کتاب پرستو بدون پاسپارتو
معرفی کتاب پرستو بدون پاسپارتو
کتاب الکترونیکی پرستو بدون پاسپارتو نوشته نوذر اسمعیلی در نشر ترفند به چاپ رسیده است. پرستو بدون پاسپارتو مجموعه شش داستان کوتاه است که گاهی با خاطرهگویی در هم میآمیزد و گاهی با شعر همراه است.
درباره کتاب پرستو بدون پاسپارتو
اسامی داستانهای کتاب به این شرح است:
یادداشتهای عنابی
چالهٔ مدام
زائر
درخت زندگی
سفید مانند یک کاغذ
بهارانه
کتاب پرستو بدون پاسپارتو را به چه کسانی پیشنهاد می کنیم
این کتاب را به علاقهمندان به داستانهای کوتاه و لطیف ایرانی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب پرستو بدون پاسپارتو
بچه که بودم مثل پسربچهها از درختان بالا میرفتم. آن بالا که میرسیدم مینشستم و دستم را جلوی دهانم بوق میکردم و صدا درمیآوردم. بعدش اگر اسمارتیز ـ که معمولاً در جیبم بود ـ رنگ قرمزش را داشتم به لبهایم میمالیدم و احساس بزرگ بودن میکردم.
سر زانوهایم معمولاً پاره، بلوزم خاکی و خلاصه برای خودم آیتی بودم. هروقت با آن هیأت به خانه برمیگشتم، مادرم سر تکان میداد و میگفت: «وُی وُی آخه کی تو رو میگیره!» من هم که سنم نمیرسید و دربند این چیزها نبودم. در خانه بعد از لباس عوض کردن و دست و رو شستن، یک لیوان شیر و بیسکویت جلوی تلویزیون درحال کارتون دیدن میخوردم و بعد گاهی مزاحم درس خواندن خواهر و برادر بزرگترم میشدم، یا مینشستم و نقاشی میکردم. دو تا عروسک بزرگ هم داشتم که خیلی دوستشان داشتم و در خیال با هم به همهجا سفر میرفتیم و اکتشافات عجیبی میکردیم.
خلاصه، زمانی هم که مدرسه رفتم در حیاط دبستان یک درخت با قامت متوسط بود که چند باری از آن بالا رفتم و باعث تعجب هممدرسهایها شدم. یکی دوبار هم از طرف ناظم و مدیر شدیداً توبیخ شدم و والدینم را خواستند. آن زمان واقعاً نمیدانستم مشکلشان با این کار من چیست.
زمان گذشت و در میانهٔ دبیرستان دیگر تقریباً دختر آرامی بودم. در تمام این سالها درسم بد که نبود هیچ، خوب هم بود. شیطنتهایم رنگ پررویی و خباثت نداشت؛ بلکه همان شلوغبازی ساده بود. گرچه خودم کمکم میدیدم آدم سادهای نیستم. مگر میشد ساده بود؟ واقعاً قرار بود ساده باشم؟ پس چگونه میخواستم گلیم خود را از آب بیرون بکشم؟ نه! همان باید صادق میبودم.
حجم
۳۰٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۶۹ صفحه
حجم
۳۰٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۶۹ صفحه