کتاب چگونگی تشخیص فرد مناسب برای ازدواج

چگونگی تشخیص فرد مناسب برای ازدواج از مجموعه رد پا در جزیره، کتابی به قلم مریم حیدری است که در انتشارات پارسیان البرز به چاپ رسیده است.

درباره کتاب چگونگی تشخیص فرد مناسب برای ازدواج

وقتی از ما پرسیده می‌شود که «چرا می‌خواهید ازدواج کنید؟» پاسخ‌های بسیاری می‌توانیم برای آن داشته باشیم. مثلا می‌خواهیم ازدواج کنیم؛ چون قصد داریم خوشبخت شویم، به آرامش برسیم، پیشرفت کنیم، تنها نباشیم و با پشتیبانی یک حمایت‌گر، دلگرم و شاد باشیم....

 به گفته نویسنده این کتاب، در سال‌های اخیر از هر صد ازدواج، چهل مورد آن به طلاق انجامیده است و آمار زمانی وحشتناک‌تر می‌شود که آمار طلاق عاطفی را هم به اینها بیفزاییم. زنان و مردانی که در کنار هم زیر یک سقف زندگی می‌کنند، اما فرسنگ‌ها از هم فاصله دارند. هم‌خانه هستند، اما زن و شوهر نیستند. زیر یک سقف زندگی می‌کنند، اما همدل و همراه نیستند.

اکنون با خود فکر کرده‌اید که به‌راستی دلیل این‌همه طلاق قانونی و عاطفی چیست؟ قطعاً همهٔ ما با هزار امید و آرزو فرد دلخواه خود را انتخاب می‌کنیم تا با او خوشبخت شویم. هیچ‌کدام با این نیت ازدواج نکردیم که چند صباحی زندگی کنیم، بعد دعوا کنیم و به آخر خط برسیم. همهٔ ما ازدواج کردیم؛ چون هدف اصلی همه ما خوشبختی و زندگی سعادتمند با کسی است که دوست می‌داریم. هیچ‌کدام با این هدف ازدواج نمی‌کنیم که جدا شویم. پس دلیل این‌همه فروپاشی خانواده‌ها چیست؟ 

مریم حیدری به‌عنوان پژوهشگری که سال‌ها در این زمینه کار کرده‌ و مراجعان فراوانی داشته‌، سمینارها، کارگاه‌ها و کلاس‌های زیادی در این زمینه برگزار کرده‌ است، مهم‌ترین دلیل طلاق را ازدواج ناآگاهانه می‌داند که بر اساس یک انتخاب ناآگاهانه شکل می‌گیرد و قطعاً انتخاب ناآگاهانه نیز از نداشتن خودآگاهی و جهل ما ناشی می‌شود.

 او در این کتاب ما را به سک سفر می‌برد. سفر به اعماق وجود خود، به تمام ناشناخته‌های وجودی که سال‌ها از آن غافل بودیم و بدون اینکه بدانیم و به‌صورت ناآگاهانه به ما و به روابط ما آسیب می‌رساند. سفر به اعماق وجود و روشن شدن لایه‌های وجودی و پنهان ما سفری جذاب و دیدنی است. وقتی لایه‌های پنهان و تاریک برای ما روشن می‌شود  شاید برخی از ما ناراحت شویم و برای ما باورپذیر نباشد اما بیایید همین اول کار متعهد شویم و به خودمان قول بدهیم که تمام نقاط ضعف و قوت خود را بپذیریم و با تمام لایه‌های روشن شده با مهربانی رفتار کنیم و تمام آن را در آغوش بگیریم.

در بخش اول این کتاب، وارد لایه‌های درونی و پنهان خود می‌شویم و با نیمهٔ پنهان خود ملاقات می‌کنیم.

در بخش دوم این کتاب، تیپ شخصیتی خود را پیدا می‌کنیم و متوجه خیلی از نقاط ضعف و قوت خود می‌شویم و همچنین می‌توانیم تیپ شخصیتی افراد دیگر را هم به‌راحتی شناسایی کنیم و یاد بگیریم چه تیپ‌هایی باهم سازگارتر هستند و می‌توانند ازدواج بی‌دردسرتری داشته باشند.

بخش سوم کتاب بسیار مهم است؛ تشخیص افرادی که دارای اختلالات شخصیت هستند. ازدواج با فردی که دچار اختلال شخصیت است، محکوم به شکست خواهد بود و درمان اختلالات کاری بس دشوار و زمان‌بر است. هدف ما ازدواجی سالم، موفق و بدون دردسر است. بنابراین شاید تشخیص دادیم خود ما هم نیاز به درمان داریم. در زمان مجردی باید ایرادات خود را برطرف کنیم.

