کتاب گام به گام با امام (جلد یازدهم)
معرفی کتاب گام به گام با امام (جلد یازدهم)
کتاب حاضر جلد یازدهم از مجموعه گام به گام با امام به گردآوری یعقوب ضاهر است که سیره و زندگی روحانی و مجتهد مبارز و رهبر سیاسی بزرگ لبنان، امام موسی صدر را در بر دارد.
این جلد شامل مجموعه گفتارها و مصاحبهها و مقالات سیدموسی صدر؛ عقاید اسلامی است.
درباره امام موسی صدر
امام صدر در ۴ ژوئن ۱۹۲۸میلادی (۱۴ خرداد ۱۳۰۷شمسی) در شهر قم پا به عرصۀ حیات نهاد و در خانوادهای متدین و صاحب سابقهای طولانی در جهاد و مبارزه تربیت شد و در محیطی ممتاز از لحاظ علمی پرورش یافت. امام صدر دو برادر بزرگتر از خود به نامهای سیّد رضا و سیّد علی دارد. همچنین، وی هفت خواهر به نامهای سیّده صدیقه، سیّده طاهره، سیّده منصوره، سیّده بتول، سیّده زهرا، سیّده فاطمه و سیّده رباب دارد. آیتالله سیّد محمدباقر سلطانی طباطبایی و آیتالله شهید سیّد محمدباقر صدر از جملۀ دامادهای آیتالله سیّد صدرالدین صدر هستند.
امام صدر دروس ابتدایی را در مدارس حیات و باقریه فراگرفت و مقطع متوسطه را به صورت متفرقه به پایان رسانید.
ایشان که برخی دروس مقدمات علوم حوزوی را نزد پدر و برادرش، سیّد رضا فراگرفته بود، در سال ۱۹۴۳میلادی (۱۳۲۲شمسی) بهطور رسمی فراگیری علوم حوزوی را نیز، آغاز کرد، بیآنکه از ادامۀ دروس مدرسه و تکمیل مقطع دبیرستان بازماند. امام صدر در دوران تحصیل با افرادی چون آیتالله سیّد موسی شبیری زنجانی و آیتالله ناصر مکارم شیرازی و آیتالله شهید سیّد محمد بهشتی و آیتالله سیّد عبدالکریم موسوی اردبیلی همدوره و هممباحثه بود. ایشان در دوران تحصیل حوزوی به ژرفنگری و پژوهشگری و بحث و دقت نظر شهرت داشت و همواره در جلسات درس، اشکالهای علمی دقیقی مطرح میکرد و برای آنها پاسخهای منطقی و قانعکننده میجست. سرانجام، تا رسیدن به درجۀ اجتهاد، این مرحله را به پایان برد.
سید موسی صدر سرانجام توانست در کنار تحصیلات حوزوی در قم، دروس دبیرستان خود را به اتمام برساند؛ و در سال ۱۳۲۹ به عنوان اولین روحانی دانشجو و دانشگاهی در لیسانس رشتهٔ «اقتصاد در حقوق» به عنوان نخستین طلبه وارد دانشگاه تهران شد و در سال ۱۳۳۲ فارغالتحصیل شد.
پس از اتمام تحصیلات در دانشگاه تهران سید موسی صدر برای ادامه تحصیلات حوزوی به نجف رفت و تا سال ۱۳۳۷ در آنجا بود. صدر پیش از رفتن به نجف، از سوی علامه طباطبایی مسئولیت نظارت بر نشریه «انجمن تعلیمات دینی» را عهدهدار شد. او همزمان با تحصیل در حوزه علمیه نجف، به عضویت هیئت امناء جمعیت «منتدی النشر» درآمد، و پس از بازگشت به قم ضمن اداره یکی از مدارس ملی این شهر، مسئولیت سردبیری مجله تازه تأسیس شده «مکتب اسلام» را به عهده گرفت.
