کتاب تماس با فرازمینی ها (راز بزرگ)
معرفی کتاب تماس با فرازمینی ها (راز بزرگ)
کتاب تماس با فرازمینی ها (راز بزرگ) نوشته حمیدرضا حیدرینژاد است. این کتاب داستانی جذاب و علمی تخیلی است که شما را با خود همراه میکند.
درباره کتاب تماس با فرازمینی ها (راز بزرگ)
همه چیز برای راوی داستان از فروردین ۱۳۵۱ در مراغه شروع میشود. وقتی راوی سرباز بوده و در یک اتاق زندگی میکرده و ساعات زیادی را نگهبانی میداده. . عصر یک روز به خانه برمیگردد و پس از یک استراحت کوتاه طبق معمول مشغول مراقبه و تمرکز میشود. همان طور که نشسته مشغول تمرکز است یکمرتبه ناخودآگاه از جای خود بلند میشود و میایستد ولی یک حال عجیبی در او بروز میکند برمیگردد و به پشتسر خود نگاه میکند، صحنه عجیبی میبیند او خودش را میبیند که نشسته است و همان طور مشغول مراقبه است از در اتاق بیرون میرود اما راهرو همیشگی وجود ندارد یک باغ است که یک درخت بزرگ آنجا قرار دارد به ناگاه میبیند یک فردی بالباس سفید اما عجیب بهطرف او میرود وقتی نزدیک او میشود میبیند که قدی بسیار بلند دارد و حدود ۳۰ سانت از او بلندتر است. با مهربانی به من میگوید روز سیزدهم یک مطلب مهمی به او گفته میشود کاملاً آماده آن روز باشد چون خیلی مهم هست. در همین موقع از او دور میشود و سپس ناپدید میشود.
این اتفاق اولین برخورد او با فرازمینیها بوده و راوی وارد ماجرای حیرتانگیز می شود و باید از پس اتفاقاتی که سر راهش قرار میگیرد بربیاید.
خواندن کتاب تماس با فرازمینی ها (راز بزرگ) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به داستانهای علمی تخیلی پیشنهاد یمکنیم
بخشی از کتاب تماس با فرازمینی ها (راز بزرگ)
عصر بود و من در اتاقم تنها بودم مانند همیشه دقایقی را شروع به تمرکز کردم. ناگهان از جایم بلند شدم همان حالت برایم پیش آمد نگاه کردم دیدم نشستهام درب اتاق را باز کردم که وارد راهرو شوم اما خودم را در یک فضای بیکران حس کردم. یک ساختمان بزرگی در آسمان نمایان شد که نبش آن یک در بزرگ بود نزدیک که شدم در باز شد همان فرد بلندقد را دیدم که مرا راهنمایی کرد به داخل یک سالن خیلی بزرگ مانند سالن مسابقات بسکتبال بود که هر دو طرف سالن بانوانی سفیدپوش با قدهای بسیار بلند نشسته بودند باراهنمایی اون فرد در اول سالن ایستادم و او هم سمت چپ من قرار گرفت روی زمین یک چوبی به طول نیم متر قرار داشت و اطراف آن چوب سنگهای کوچکی بود که مانند الماس برق میزد او به من گفت آن را بردار. روبهروی من آنطرف سالن یک راهرو بود ناگاه یک فرد بسیار قدبلند که سه نفر هم او را همراهی میکردند وارد شدند راهنمایی که کنارم بود گفت بهطرف آنها برو.
من توی هوا پرواز کردم و بهطرف آنها رفتم. آن فرد دستش را به طرفم دراز کرد اسمم را با صدای بلند گفت تو از ما هستی سپس رو به من کرد و گفت ما از سیاره دیگری هستیم. کلاس پنجم چند راز بزرگی را با تو در میان میگذاریم در این حین من بیحال شدم و بروی زمین افتادم و بیهوش شدم و یکمرتبه خودم را توی اتاق دیدم که همان طور نشستهام با چشمان بسته ناگاه از جا پریدم قلبم بشدت به تپش افتاده بود. یک لیوان آب خوردم و همان طور مبهوت بودم که این چه اتفاقی بود و کلاس پنجم یعنی چه من فوراً به سراغ تقویم رفتم دیدم امروز روز سیزدهم ماه قمری صفر هست. فهمیدم آنچه دیدهام یک تماس با فرازمینیها بوده است.
خلاصه عنوان کلاس پنجم مرا رها نمیکرد. اول فکر کردم پنج روز دیگر. بعد شد پنج هفته و بعد پنج ماه و پنج سال اما هیچ خبری نشد دیگر فکرم به جایی نمیرسید کلاس پنجم یعنی چه مدت؛ و چه روزی هست و آیا راز بزرگ چه رازی هست. به من گفتند ما از سیاره دیگری هستیم اصلاً مغزم درک نمیکرد گفتند تو از ما هستی یعنی چه باور کنید که اصلاً برایم قابلدرک نبود. سالها گذشت و هیچ تماسی گرفته نشد و همه این سؤالها برایم بیجواب مانده بود.
حجم
۸۴٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۱۷ صفحه
حجم
۸۴٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۱۷ صفحه
نظرات کاربران
خیلی کتاب جالبی بود و اکثرا واقعیت ها رو به تصویر میکشید اگه کسی هستید که مثل من خیلی به فرازمینی ها و وجودشون اعتقاد دارید این بهترین کتابی هست که میتونید بخونید
به نظر من این کتاب فوق العاده بود محتوایی نو که کمتر راجع بهش صحبت شده
سلام. به نظر من این کتاب و اتفاقات ان تا حدودی به واقعیت شبیه است. انسانها در قرنها و زمانهای متعدد با خیالپردازی و تخیل اختراعات و اکتشافات بدست اوردند و اگر دقت کنسد در دو دهه اخیر پیشرفت بشر بیشتر از
حتما قبلش نمونه کتاب را بخونید بعد بخرید . داستان پردازی ضعیفی داره بیشتر شبیه یک گزارش هه تا داستان. هیچ حادثه و اتفاق خاصی نمیفته .در حالی که ایده خیلی خوبی داره .ولی هیچ هیجان و جذابیتی نداره.خیلی بهتر