر دفتر و دستکی در جهت توسعهٔ مراکز و مجتمعهای مسکونی در سراسر جهان دارد. اندرو آن زمان که زنده بود، اسلاتر را نمیپسندید و بعضی اوقات من نیز او را تأیید نمیکردم. او مردی لاغر و قدبلند با موهای قرمز و کمی جوانتر از من و البته خیلی جذاب بود. اگرچه در جلسهٔ اول من به سمت او کشیده نشدم، چون به نظرم آمد خیلی راجع به پول صحبت میکند و هیچ موضوع دیگری جز مادیات و درآمد در جهان به این بزرگی برایش مهم نیست. او چه میدانست محبت انسان به حیوانش یعنی چه؟ چه میدانست آدم میتواند آنقدر عاشق شود که همهٔ وجودش را عشق و علاقه بگیرد. که خودش را نبیند و همهجا معشوقش را مشاهده کند. چه میدانست عشق یک مادر به حیوان خانگیاش چه معنایی دارد؟
بعدها، هنگامی که کمکم حس کردم دوستش دارم، فکر کردم به این دلیل است که اسلاتر با اندرو خیلی فرق دارد و این تفاوت بسیار، باید نشانهٔ خوبی باشد. باید به دنبال تفاوتها باشید نه پیداکردن یکی مانند قبلی، این را قبلاً جایی خوانده بودم.
اندرو و من، پینک را از زو خریدیم. یک زن پولدار و الکلی که آن زمان همسایهٔ جدید ما در برکلی بود. اندرو، زن همسایه را در کتابفروشیاش ملاقات کرده بود. او هم همان موقع ما را به یک مهمانی ناهار دعوت کرد. در محفلی پر زرقوبرق و با چشماندازی از خانههای جدید برکلی.
حجم
۱۸۸٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۸۶ صفحه
حجم
۱۸۸٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۸۶ صفحه
نظرات کاربران
خیلی خوبه یعنی عالییییییی