دانلود و خرید کتاب خاطرات محرمانه یک پزشک تازه کار آدام کی ترجمه نیلوفر حسن‌زاده
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب خاطرات محرمانه یک پزشک تازه کار اثر آدام کی

کتاب خاطرات محرمانه یک پزشک تازه کار

معرفی کتاب خاطرات محرمانه یک پزشک تازه کار

کتاب خاطرات محرمانه یک پزشک تازه کار نوشتهٔ آدام کی با ترجمهٔ نیلوفر حسن‌زاده در انتشارات ستاک چاپ شده است. نود و هفت ساعت کار طاقت‌فرسا در هفته، تصمیماتی که به مرگ و زندگی انسان‌ها منجر می‌شود. سونامی خون و عرق. سر و کله زدن با پارکومتر بیمارستانی که در طول سال بیشتر از شما درآمد کسب می‌کند و چیزهای دیگر... به زندگی یک پزشک تازه‌کار خوش آمدید! کتاب خاطرات محرمانه یک پزشک تازه‌کار برنده جایزه پرفروشترین کتاب ساندی تایمز در سال ۲۰۱۷ و برنده جایزه بهترین کتاب سال ۲۰۱۷ به انتخاب کمپین کتاب‌فروشی‌های انگلیس و ایرلند است.

درباره کتاب خاطرات محرمانه یک پزشک تازه کار

خاطرات محرمانه‌ٔ دکتر آدام کِی که پس از سپری کردن روزهای بی‌پایان، شب‌های بی‌خوابی و تعطیلات از دست رفته نوشته شده‌اند، تصویرگر روزهای خدمت او در خط مقدم سرویس سلامت ملی بریتانیاست. خاطراتی که بامزه، ترسناک و غیرمنتظره هستند و زندگی شخصی و حرفه‌ای یک پزشک جوان را روایت می‌کنند.

این کتاب تحسین‌های زیادی دریافت کرده است. از آن جمله است:

اگر قرار باشد امسال فقط یک کتاب مطالعه کنید، این همان کتاب است!

دیلی اکسپرس

این کتاب به قدری مهم و خنده‌دار است که باید بدون نسخه پزشک برای همه تجویز شود.

گاردین

با خواندن این کتاب قلبتان می‌شکند.

جاناتان راس (بازیگر و کمدین انگلیسی)

این کتاب به طرز دردناکی بامزه است.

استفان فرای (نویسنده و کمدین انگلیسی)

کتاب خاطرات محرمانه یک پزشک تازه کار را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب به علاقه‌مندان به مطالعهٔ کتاب‌هایی با درونمایهٔ پزشکی پیشنهاد می‌شود.

بخشی از کتاب خاطرات محرمانه یک پزشک تازه کار

پنج شنبه، ۲۲ دسامبر ۲۰۰۵

اتفاقی تو بخش افتاده. پیجرم ساعت ۲ صبح بوق زد و ازم خواستن وضعیت بیمار ناهشیاری که در بخش زنان بستری هست رو بررسی کنم. به پرستارگفتم بیشتر آدم‌ها ساعت ۲ نصف شب هشیار نیستن، اما اصرار کرد که خیلی سریع خودمو برسونم. میزان هشیاری بیمار ۱۴.۱۵ بود و به نظرم عبارت ناهشیار زیادی غلو شده بود، اما واقعا هوش و حواسش سرجاش نبود و به وضوح افت قند خون داشت. پرستار رفت تا یه دستگاه سنجش قند خون از یه بخش دیگه برای من بیاره. کاملا به تشخیصم مطمئن بودم برای همین تصمیم گرفتم معطل نکنم و گفتم یه بطری آب پرتقال از یخچال کلینیک بیارن. مریض همه‌اش رو نوشید، اما همچنان گیج و منگ بود. همزمان‌که منتظر بودم دستگاه قند خون از بخش بغلی برسه، یه سری تست روی مریض انجام دادم و تلاش کردم بفهمم ممکنه چه اتفاق‌های دیگه‌ای بیفته. این دستگاه‌ها هیچ وقت دم دست نیستن و وجودشون خیلی واجبه. جالبه که قیمتی هم ندارن. داشتم فکر می‌کردم باید یه دستگاه برای خودم بخرم اما به این نتیجه رسیدم که این کار عاقبت خوشی نداره چون به جایی می‌رسه که مجبور می‌شم یه دستگاه عکس برداری تو صندوق عقب ماشینم بذارم و با خودم این ور اون ور ببرم.

