جان فانته
درباره جان فانته
جان فانته نویسندهای آمریکایی است که در سال ۱۹۰۹ میلادی در دنور در کلرادو چشم به جهان گشود. فانته را بیش از همه بهخاطر رمان «از غبار بپرس» میشناسند؛ رمانی که خود، جلد سوم از چهارگانهای به نام «حماسهٔ آرتورو باندینی» است که فانته آن را عمدتاً بر اساس زندگی واقعی خود نوشته است. جلد نخست این مجموعه که به «کوارتت باندینی» معروف شده است، «تا بهار صبر کن، باندینی» است. دومین جلد «جادهٔ لسآنجلس» نام دارد و چهارگانهٔ پس از «از غبار بپرس» با رمان «رؤیاهای بانکرهیل» پایان مییابد. فانته چند کتاب دیگر نیز دارد که همگی ارزشمند و درخور توجه هستند: رمانهای «رگ و ریشه»، «۱۹۳۳ سال بدی بود» و «سرشارِ زندگی»، داستان بلند «غرب رم» و مجموعه داستانهای «شراب سالهای جوانی» و «گرسنگی عظیم» از دیگر آثار مهم این نویسندهاند. جان فانته قصههای جذابی به این جهان افزود، اما جهان پایان تلخی بر زندگی خود او نوشت. فانته در ۴۶سالگی متوجه شد که به دیابت مبتلاست؛ بیماریای که در گذر سالها، بیناییاش، انگشتهای پا و سپس خود پاهایش را از او گرفت. او تا بهار ۱۹۸۳ صبوری کرد و به زندگی سخت خود ادامه داد و سرانجام در ۷۴سالگی درگذشت.