در فلسفه سیاسی متداول، مسئله اصلی با این پرسش بیان میشد که: چه کسی باید حکومت کند؟ من پرسش دیگری را جایگزین این پرسش کردم (اما هیچ کس متوجه این جابجایی نشد). پرسش جدید چنین است: چگونه میتوان حکومت را تا حدی زیر فشار گذاشت تا اقداماتی آنچنان بد و نادرست انجام ندهد؟ و پاسخ این پرسش چنین است: از این طریق که بتوان آن را برکنار کرد. اساسیترین اصلِ دمکراسی این است که بتوان حکومت را بدون خونریزی برکنار کرد.
علیرضا یونسی
«چون نوای سرودهای مرد مغلوب خاموش است، من برای هکتور شهادت میدهم ...» این را هومر میگوید. بعد هرودوت میآید و میگوید:
«دستاوردهای بزرگ یونانیان و بربرها». از این تفکر تمام دانشها پا گرفته است، حتی دانشهای مدرن و نیز پژوهش در تاریخ. اگر کسی از عهده این بیطرفی برنمیآید، چون تظاهر میکند که ملت خود را دوست دارد و مدام میخواهد تملق ملت خود را بگوید، خُب دیگر کاری نمیتوان کرد؟ من اما اینها را وطندوست نمیدانم.
علیرضا یونسی