کتاب بشنو از دلم
معرفی کتاب بشنو از دلم
کتاب بشنو از دلم مجموعه نوشتههای نویسندگان مختلف است که به همت فاطمه یارندپور و زهرا مرادپور در یک مجموعه گردآوری شده است. در این کتاب شاهد طیف وسیعی از افکار و اندیشههای مختلف و گوناگون هستیم که در غالب شعر قرار گرفتهاند.
درباره کتاب بشنو از دلم
در کتاب بشنو از دلم با اشعار و آثار سیوشش نویسنده و شاعر روبهرو هستیم که هر یک در سبک خاص خود کار کردهاند و افکار و اندیشههایشان را با ما درمیان گذاشتهاند. شعرهای این کتاب میتوانند سلیقههای مختلف را دربر بگیرند چرا که از مسائل گوناگون سخن میگویند و موضوعات مختلفی را مطرح کردهاند.
در این اثر اشعاری از شکیلا جوکار یارندی، زهرا امیری مطلوب، فاطمه امیری مطلوب، شبنم بهرامی، زهرا حاتمی، سوسن علائی پژوه (فاطمه)، شهلا چراغی، تبسم مومن پور، الهام دری صفت، پریا مطلب فائد، فاطمه یوسفی، مهتاب فایضزاده، رویا قنبری، عسل روزگاری، نجمه (روناک) فیاض، زهره مثال، ندا کدخدایی، راحیل فرجی، ریحانه صدیقی، فرحناز فرهمند، مرتضی ناصری نیا (شاهد)، سکینه قهرمانی، الهام گودرزی، لیلا حاجی کریمی (لی لا)، بتول سرگزی، فاطمه گودرزی، فریده راد، محمد (امید) خرد، معصومه پرنده، یلدا شهرزادی، زینب گرایلی، اعظم بنگاه، زهره آقاجانی، مریم شبرو، شادی دامن افشان و محمدرضا لطفی جبلی میخوانیم.
کتاب بشنو از دلم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن کتاب بشنو از دلم را به تمام علاقهمندان به شعر معاصر پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب بشنو از دلم
به من بگو
از چکههای باران
و دست نوازش ابرها
از هوای میان من و تو
از خنکای پاییزو نسکافه سرد، شده
میدانم همه را اما
با صدای تو زیباتر است
چون دیدار تو
به رنگ صبح میماند
با ظرافتِ حباب
به جاودانگی طعم سرخ لبهایت
درست است؛
نمیدانم، راز دستانت چیست!
اما
رابطهای سخت با آرامشم دارد
و من همه داستان باران را
از چشمان تو خواندهام...
اما باز دلم میخواهد
تو بگویی؛
از دود حبس شده در لبها
بگو تا سکوت را مجالی بر عشق نباشد...
***
از هیچ اتفاقی، عمیقا ناراحت نمیشوم!
از هیچ رفتاری، عمیقا نمیرنجم!
از هیچ رویدادی، عمیقا مضطرب نمیشوم!
از هیچ واقعهای، عمیقا خوشحال نمیشوم!
جدیدا بی پروا میخندم!
به گونهای گویی که دیوانهای را
بین انسانهای به ظاهر عاقل رها کردهاند!
به شادیهای مضحکشان میخندم!
در اعماق وجودم به خود میگویم:
آیا تو همانند آنها انسان نیستی؟!
و مانند آموزگاری مهربان
جواب خود را می دهم:
تو هم یک انسانی،
اما تو میدانی و آن ها نمیدانند!
بلندتر میخندم!
نه به خود،
به دنیایی که در آن،
دیوانهها حکم آزادی ندارند!
گاهی لبهای خندان،
بیشتر از چشمهای گریان درد میکشند!
***
دوستت دارم
دوستت دارم هایم را با زبان ساده برایت فرستادم؛
شاید چون بلد نبودم
مثل دختران خیابانی لبهایم را
قرمز کنم
یا مثل پسرهای جوان از جمالت جذاب، استفاده کنم
باورم نکردی!
من صادقانه، دوستت داشتم
و میخواستم، عشقمان همچون شهدا پاک، باشد
ولی نمیدانم! شاید رنگِ لبها و ادکلنهای مختلف،
خیابانها چشمانت را کور کرده که باورم نمیکنی!
به هرحال، عشق من به تو صادقانه است
حجم
۱٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۸۰ صفحه
حجم
۱٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۸۰ صفحه