کتاب نمایشنامه خاله سوسکه و سه افسانه
معرفی کتاب نمایشنامه خاله سوسکه و سه افسانه
کتاب خاله سوسکه و سه افسانه نمایشنامه کودک ونوجوان نوشته ویدا فوزی است که نشر بید آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب نمایشنامه خاله سوسکه و سه افسانه
این کتاب ۴ نمایشنامه با نامهای خاله سوسکه عروس شد، افسانه آب و آتش، شازده کوچولوی قرن ۲۱، شنل گل گلی است. این کتاب خلاقیت کودکان را تقویت میکند و به مربیان و معلمان کمک میکند بتوانند با کودکان تمرین کنند و نمایشهای جذابی اجرا کنند.
متن نمایشنامهها جذاب، آهنگین و ساده است و این موضوع به کودکان کمک میکند راحتتر با داستان ارتباط برقرار کنند.
خواندن کتاب نمایشنامه خاله سوسکه و سه افسانه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام کودکان علاقهمند به ادبیات نمایشی و مربیان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب نمایشنامه خاله سوسکه و سه افسانه
(در مدت زمان خواندن شعر بازیگران در حال انجام حرکات جذاب و نمایشی هستند. در پایان شعر بازیگران مرد در حال خارج شدن از صحنه همدیگر رو با حرکات طنز اذیت میکنند که با صدای خاله سوسکه متوقف میشوند)
خاله سوسکه: ای بابا مثل اینکه یادتون رفت بچهها واسه چی اومدن اینجا...من رو هم به کلی فراموش کردین...
موش: آخی...آخی...خاله سوسکه غصه نخور، آخه کدوم موجود بیانصافی میتونه تو رو فراموش کنه...؟ همه اش تقصیر این قصاب شکم گنده اس...
قصاب: چرا باز انداختی گردن من؟!!!
نجار: خیلی خوب دیگه، خاله سوسکه راست میگه، بلند شین که وقت تنگه...(دست کفاش و میگیره و بلندش میکنه)
کفاش: آره جونم به قربونت بگه قصه چی بوده؟ ...چی بوده؟
(بعد از پرسش باز شعر به صورت گروهی شروع میشود)
یکی بود، یکی بود، یکی بود یکی نبود
زیر گنبد کبود آسمون، توی این دنیا و دشت و کهکشون
هیچکس نبود....
(قطع موسیقی و هیس بلند بازیگران)
قصهمون، قصهمون، قصهمون، قصهٔ سوسک ونکه،
قصهمون بانمکه
قصهٔ اون خاله سوسک نازنین، چادر به سر، بقچه به دس
قصهٔ اون خاله سوسکه مهربون، که میخواست شو بکنه بر رمضون
قصهٔ اون خاله سوسکه که رسید به همدون؟
قصهٔ اون خاله سوسکه لپ گلی
که باباش بهش میگفت چادر زری
گفت بهش باید بره به همدون، شو کنه بر رمضون
خاله سوسکه قصه مون، لپ گلی، چادر زری
بقچه اشو بست و نشست تو پنج دری
(بازیگران جز خاله سوسکه صحنه رو ترک میکنند البته در حال شعر خوانی و چیدن دکوری که خاله سوسکه اونجا میشینه. خاله سوسکه اونجا میشینه و دستشو زیر چانه اش میزنه و بقچه اش رو کنار دستش روی زمین میزاره)
حجم
۳۸٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۷۷ صفحه
حجم
۳۸٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۷۷ صفحه