بهیار اومد و گفت موقع انداختن شیشه آب پرتقال تو سطل آشغال متوجه شده آبمیوه بدون قند بوده، وجود این آبمیوه همونقدر تو این موقعیت به درد ما خورد که بن خرید کتاب تو کتابفروشی‌های انگلیس به درد می‌خوره. نمی‌دونم بخندم یا گریه کنم، به هرحال برای انجام دادن هیچ کدومش نا دارم. کمی بعد چندتا شکلات از روی میز پرستارها برداشتیم و به مریض دادیم. درنهایت حالش بهتر شد. پرستاری که فرستاده بودمش از تو یخچال آبمیوه بیاره به خاطر اشتباهش معذرت خواهی کرد و قول داد در آینده آبمیوهٔ درست و حسابی تو یخچال کلینیک بذاره. فکر کنم دفعهٔ بعدی مریضی که افت قند خون داره رو بزنن زیر بغلشون و تا دم یخچال ببرن تا خوراکی مورد علاقه‌اش رو خودش انتخاب کنه.

نظرات کاربران

درّین
۱۴۰۱/۰۵/۰۵

به عنوان دانشجوی پزشکی،این کتاب رو از چند جهت دوست داشتم یک اینکه فهمیدم خیلی از مشکلاتی که ما توی سیستم آموزش پزشکی خودمون داریم توی کشور های دیگه هم هست. واقعا از خوندن نقایصی که توی کتاب توضیح داده تعجب

- بیشتر
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
۱۴۰۰/۱۱/۱۹

خاطرات محرمانه‌ی یک پزشک تازه‌کار» عنوان کتابی است از آدام کِی. نویسنده در سال ۲۰۱۰، پس از شش سال تحصیل در مقطع پزشکی و شش سال فعالیت در بخش‌های مختلف بیمارستان، به‌عنوان یک پزشک جوان از شغلش استعفا داد. کتاب پیش

- بیشتر
Yas Balal.جواد عطوی
۱۴۰۰/۱۱/۱۸

کتاب برای من ک ب رشته پزشکی علاقه دارم جالب بود .دوست دارم ی پزشک نظر بده ک آیا توی ایران هم همین شکلی دردناکه؟

بانو(:
۱۴۰۱/۱۱/۱۵

جدا از این همه شباهت بین سیستم آموزش بهداشت و درمان خودمون و انگلستان شگفت زده شدم،انگار داشتم خاطرات یک رزیدنت ایرانی رو میخوندم،جالب بود برام

logophile
۱۴۰۱/۰۹/۱۲

یک تجربه خوب برای اینکه از آن طرف میز رابطه پزشک و بیمار را ببینیم

امیررضا مزیدابادی فراهانی
۱۴۰۲/۱۰/۲۳

جالب نبود

مهتاب
۱۴۰۲/۰۷/۱۵

عالی و فوق‌العاده. کتاب خاطرات یه پزشک انگلیسیه و با دقت، انصاف، قدرت قلم خوب و کمی چاشنی طنز نوشته شده. بسیار خوش‌خوان.

کاربر ۳۵۶۶۰۹۳
۱۴۰۲/۰۴/۰۱

بعنوان‌ یه جراح این کتاب فقط یک لحظه از زندگی ماست. کاش وزیر بهداشت و تک تک مردم این کتاب را بخونند

کاربر ۲۱۰۸۹۳۱
۱۴۰۲/۰۲/۱۰

خیلی باحال خنده دار و آموزنده به دانشجویان پزشکی توصیه نمی‌شود ...

