کتاب جایگاه عقل، قلب یا مغز؟
معرفی کتاب جایگاه عقل، قلب یا مغز؟
کتاب جایگاه عقل، قلب یا مغز؟ نوشته مختار ویسی است. این کتاب را انتشارات چراغ اندیشه منتشر کرده است. این کتاب با نگاه به قرآن نوشته شده است.
درباره کتاب جایگاه عقل، قلب یا مغز؟
قرآن کریم انسان را مجموعهای مرکب از روح و جسم و عقل میداند. عقل، یکی از نعمتهای بزرگی است که خداوند به انسان ارزانی نموده تا به وسیلهٔ آن علم و دانش فرا گیرد و در جهان هستی و نظام آفرینش تدبر و تفکر نماید، و به توحید و یکتا پرستی و شناخت خدا دست یابد و با استعانت از آن بین حَسَن و قبیح و حق و باطل، فرق قائل شود و به وسیلهٔ نیروی اراده و اختیار، امور نیک و حق را برگزیند.
عقل و نقش آن در زندگی انسان، شناخت و بررسی جایگاه آن در انسان اهمیت اساسی پیدا کرده است. اگر عقل به مغز اختصاص داشته باشد، مغز حاکم بر قلب و همهٔ اندامهای بدن است، برعکس چنانچه عقل متعلق به قلب باشد قلب عضو حاکم بر مغز و سایر اندامهای بدن است.
عقل در قلب است یا مغز، بحث و جدل بسیاری را بین فلاسفه و علمای قدیم و جدید برانگیخته است. در این نوشتار سعی شده است با دو رویکرد دینی و علمی به بررسی مفهوم عقل و توصیف قلب و کارکرد آن پرداخته شود تا در پرتو نصوص قرآن و سنّت و یافتههای جدید علمی جایگاه عقل در بدن انسان «مغز یا قلب» مشخص گردد.
خواندن کتاب جایگاه عقل، قلب یا مغز؟ را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام کسانی که میخواهند جایگاه عقل پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب جایگاه عقل، قلب یا مغز؟
لِینْذرَ مَنْ کانَ حَیا یس/۷۰
یعنی کسی که عاقل است.
پس عقل، علم به مُدرِکاتِ ضروری است. پس هرگاه انسان بر مُدرِکاتِ ضروری، از هر دو نوعِ عقل شناخت پیدا کرد، عقلش کامل میشود و اینکه عقل نامیده شده است به دلیل شباهت آن به بند شتر است؛ زیرا عقل، انسان را از عمل به شهوات ناپسند باز میدارد. همانگونه که بند، شتر را از سرگردانی باز میدارد. پس عقل غریزی، علم به مُدرکات ضروری است؛ امّا، عقل اکتسابی، نتیجهٔ عقلِ غریزی است و آن، نهایت شناخت و سلامت تدبیر و اصابت فکر است. عقل اکتسابی، حد ندارد؛ زیرا، اگر به کار گرفته شود، رشد و نمو مینماید و در صورت عدم استفاده، نقص و کاستی مییابد.
زرکشی گفته است که عقل دو نوع است: غریزی که اصل است و مُکتَسَب اکتسابی که فرع است. عقل غریزی همان است که تکلیف به آن تعلق میگیرد. امّا عقل اکتسابی عقلی است که منجر به رسیدن به درستی اجتهاد و قدرت نظر و ژرف اندیشی میشود. نه عقل اکتسابی از عقل غریزی بی نیاز است و نه عقل غریزی از عقل اکتسابی مستقل است. زیرا عقل غریزی اصل و اساس است و قائم به ذات خود است. امّا عقل اکتسابی فرع آن است و قائم به ذات نیست.
دیدگاه حبنکه میدانی نیز چنین است که عقل، در قرآن به عنوان یکی از افعال قلب به شمار میرود و از لحاظ واژه، دو معنا را برای آن ذکر کرده اند:
اولی به معنی حفظ و تثبیت معلومات، و دومی به معنای ضبط نفس و مهار آن و جلوگیری از فرورفتن در مهلکات است. وی از عقل به معنای اول به «عقل علمی»، و از عقل به معنای دوم به «عقل ارادی» تعبیر میکند. چنانکه میگوید: عقل علمی، لزوماً به عقل ارادی ارتباط نزدیکی ندارد. گاهی ممکن است انسان با تعقل و تدبر به شناخت علمی و دانش حقیقی نائل شود. امّا نتواند هوای نفس و شهواتش را کنترل و مهار نماید؛ در نتیجه ممکن است هوای نفس او را به پرتگاه مهلکات سوق داده و به سرانجام بدی بکشاند، مرکز آن لُبّ است که در داخل دایرهٔ عقل قرار دارد و دایرهٔ عقل، در درون دایرهٔ فکر جای دارد. امّا عقل ارادی، به ارادهای دور اندیش و نیرومند دلالت دارد که قادر بر کنترل نفس است و مبتنی بر نتایج علمی آگاهانه است. در غیر این صورت، ارادهای است که به تخطی و معصیت و خودپسندی و نادانی میل دارد، و مطیع هوای نفس است. و چه بسا این هوای نفس پنهان باشد، مانند هوای استبداد و تسلط بر دیگران و یا میل به خوار و ناچیز شمردن نفس خود برای دست یابی به مجد و بزرگی در نزد مردم، مرکز آن قلب میباشد.
بنابر این، عقل علمی، که در دایرهٔ لُبّ است. مرکز جمع معلومات و صدور آن میباشد. به این صورت، هرگاه قرآن کریم لفظ قلب را بکار ببرد، ممکن است مراد از آن لُبّ باشد، که جزئی از دایرهٔ عقل است که در دایرهٔ فکر قرار دارد. بر این اساس، مغز، مرکز تفکر و اندیشه است و عقل علمی، با همهٔ صیغهها و اشتقاقاتش بر فهم و درک و تفکر و آگاهی دلالت دارد. امّا با عقل ارادی که کارش بازداشتن و جلوگیری از نفس در افتادن در دام مهلکات است در تعامل است و به او، آگاهی و معلومات و اندرز میدهد.
حجم
۲۳۱٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۳۳ صفحه
حجم
۲۳۱٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۳۳ صفحه