کتاب رودخانه تغییر
معرفی کتاب رودخانه تغییر
رودخانه تغییر اثر الیزابت لسر اولینبار در سال ۲۰۰۴ به چاپ رسید. این کتاب داستان زندگی انسانهایی را میگوید که از تحمل سختیها و دردهای زندگی مثل مرگ عزیزان، جدایی، بیماریهای هولناک و امثال آن سربلند بیرون آمدهاند. تغییر را قبول کردهاند و همراه آن رشد کردهاند.
درباره کتاب رودخانه تغییر
الیزابت لسر، نویسنده و بنیانگذار موسسهی امگا، بزرگترین مرکز آموزش بزرگسالان در آمریکا است که تمرکزش بر صحت و سلامتی، معنویت و پرورش خلاقیت است.
لسر کتابش را با داستانی تکان دهنده شروع میکند داستان خانوادهای که از شرایط بحرانی عبور میکنند. تمرکز او بر همین «عبور کردن» است. ما خیلی وقتها، هنگام روبهرو شدن با شرایط سخت، از پذیرش واقعیت فرار میکنیم؛ غافل از اینکه در دل همه سختیها، نعمتی نهفته است؛ قدرتی که میتوانیم ان را صاحب شویم و رشدی که با گذشتن از سختی پیدا میکنیم.
کتاب رودخانه تغییر، داستان مردمی است که مثل بسیاری از ما، در برابر مشکلات قرار دارند و باید تصمیمی بگیرند. آپنها دو راه بیشتر ندارند. تسلیم شوند و شکست بخورند یا سختی را بپذیرند و ان را پشت سر بگذارند و بهعنوان انسانی رشدیافته و از آن بیرون بیایند.
الیزابت لسر در رودخانهی تغییر، ابزارهایی برای روبهرو شدن با دشواریها معرفی میکند. او سالها در موسسهی امگا شاهد تغییر و رشد انسانها بوده و بینش عمیق خود درباره شیوههای عبور از شرایط چالشبرانگیز زندگی با ما به اشتراک میگذارد.
لسر در این کتاب با راهکارها و پیشنهادهایش برای روبروشدن با شرایط بحرانی، ما را در حفظ آرامش درونی و بهرهگیری درست از تواناییمان یاری میرساند و برای پذیرش و استقبال از تغییر آماده میکند. او خوانندگان را با شرح داستان انسانهایی که بین شکست و پیروزی بر دشواریها، پیروزی را انتخاب کردهاند، به سوی شکوفایی و رشد هرچه بیشتر، راهنمایی میکند.
خواندن کتاب رودخانه تغییر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
همه دوست داران کتابهای رشد فردی و موفقیت مخاطبان این کتاباند.
بخشی از کتاب رودخانه تغییر
داستان من دربارهٔ سفرم به بیتالمقدس و دیدار با مردان مسلمان، حال و هوایی اساطیری داشت. دیدارم با زن کولی هم همینطور بود. به نظر من زندگی ما اسطورههایی در حال نوشته شدن هستند. داستانهایی که اساس اساطیر هستند، مثل اسطورهٔ ققنوس، دوزخ دانته، اودیسه هومر، اسطوره یونانی پرسفونه۲۰، اسطوره سومری ایننا، اساطیر آرتوری جستوجوی جام و حکایتهای بودایی و هندو، و همچنین قصههای بومی «شمن»های امریکای جنوبی تا افریقا، در همهٔ اینها میتوانیم چیزی از خویشتن بیابیم. ما میتوانیم خود را در قالب این اساطیر و حکایات گذشتگان قرار دهیم، گویی که خود ما قهرمان یا قهرمان بانو، سرگشته یا جنگجوی آن اسطوره هستیم.
روزی که در یک کلاس آموزشی مشغول مربیگری بودم، بانویی به سراغ من آمد و تجربیات خود را به آنچه دانته در کتاب دوزخ نوشته بدین شکل ارتباط داد: «من به همان جنگلهای تاریکی رفتهام که دانته گفته است.» و بعد ادامه داد: «در یک چشم به هم زدن، همسرم مرا رها کرد، کودکم به کالج رفت، و پدرم درگذشت. هر نقشی که زندگی مرا تعریف میکرد از میان رفته بود. من دیگر نه همسر بودم، نه مادر، نه دختر. به طور خلاصه، باروریام از میان رفته بود. دیگر چیزی برای از دست دادن نداشتم. در این دوران و مکان تیره و تار به ویژگیهای پی بردم که به کلی فراموش کرده بودم صاحب آنها هستم. من روانم را باز یافتم. خودم را از نو ساختم. من اسم این تجربه را ‹از خاکستر تا پرواز› گذاشتهام؛ انگار دوباره متولد شدهام.»
ویلیام جیمز، فیلسوف اوایل قرن بیستم، نوشته است که دو دسته متفاوت از مردمان وجود دارند. مردمانی که یکبار به دنیا میآیند و مردمی که در زندگی خود تولدی دوباره مییابند. آنها که تنها یکبار به دنیا میآیند، حتی یک قدم هم از قلمرو آشنایی که برای وجود خود تعریف کردهاند و یا دیگران از آنها انتظار دارند فراتر نمیروند. اگر هم دست سرنوشت آنها را به کنارهٔ جنگل تاریک دانته، «همانجا که به راستی گم میشوند» ببرد، آنها به سرعت عقب میکشند. آنها نمیخواهند درسی از دل این جنگل تاریک بیاموزند. آنها در جایی که به نظرشان امن و از نظر جامعه و خانواده پذیرفتنی است باقی میمانند و به همان چیزی که میدانند (و لزوماً چیزی هم از آن نمیخواهند) میچسبند. مردمانی که یکبار متولد میشوند و زندگی را به آخر میرسانند بدون آنکه حتی بدانند چه چیزی در پس جنگل تاریک نهفته است، و یا اصلاً جنگل تاریکی در کار است یا نه.
حجم
۲۸۲٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۲۹۲ صفحه
حجم
۲۸۲٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۲۹۲ صفحه