
کتاب روزی که لاک پشت پنگوئن شد
۴٫۱
(۷)
خواندن نظراتمعرفی کتاب روزی که لاک پشت پنگوئن شد
روزی که لاک پشت پنگوئن شد نوشتۀ والری گورباچف و ترجمۀ شیوا حریری در مجموعۀ قصههای دوستی کتاب چ وابسته به نشر چشمه منتشر شد. این کتاب مناسب گروه سنی کودکان است.
درباره کتاب روزی که لاک پشت پنگوئن شد
روزی که لاک پشت پنگوئن شد داستانی است دربارۀ لاکپشتی که بعد از اینکه پدرش داستانی درباره پنگوئنها برایش خواند، دلش میخواست مثل پنگوئنها باشد.
کتاب روزی که لاک پشت پنگوئن شد را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب برای کودکانی که به حیوانات و جزئیات ظاهری و رفتاری آنها توجه میکنند جذاب خواهد بود.
بخشی از کتاب روزی که لاک پشت پنگوئن شد
وقتی لاکپشت کوچولو به خانه برگشت، مامان
لاکپشت پرسید: «امروز مدرسه چهطور بود؟»
لاکپشت کوچولو گفت: «یک روز پنگوئنی داشتیم.
خیلی خوش گذشت.»
تو هم به مدرسه بیا، کانگوروی آبی!![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
اما چیچستر کلارک
چرا از من میپرسی؟جان کلاسن
شیر و پرندهماریان دوبوک
نیکی و روز بارانیوالری گرباچف
می خواهی دوست من باشی؟اریک باتو
لونا و اژدهایش به ماه می روندجن کَمبل
منم منم دندون توجولیا کوک
ترومنجین ریدی
این جا مال من استژروم رویی لیر
چمدان شگفت انگیز هاپوتریسی کوردروی
دنیا از آن بالاهانا ای. هریسون
مردی که بطری های اقیانوس را باز می کردمیشل کوئواس
وسط این کتاب یک دیوار استجان ایجی
من هم می ترسم!غزال موسوی
خفاش دیوانهجین ویلیس
کنسرت آقای خرسدیوید لیچفیلد
کسی پنگوئن گم نکرده؟الیور جفرز
اژدهای کتاب خوانآماندا دریسکول
مواظبت از بابابزرگ شیطونجین ریگان
باشگاه میکروب ها![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
الیس گراول
باشگاه حشره هاالیس گراول
بابای دلخواهدیوید کالی
دفتر یادداشت یک الکی جادوگر (جلد دوم، بلندپروازی)پردیتا کارگیل
تن تن و هنر الفباهرژه
دعواهای تنوری؛ پنجشنبه، جنگ در سرسره های آبیرالف لازر
دعواهای تنوری؛ چهارشنبه، جنگل رازهارالف لازر
کولاک شیشهسالی ام. واکر
دوست داشتید در یونان باستان بودید؟کلایو گیفورد
دوست داشتید در سرزمین وایکینگ ها بودید؟کلایو گیفورد
حجم
۱۹٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۶ صفحه
حجم
۱۹٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۶ صفحه
قیمت:
۸۱,۰۰۰
تومان

نظرات کاربران
یکی از بچههای کلاس از اول سال گفت من دایناسور هستم و شبیه به او رفتار میکرد. بچهها مثل ما بلد نیستند نقش بازی کنند واقعا قبول میکنند یک موجود دیگر هستند. داستان لاکی هم همینطور هست، یک روز تصمیم
داستان خیلی جالبی بود.
چقدر دوسش داشتم. آزادانه بود و دوستداشتنی. عاشق برخورد بچهها و معلم با لاکپشت شدم. قبلِ خوندن فکر میکردم یه داستان کلیشهیی باشه، ولی الان برام از بهیادموندنیترینهاست. عجب برخوردی.