دانلود و خرید کتاب داستان زندگی یک پسر موفق محمد خیابانی
تصویر جلد کتاب داستان زندگی یک پسر موفق

کتاب داستان زندگی یک پسر موفق

انتشارات:نشر گنجور
امتیاز:
۲.۰از ۴ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب داستان زندگی یک پسر موفق

کتاب داستان زندگی یک پسر موفق نوشته محمد خیابانی است که در انتشارات گنجور به چاپ رسیده است. در این کتاب یک پسر موفق ایرانی داستان زندگی‌اش را برای شما بازگو می‌کند.

 درباره کتاب داستان زندگی یک پسر موفق

محمد خیابانی نویسنده جوان این کتاب داستان زندگی شخصی و تحصیلی خود را در این کتاب بازگو می کند. او در مقدمه این کتاب چنین نوشته است:

«در این کتاب سعی کرده‌ام تمام تجربه‌ها، اتفاقات خوب و بد زندگی و مهارت‌هایی را که در طول زندگی پرتلاطم خود، تا این سن، داشته‌ام با شما به اشتراک بگذارم.

به‌نظر من، داستان هر فرد واقعیت‌های درونی اوست؛ بخش‌هایی که همیشه در دلش می‌ماند و جاهایی که خراب می‌کند تا دوباره بسازد. داستان زندگی ما هویت ماست و علاوه بر اینکه درون ما را منعکس می‌کند، می‌تواند شکل‌دهندۀ وجودمان هم باشد.

من یک پسر مردادماهی هستم. در یک خانوادۀ کاملاً متوسط و سرشار از عشق و محبت به دنیا آمده‌ام؛ سرشار از آرزوهای قشنگ که رسیدن به آن‌ها به‌‌نظرم غیرممکن و دور از دسترس بود، ولی همیشه حسی به من می‌گفت که امیدوار باش و ایمان داشته باش که روزی به جایی می‌رسی که لیاقتش را داری. بعضی از افراد مشهور و موفق، کسانی بودند که درکودکی پدر و مادر خود را از دست داده‌اند. البته این موضوع بین همۀ مردم یکسان نیست. کسانی هم هستند که در مقابل این مسائل خود را می‌بازند و به زندگی‌شان پایان می‌دهند یا به کارهایی دست می‌زنند که به ضرر خود و اطرافیان تمام می‌شود.

دوران ابتدایی و راهنمایی به‌سرعت می‌گذشت. نمی‌دانم چقدر با این حرف موافق هستید: درست زمانی که آمادگی هیچ اتفاقی را ندارید، حادثه‌ای پیش می‌آید که شوکه می‌شوید و تمام زندگی‌تان را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد. تا به خود می‌آیید، متوجه می‌شوید که وسط آن حادثة‌ ناخواسته گیر کرده‌اید. اینجاست که می‌فهمید هیچ چاره‌ای جز ماندن و ساختن ندارید. اگر نتوانید خودتان را بسازید از لذت زندگی‌کردن محروم می‌شوید و نمی‌توانید همان طوری زندگی کنید که دوست دارید. داشتم به این موضوع فکر می‌کردم که تک‌تک شما می‌توانید اسطورۀ خودتان و الهام‌بخش دیگران باشید. طوری که بتوانید کتابی بنویسید و تجربه‌های تلخ و شیرین زندگی‌تان را با جهانیان به اشتراک بگذارید. وقتی یک پسر تنها توانسته راه خودش را انتخاب کند و زندگی خودش را به‌تنهایی بسازد، پس شما هم میتوانید مثل این پسر، که احساس خوشبختی می‌کند، احساس سعادتمندی کنید. چرا که نه »

خواندن کتاب داستان زندگی یک پسر موفق را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

 همه نوجوانان  و جوانان هم سن و سال محمد خیابانی مخاطبان این کتاب‌اند.

 بخشی از کتاب داستان زندگی یک پسر موفق

سال اول دبیرستان بودم که زندگی ضربه‌های خیلی محکمی را به من زده بود. از یازده واحد درسی، نُه‌تا را مردود شده بودم. تنها درسی که توانسته بودم بالاترین نمره را در آن بگیرم ورزش بود.

قولی که به مادرم داده بودم و همیشه اشتیاق سوزان من برای ادامهٔ مسیر بود، ادامهٔ تحصیلاتم در هر شرایطی بود. درست است که جسم مادرم همراه من نبود، ولی همیشه یاد و خاطره‌اش در درونم زنده بود و هر لحظه احساسش می‌کردم. به این خاطر، تمام واحدهایی را که مردود شده بودم، یکی پس از دیگری امتحان دادم و قبول شدم. سال دوم و سوم دبیرستان را با همان اراده ادامه دادم و توانستم دبیرستان را بدون مردودی تمام کنم.