در بخش چهارم، ریشهٔ بسیاری از مشکلات و ناآرامی‌ها و پرسش‌های خود را پیدا می‌کنیم. پرسش‌هایی همچون «چرا من دوست‌داشتنی نیستم؟» «چرا دیگران جذب من نمی‌شوند؟» «چرا روابط من با شکست مواجه می‌شود» و خیلی از سؤالات دیگر که با شناسایی آن‌ها با تله‌های وجودی خود که آن‌ها را از زمان کودکی به دوش کشیده‌ایم، آشنا می‌شویم و برای رهایی از این تله‌ها راهکار درست را پیدا می‌کنیم.

بخش پنجم کتاب به شما خواهد گفت که معیار واقعی خوشبختی چیست و تعدادی از اشتباهات رایج دوران عقد را بررسی می کند.

 خواندن کتاب چگونگی تشخیص فرد مناسب برای ازدواج را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

 همه ج.انانی که قصد ازدواج دارند مخاطبان این کتاب‌اند.

 بخشی از کتاب چگونگی تشخیص فرد مناسب برای ازدواج

خودآگاهی جسمی بسیار راحت‌تر و در دسترس‌تر است؛ چون با کمی نگاه موشکافانه می‌توانیم به این خودآگاهی دست پیدا کنیم، اما احساسات و هیجانات بخش مهم وجود و زندگی ما را تشکیل می‌دهند. احساسات چه مثبت و چه منفی به ما قدرت می‌دهند و ما می‌توانیم از طریق آن‌ها ابراز احساسات و ابراز وجود کنیم و به رابطه‌هایمان عمق و گرمای بیشتری ببخشیم. احساسات نقش مهمی در روابط ما ایفا می‌کنند و ما با بروز هیجانات به‌راحتی می‌توانیم دیگران را هم از حس و حال خود باخبر کنیم. من هر بار فیلم می‌بینم، چنان در نقش‌ها غرق می‌شوم که همراه آن‌ها زندگی می‌کنم، اشک می‌ریزم، می‌خندم و شادی می‌کنم. این احساسات به زندگی ما معنا و مفهوم می‌بخشند.

زمانی که کسی با حال بد نزد ما می‌آید تا از حال درونی‌اش بگوید، تنها زمانی که بتوانیم احساسات خود و دیگران هیجانات را به‌درستی بشناسیم، قادر خواهیم بود با او همدلی و حتی همدردی کنیم.

فردی را می‌شناسم که متأسفانه در نگهداری دوستانش به دلیل نداشتن دانش ابراز احساسات بجا و درست مشکل دارد. بارها دیده‌ام زمانی که کسی غمگین است و با او درددل می‌کند، او ناخودآگاه می‌خندد و هیجانات شدید شادی را بروز می‌دهد؛ نه اینکه ناراحت نشده، اما بیان و ابراز درست و بجای احساسات را یاد نگرفته است. شخص مقابل احساس می‌کند او از مشکلش خوشحال است، بنابراین در دوستی‌هایش فاصله‌ها افتاده است.

برخی انسان‌ها در بیان و توصیف هیجانات و احساسات خود مشکل دارند که درواقع دچار (کوراحساسی) هستند. احساسات و هیجانات به زندگی ما شور و نشاط و هیجان می‌بخشد. افرادی که از این توانایی محروم هستند، متأسفانه به سمت بیماری‌های روانی مثل افسردگی و اضطراب کشیده می‌شوند.

کوراحساسی دلایل زیادی دارد که نمی‌خواهم در این کتاب به بررسی آن بپردازم، اما یک نکتهٔ مهم، نوع‌تربیت و فرزندپروری است که در ایجاد این اختلال نقش مهمی دارد. گاهی والدین با سبک سخت‌گیرانه امکان بروز احساسات و عواطف و حتی نظر را از کودکان می‌گیرند. کودکان دچار خاموشی در احساسات و هیجانات می‌شوند و اعتمادبه‌نفس آن‌ها نیز تحت‌تأثیر این امر قرار می‌گیرد. گاهی والدین حتی نوازش کردن و در آغوش گرفتن فرزند را نیز یاد نگرفته‌اند و این آغاز فاجعه برای کودکان در زندگی است.