کتاب گتسبی کبیر
معرفی کتاب گتسبی کبیر
کتاب
کتاب گتسبی کبیر نوشتهٔ اسکات فیتز جرالد با ترجمهٔ محمد افشار والا در انتشارات متخصصان به چاپ رسیده است. این کتاب به وسیلهٔ داستانخوانی زبان انگلیسی را آموزش میدهد.
درباره کتاب گتسبی کبیر
شیوه های یادگیری زبان انگلیسی از طریق داستان:
روش اول :
ابتدا چند صفحه ای از داستان را با دقت مطالعه کنید و اگر با کلماتی مواجه شدید که معانی آن را نمیدانستید از دیکشنری گوشی هوشمند خود استفاده کنید و با تلفظ و معنی آن و نیز نقش آن کلمه آشنا شوید و سعی کنید قبل از این عمل معنی کلمه مورد نظر را حدس بزنید. حال فایل صوتی که با صدای استاد افشاروالا ، که به صورت حرفهای و با لهجهٔ بریتانیایی برایتان تهیه گردیده است گوش دهید و سعی کنید این عمل را سه بار تکرار نمایید، بار اول گوش دهید تا تلفظ صحیح را فراگیرید و بار دوم سعی کنید فایل صوتی را استاپ کرده و ادای گوینده را در بیاورید و در دفعهٔ آخر فایل صوتی را اجرا کرده و کتاب را کامال بسته و گوش دهید.
روش دوم :
این روش مخصوص کسانی است که از سطح بالای زبان انگلیسی برخوردار میباشند، بدین صورت که فایل صوتی انگلیسی را پخش نموده و ترجمه فارسی را خط برده و دنبال نمایید.
کتاب گتسبی کبیر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب برای کسانی که به رمانهای عاشقانهٔ کلاسیک علاقهمند هستند و نیز کسانی که در صدد ارتقاء سطح دانش زبان انگلیسی خود میباشند، مفید و جذاب است.
بخشی از کتاب گتسبی کبیر
یک زوج دوقلوی تئاتری که معلوم شد همان دو دختر زردپوش هستند در لباس مخصوص، ادای بچه کوچولوها را درآوردند. بعد در جام هایی که کمی بزرگ تر از انگشتان بود شامپاین دادند. ماه بالاتر رفته بود و در تنگه به صورت مثلثی از فلس های سیمین شناور بود و هماهنگ با چیک چیک خشک و حلبی بانجوها در چمن می لرزید. من هنوز با جردن بیکر بودم، کنار میزی نشسته بودیم با مردی که تقریباً هم سن من بود و دخترک کوچولو شلوغی که به کمترین تحرک زیر خنده افسارگسیخته میزد حالا من سرخوش بودم دو انگشتانه شامپاینی زده بودم و صحنه ای که جلو چشمانم بود به چیز معناداری ترکیب یافته از عناصر ساده و عمیق تبدیل شده بود. در آرامش نسبی بین دو برنامه مرد به من نگریست و لبخند زد و گفت:
"صورت شما آشناست"
مؤدبانه سخن می گفت.
"شما در جنگ توی لشکر سوم نبودید؟"
"چرا تو گردان نهم مسلسل دار"
"من ژوئن ۱۹۱ ۸ تو گردان هفتم پیاده بودم و می دونستم که قبلاً شما را
یکجایی دیدم"
چند لحظه درباره یکی دو دهکده خاکستری و خیس فرانسه صحبت
him sometimes when he thinks nobody’s looking at him. I’ll bet
he killed a man.”
She narrowed her eyes and shivered. Lucille shivered. We all
turned and looked around for Gatsby. It was testimony to
the romantic speculation he inspired that there were whispers
about him from those who found little that it was necessary to
whisper about in this world.
The first supper there would be another one after midnight
was now being served, and Jordan invited me to join her own
party, who were spread around a table on the other side of the
garden. There were three married couples and Jordan’s escort, a
persistent undergraduate given to violent innuendo, and obviously
under the impression that sooner or later Jordan was going to
yield him up her person to a greater or lesser degree. Instead of
rambling, this party had preserved a dignified homogeneity, and
assumed to itself the function of representing the staid nobility
of the country side East Egg condescending to West Egg, and
carefully on guard against its spectroscopic gayety.
“Let’s get out,"whispered Jordan, after a somehow wasteful
and inappropriate half hour.“This is much too polite for me.”
We got up, and she explained that we were going to find the
host:
I had never met him, she said, and it was making me uneasy.
The undergraduate nodded in a cynical, melancholy way.
The bar, where we glanced first, was crowded, but Gatsby was
not there. She couldn’t find him from the top of the steps, and
he wasn’t on the veranda. On a chance we tried an important
looking door, and walked into a high Gothic library, panelled with
carved English oak, and probably transported complete from
some ruin overseas.
A stout, middle aged man, with enormous owl eyed spectacles,
was sitting somewhat drunk on the edge of a great table,
The Great Gatsby | گتسبی کبیر
حجم
۸٫۹ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۴۳۸ صفحه
حجم
۸٫۹ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۴۳۸ صفحه