به تغیراتی دست پیدا کرده بودم که می‌خواستم در زندگی ایجاد کنم. زندگی روی روال افتاده بود. فقط چند ماه تا گرفتن دیپلم باقی مانده بود که با یکی از درس‌های تخصصی به مشکل برخوردم. چند بار پشت سر هم مردود می‌شدم. یکی از درس‌های تخصصی من در فنی‌وحرفه‌ای که خیلی هم مهم بود. بعد از چهار بار امتحان‌دادن، بالاخره قبول شدم و توانستم دیپلمم را بگیرم.

من یک سال زودتر می‌توانستم به دانشگاه بروم. شورواشتیاقم برای ورود به دانشگاه توصیف‌ناپذیز بود. حس جالبی بود. در یک دانشگاه علمی‌کاربردی در رشتهٔ مدیریت کسب‌وکار قبول شدم. بعد از این اتفاق در شرکت کاله استخدام شدم؛ شغل سمپلری. ساعت کاری من _چهار ساعت صبح و چهار ساعت عصر_ با ساعت دانشگاه تداخل پیدا کرده بود، اما چون من مرد روزهای سخت بودم، توانسته بودم با این مسئله‌ها کنار بیایم. با دوچرخه از شرق به غرب شهر می‌رفتم. کاری می‌کردم که به هر دو برسم. خدا را شکر می‌کنم که هر دو کار را با بالاترین کیفیت انجام می‌دادم. توانسته بودم هر دو کار را باهم به تعادل برسانم. این اوضاع تا ترم سوم کاردانی ادامه داشت. یکی از همکارانم در شرکت، موضوع هم‌زمانی تحصیل و شغلم را با مسئولان شرکت در میان گذاشت و این باعث شد بین دوراهی بمانم و فقط یک حق انتخاب داشتم: کار یا درس. من درس‌خواندن را انتخاب کردم و به همین دلیل از آن شرکت استعفا و به قولی عمل کردم که به مادرم داده بودم.

مقطع کاردانی در دانشگاه تمام شد و حالا وقت رفتن به مقاطع بالاتر بود. برای کارشناسی رشتهٔ مدیریت تبلیغات را انتخاب کردم. فضای دانشگاه و رشته‌های تحصیلی به مسیری کمک می‌کردند که در زندگی‌ام انتخاب کرده بودم و با هریک از واحدهای درسی، خلاق‌تر می‌شدم و فکرها و راه‌حل‌های جدیدی به فکرم می‌رسید.

وقتی توانستی فرشتهٔ نجات خودت در زندگی باشی، پس می‌توانی فرشتهٔ نجات دیگران نیز باشی.

آموزش‌هایی که در این مسیر دیده‌ام

من از هفده‌سالگی شروع به آموزش‌دیدن در زمینه‌ها و موضوعات مختلف کرده بودم. در کارگاه‌های تخصصی و دوره‌های مختلف با اساتید مجرب شرکت می‌کردم. بُعد جدید زندگی من، اشتیاق برای کسب مدرک بود. هرکجا می‌رفتم، یک مدرک معتبر می‌گرفتم.

ـ آموزش در زمینهٔ کارآفرینی و استارت‌آپ: تبدیل ایده به کسب‌وکار با اساتید مجرب.

ـ آموزش در زمینهٔ علم زبان بدن (بادی لنگویج): آیا زبان بدن می‌تواند منظور ما را به طرف مقابل نشان دهد؟

ـ کلاس‌هایی در زمینهٔ موفقیت. سعی می‌کردم هر دو ماه در یکی از کلاس‌ها شرکت کنم.

ـ آموزش در زمینهٔ روانشناسی.

ـ آموزش در حوزهٔ توانمندی و ایجاد کسب‌وکارهای نوپا.

ـ آموزش در حوزهٔ برندسازی.

ـ آموزش در حوزهٔ فروش.

ـ آموزش در حوزهٔ دیجیتال مارکتینگ.

ـ آموزش گویندگی و صدا.

ـ آموزش فن بیان و سخنوری.

ـ آموزش کتاب‌نویسی و... .

ـ شرکت در کلاس‌های عزت‌نفس و اعتمادبه‌نفس.

ـ آموزش شخصیت‌شناسی (اینیاگرام).

آموزش می‌دیدم و آموخته‌هایم را در زندگی خود عملی می‌کردم.

M
۱۴۰۰/۰۹/۲۹

واقعا خیلی اعتماد به سقف داره که خودشو یه ادم موفق میدونه کتاب های بهتری هم در زمینه ی موفقیت هست

کاربر 9016021
۱۴۰۳/۰۸/۱۵

بسیار خوب

نمی‌توانستیم به چیزهای بزرگ فکر کنیم؛ چون به‌نظر مردم کار اشتباهی بود.
goli
آهسته و پیوسته حرکت‌کردن
goli

حجم

۷۹٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۸۶ صفحه

حجم

۷۹٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۸۶ صفحه

قیمت:
۱۵,۰۰۰
تومان