صدر در پایان سال ۱۳۳۸ و در پی توصیههای سید حسین طباطبایی بروجردی، حکیم و شیخ مرتضی آل یاسین، وصیت سید عبدالحسین شرف الدین رهبر متوفی شیعیان لبنان را پاسخ داد و به عنوان جانشین او ، سرزمین مادری خود ایران را به مقصد لبنان ترک کرد. اصلاح امور فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جامعه شیعیان لبنان و استفاده از ظرفیتهای منحصربهفرد لبنان برای نشان دادن چهره واقعی شیعیان به دنیا از اهداف اصلی این سفربود. صدر برای رسیدن به این اهداف، و با توجه به جغرافیای اجتماعی و سیاسی لبنان در منطقه و جهان، از همان ابتدای ورود فعالیتهای خود را در سه حوزه موازی سازماندهی کرد: بازسازی هویت، انسجام و عزت تاریخی شیعیان لبنان،پرچمداری حرکت گفتگوی ادیان و تقریب مذاهب در لبنان و تأسیس جامعه مقاوم و مقاومت لبنانی.
امام موسی صدر اگر چه در کشور لبنان بود اما از دیگر مسائل جهان اسلام نیز هیچگاه غافل نشد. انقلاب اسلامی ایران، امنیت حوزههای علمیه، اتحادی عربی-اسلامی جهت مبارزه با اسرائیل و گسترش تشیع در آفریقای سیاه، مهمترین دغدغههای خارج از لبنان او را تشکیل میدادند
این مجتهد مبارز در ۹ شهریور سال ۱۳۵۷، در سفری رسمی به لیبی به دعوت معمر قذافی ربوده شد. در حالی که گزارشهای زیادی حاکی از به شهادت رساندن او در همان زمان توسط قذافی است، برخی گزارشها از اسارت او در زندانهای لیبی خبر میدادند.
وزیر اطلاعات قذافی در شهریورماه ۱۳۹۱ اعلام کرد که موسی صدر بلافاصله پس از مشاجره با قذافی، کشته و در حومه پایتخت دفن شدهاست و قاضی حسن الشامی دبیر کمیته پیگیری ربودن موسی صدر در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۳۹۹ در نامهای از تلاشهای گروهش برای یافتن ابراز امیدواری کرد و گفت: ما فقط و فقط زندان کنونی امام موسی صدر را پیدا نکردهایم.
خواندن مجموعه گام به گام با امام را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
همه دوستداران راه و اندیشه امام موسی صدر و علاقهمندان به زندگینامه و فعالیتهای شخصیتهای تاثیرگذار دنیای اسلام مخاطبان این کتاباند.
بخشی از کتاب گام به گام با امام
اسلام به معنای اطاعت کردن با قلب و عقل و جسم است. همۀ پیامبران یک دین واحد آوردهاند و تنها شریعتها و روشهای آنان متفاوت است. حال باید به جزئیات بپردازیم. جزئیات چیست؟
اولاً، باید با تکیه بر عقل خودمان به خدا ایمان بیاوریم نه از روی تقلید و میراث. ما، خدا را شکر، در خانۀ افرادی با ایمان به دنیا آمدهایم. ما ایمان را از پدر و مادرمان گرفتهایم، همانگونه که لباسهایمان را از آنها گرفتهایم. ولی این برای دینداری کافی نیست. چرا؟ چون این گرفتنِ وراثتی، عقل ما را سیراب نمیکند. عقل ما باید نسبت به وجود خدا قانع شود. عقل ما چطور میتواند به وجود خدا قانع شود؟ طبیعتاً این قانع شدن نیازمند مطالعه و بررسی است. بنابراین، ما در آغاز مسیر دربارۀ مسئلۀ ایمان صحبت میکنیم. چطور به خدا ایمان بیاوریم؟ آیا خدا وجود دارد؟ آیا درست است که بگوییم پدر و مادر من به من گفتهاند خدا وجود دارد؟ آنها در بسیاری موارد اشتباه میکنند. چه بسا در این مورد نیز اشتباه کرده باشند! ما باید خودمان جستوجو کنیم و ببینیم آیا خدا وجود دارد یا نه.