nimaf148
۱۴۰۲/۱۰/۰۴

خوب بود

بریده‌هایی از کتاب
مشاهده همه (۳۳)
اگرچه باید از شغلم در مقابل حرفه‌های دیگر دفاع می‌کردم و از مزایای آن حرف می‌زدم، اما فقط خدا می‌داند که چقدر مهم است جوان‌ها با چشم‌های باز وارد رشتهٔ پزشکی بشوند. برای همین حقیقت را گفتم. ساعات کاری وحشتناک و طاقت فرساست، حقوق پرداختی افتضاح است، شرایط این حرفه به هیچ وجه مطلوب نیست؛ هیچ کس از شما تشکر نمی‌کند، هیچ کس از شما حمایت نمی‌کند، به شما بی‌حرمتی می‌شود و اغلب جانتان به خطر می‌افتد. اما هیچ شغلی بهتر از پزشکی در عالم وجود ندارد.
رادبانو
ساعت هشت صبح، یکی از پرستارهای شیفت شب پیجم کرد تا بهم بگه دیشب واقعا عالی بودم و به نظرش من یه «دکترکوچولوی خوب» هستم. تصمیم گرفتم مسخره بودن این عبارت رو نادیده بگیرم، چرا که از وقتی تو این حرفه مشغول به کار شدم این اولین باره که کسی منو آدم حساب می‌کنه و ازم تشکر می‌کنه. واقعا نمی‌دونستم چی باید بگم. خیلی مبهم تشکر کردم و بدون اینکه حواسم باشه تو آخرین جمله‌ام گفتم: «دوستت دارم، فعلا.» نمی‌دونم چرا این جمله رو گفتم. شاید به‌دلیل خستگی بیش از حد بود، یا به این دلیل که مغزم هنگ کرد و اون پرستار رو با اچ اشتباه گرفتم (آخه اچ تنها کسیه که با من خوش رفتاری می‌کنه)، شایدم برای این بود که اون لحظه، پرستار شب رو واقعا به‌دلیل حرفی که زده بود دوستش داشتم.
mohammadali Mehrpouya
وقتی پزشک می‌شوید، جملهٔ «می‌تونی سریع بهش یه نگاه بندازی» را بیشتر از جملهٔ «واقعا خوشحالم که می‌بینمت» می‌شنوید.
درّین
یا غرق می‌شوید یا شنا می‌کنید. مجبورید شنا کردن را یاد بگیرید وگرنه هزاران هزار بیمار همراه با شما غرق می‌شوند.
درّین
به جای اینکه بهمون خوش بگذره، به چنین فاجعه‌ای ختم شد: همهٔ ۶ نفرمون تا حالا به‌دلیل شغلمون گریه کردیم، ۵ نفرمون تا حالا سر کار گریه کردیم، همه‌مون تا حالا تو موقعیت‌هایی بودیم که احساس ناامنی کردیم، ۳ نفرمون رابطه عاطفی‌شون رو به‌دلیل کار از دست دادن و همه مهم‌ترین مراسم خانوادگی رو به‌دلیل کار از دست دادیم. در عوض، ۳ نفرمون تا حالا موفق شدن با پرستارها رابطه داشته باشن که ۱ نفرمون حین خدمت این کار رو انجام داده. پس می‌بینید که اوضاعمون زیاد هم بد نیست.
Yas Balal.جواد عطوی
مهم نبود چقدر حواسم را جمع می‌کردم، بالاخره تراژدی دیگری رخ می‌داد. تراژدی باید اتفاق بیفتد و ما نمی‌توانیم جلوی اتفاقات غیر قابل پیش‌بینی را بگیریم. یک پزشک متخصص توانمند روزی به رزیدنت‌هایش گفته بود که تا وقتی موعد بازنشستگی‌شان فرا برسد یک اتوبوس پر از نوزادان مرده و نوزادانی که دچار فلج مغزی شده‌اند به وجود می‌آید و روی بدنه اتوبوس نام آن‌ها نقش خواهد بست. تعداد زیادی از نتایج نامطلوب، همان‌طور که در فرهنگ بیمارستانی از آن نام می‌برند، تحت نظر آن‌ها اتفاق می‌افتد. او به آن‌ها گفته بود اگر نمی‌توانند با چنین چیزهایی کنار بیایند در حرفهٔ اشتباهی ثبت نام کرده‌اند. شاید اگر یک نفر کمی زودتر این حرف‌ها را به من زده بود برای انتخاب رشته پزشکی تامل بیشتری می‌کردم. ای کاش، این حرف‌ها را زمان ثبت نام در امتحان کنکور می‌شنیدم، قبل از اینکه خودم را در چنین مهلکه‌ای بیندازم.
رادبانو
آنچه مرا به زایمان علاقه‌مند می‌کند این است که با دوبرابر تعداد بیمارانی که شروع کرده بودید کار را به پایان می‌رسانید، عددی که بر خلاف حاصل تعداد بیماران باقی تخصص‌ها به طرز عجیبی دلنشین است. (منظورم با شماست، طب سالمندان!)
f.z
واقعا شرم‌آوره که مجموعه وظایفی که در امر مهم مراقبت از کودکان به دوش هر دکتری سنگینی می‌کنه، شامل اختیار تام در منع والدین از گذاشتن اسامی عجیب روی بچه‌های نگون بختشون نمی‌شه. امروز نوزاد کوچولویی رو به دنیا آوردم که تلفظ اسمی که روش گذاشته بودن چیزی تو مایه‌های شیطان بود! شک ندارم بعدا این بچه تو مدرسه تحت آزار و تمسخر دیگران قرار می‌گیره.
Yas Balal.جواد عطوی
اما بیایید به من قول بدهید: به من قول بدهید نوبت بعدی که دولت کلنگش را بالا برد تا بر سر سرویس سلامت ملی بکوبد، هر دروغی که سیاستمداران تلاش می‌کنند به خوردتان بدهند را باور نکنید. به خسارات سنگینی فکر کنید که این حرفه به هرکدام از متخصصین حوزه سلامت وارد کرده است، چه در محل زندگی و چه در محل کار. به یاد بیاورید که آن‌ها با تمام توانشان شغلی کاملا غیرقابل ممکن را انجام می‌دهند. ایامی که شما در بیمارستان به سر می‌برید بیشتر از آنکه شما را آزار دهد، عمیقا به آن‌ها آزار می‌رساند.
Hooria Salehi
یک روز متوجه شدم -درست مثل زمانی که یک ثانیه پس از وقوع حادثه‌ای وحشتناک پلک می‌زنید- اکنون سی و چند ساله‌ام و هنوز در شغلی هستم که چهارده سال پیش بر اساس دلایلی ضعیف و ناکافی برای ورود به آن ثبت نام کردم.
درّین

حجم

۲۴۰٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۰۰ صفحه

حجم

۲۴۰٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۰۰ صفحه

قیمت:
۵۰,۰۰۰
تومان