این، بخش اول از بحث ماست. گفتیم که اسلام همان ایمان و اطاعت کردن با عقل است. اطاعت کردن با عقل یعنی چه؟ یعنی ما با عقل خود بپذیریم که خدا وجود دارد. باید بپذیریم و متقاعد شویم. اولین چیزی که باید در این زمینه باور کنیم، این است که خدا وجود دارد یا نه [بعد،] معاد، یعنی آیا جهان دیگر موجود است یا نه. آیا سخنان پیامبران درست است یا نه؟ ما این مسائل را ابتدا با عقل خودمان و با تکیه بر اندیشه و استدلال بررسی میکنیم.
ثانیاً، بعد از آن به سراغ ایمان قلبی میرویم.
ثالثاً، سپس به بحث احکام و اسلام عملی میپردازیم که همان اطاعت کردن و عمل به واجبات و دوری کردن از محرمات و مانند آن است.
بنابراین، ما امروز، مقدمهای کوتاه و ساده مطرح کردیم و دریافتیم که اسلام به این معنا نیست که یک نفر نماز بخواند یا روزه بگیرد. معنای اسلام این نیست که در کارت شناسایی او نوشته باشند: مسلمان. اسلام به معنای این امور سنتی نیست. چنین اسلامی، اسلام جغرافیایی است. میدانید اسلام جغرافیایی چیست؟ یعنی همانطور که در دنیا مناطقی گرمسیر و مناطقی سردسیر است، مناطقی نیز مسلماننشین است و مناطقی دیگر غیر مسلماننشین. این نگاه هیچ امتیازی ندارد و هیچچیزی در آن نیست. یعنی همانطور که انسان یا سفید است یا سیاه، به همین شکل یا مسلمان است یا غیر مسلمان. اسلام اینگونه نیست. اسلام یک خطمشی است؛ یک مسیر است؛ یک مکتب و رسالت است. اسلام یعنی اطاعت کردن و تسلیم
بودن در برابر خدا با عقل و قلب و جسم. اسلام دین خدای یگانه است که همۀ پیامبران آن را تبلیغ کردهاند و هر پیامبری تصدیقکنندۀ پیامبران پیشین و بشارتدهنده به فرستادۀ پس از خود بوده است. ما همۀ پیامبران را تصدیق میکنیم: «لاَ نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ.»
این دین، روابط میان انسان و زندگی را ساماندهی میکند: «مَنْ عَمِلَ صَالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاةً طَیِّبَةً.» اگر میخواهی زندگی آسوده و همراه با خوشبختی داشته باشی، باید دیندار باشی. میگویی چرا انسانهای دیندار خوشبخت نیستند؟ باید به دنبال علت آن باشیم و آن را بشناسیم. یکی میگوید به خدا سوگند من به خدا ایمان آوردم و نماز هم خواندم، با این حال پسرم مُرد یا بیمار شد یا خودم بیمار شدهام درحالیکه من ایمان آورده بودم. خب! آیا این از بدشُگونی اسلام است؟ چرا؟ علت چیست؟ چرا مسلمانان امروز عقبماندهاند درحالیکه اسلام راه و روش خوشبختی است؟ چرا؟ علت چیست؟ باید به دنبال پاسخ این سؤالها باشیم. در هفتههای آینده بهطور مفصل در زمینۀ ایمان، یعنی اسلام آوردن با عقل خود، بحث خواهیم کرد. عقل ما باید در برابر خداوند تسلیم شود. عقل ما چگونه در برابر خدا تسلیم میشود؟ از راه متقاعد شدن و با دلیل و برهان و تجربه. در این موضوع صحبت خواهم کرد. بنابراین، مباحثی که امروز مطرح کردیم مقدمه بود و إنشاءالله جمعۀ آینده در اینباره بحث خواهم کرد که چگونه به خدا ایمان بیاوریم و چگونه بپذیریم که خدا وجود دارد و چگونه نسبت به آن متقاعد شویم بهگونهای که تردیدی دربارۀ آن باقی نماند. إنشاءالله موضوع بحث هفتۀ آینده این خواهد بود. والسلام علیکم.
حجم
۴٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۴۹۷ صفحه
حجم
۴٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۴۹۷ صفحه