بهمن فرسی
زندگینامه و معرفی کتابهای بهمن فرسی
بهمن فرسی (Bahman Forsi) داستاننویس، نمایشنامهنویس، شاعر و بازیگر ایرانی است. رمان «شب یک، شب دو» نام او را برای همیشه در تاریخ ادبیات داستانی ایران ماندگار کرد.
بیوگرافی بهمن فرسی
بهمن فرسی امروزه بیشتر بهخاطر فعالیتهایش در عرصهی نمایشنامه و تئاتر ایران شناخته میشود. او نویسندهای صاحبفکر و از پیشگامان نواندیشی در نمایشنامهنویسی و ادبیات مدرن ایران به شمار میرود. فرسی با تلفیق خلاقانهی ساختار نمایشنامههای کلاسیک و عناصر تئاتر نوین، توانست آثاری بدیع و نوآورانه بیافریند که تحولی در زمان خود ایجاد کرد. بااینحال، امروزه جوانان آشنایی اندکی با او و آثارش دارند، گویی که این میراث گرانبها هنوز نیازمند کشف و شناخت دوباره است.
پنجاه سال از انتشار رمان شب یک، شب دو میگذرد، رمانی که بسیاری آن را عاشقانهترین اثر در ادبیات ایران میدانند. بهمن فرسی، نویسندهی این اثر، در ابتدای کتاب بیوگرافی کوتاهی از خود ارائه میدهد، آن هم به زبان سومشخص! این انتخاب خلاقانه خود نشانهی نوآوریهای سبکی اوست. در مقدمهی کتاب آمده است:
«بهمن فرسی در سال ۱۳۱۲ در تبریز به دنیا آمد. از ۴سالگی در تهران بود. مدرسه را از میانه رها کرد. از ۱۴سالگی کار کرد، کارهای گوناگون، اما نه دولتی. چند سالی برای مطبوعات نوشت، اما تلخی نان قلم خیلی زود او را از این کار دلزده کرد. چندین سال است و هنوز هم کارمند است. زن و یک پسر دارد. شعر، داستان کوتاه، نقد و یادداشت سفر مینویسد. به تفنن بازیگری و نقاشی هم میکند. هشت نمایشنامه برای تئاتر نوشته و چهارتای آنها را خود به روی صحنه آورده است. مدتی است به سینما هم میاندیشد. شب یک، شب دو را پنج سال پیش آغاز کرد؛ سه سال وقفه در آن افتاد. دو سال اخیر را، باوجود درد استخوانی که توان کار را از او گرفته، پیوسته به آن پرداخت، و اینک...» این مقدمه تصویری زنده و صمیمانه از فرسی به دست میدهد؛ نویسندهای که بهرغم دشواریهای زندگی، همواره با اشتیاق در جستوجوی نوآوری و خلق آثاری ماندگار بوده است.
بهمن فرسی، همانطور که خود اشاره کرده، از سنین جوانی به نوشتن پرداخت و با نشریات و روزنامههای متعددی همکاری کرد؛ نشریاتی چون ایران آباد، نگین، آشنا، چلنگر، و اندیشه و هنر، و همچنین در روزنامههایی مانند آژنگ و کیهان داستانهایی از او منتشر شد. آغاز فعالیت ژورنالیستی او به سال ۱۳۳۲ برمیگردد، زمانی که در مجلهی فردوسی با نام مستعار «مفر» شروع به کار کرد.
بهمن فرسی از همکلاسیهای دکتر جمشید لایق، هنرمند برجستهی تئاتر، تلویزیون و سینما بود که در تئاتر سعدی فعالیت میکرد. لایق پیشنهاد تشکیل یک گروه تئاتری را با همکاری چهرههایی چون علی نصیریان، فریدون فرخزاد، مهدی فتحی و چند نفر دیگر مطرح کرد. فرسی در این جمع پویا، مسئول انجمن هنری و این گروه کوچک بود و این مسئولیت را تا پایان دوران دبیرستان بر عهده داشت.
نخستین کتاب بهمن فرسی با نام نبیرههای باباآدم منتشر شد؛ مجموعهای از قصهها و حکایتهای منظوم و آهنگین که در همان آغاز، نگاهها را به خلاقیت و سبک خاص او جلب کرد.
از گلدان تا آرامسایشگاه
اولین نمایشنامهی بهمن فرسی با عنوان گلدان در سال ۱۳۴۰ به چاپ رسید که نخستین اثر ابزورد او نیز به شمار میآید. او این نمایشنامه را در سال ۱۳۳۹ نوشته و با کارگردانی خودش و همکاری گروه تئاتر مروارید به روی صحنه برد. گلدان بهعنوان یکی از آوانگاردترین و شاید اولین نمایشنامههای ابزورد ایرانی، با بازخوردهای متفاوت و بعضاً منفی در میان منتقدین و اهالی تئاتر مانند جلال آلاحمد و حمید سمندریان. همراه بود. گلدان داستان دختری را به تصویر میکشد که همچون گلی، آرزوی داشتن گلدانی را در سر میپروراند؛ اما در نهایت، این آرزو ناکام میماند و او به باغچهی خانوادهاش بازمیگردد. در این نمایشنامه، دختر و پسری عاشق یکدیگرند، اما دختر بهخاطر پدر از کارافتادهاش نمیتواند در کنار پسر بماند. با مرگ پدر، اگرچه مانع از سر راه برداشته میشود، اما پسر دیگر دختر را دوست ندارد و داستان به نقطهی آغازین خود بازمیگردد. فرسی با روایت سادهی این قصه، تصویر غمانگیزی از زندگی انسان را به نمایش میگذارد؛ زندگیای که به شکل بیپایان و تکراری در جریان است.
بهمن فرسی علاوه بر گلدان، آثار برجستهی دیگری را نیز به صحنه برد؛ از جمله، نمایش بهار و عروسک در سال ۱۳۴۴، چوب زیر بغل در ۱۳۴۱، و صدای شکستن در ۱۳۴۸. یکی از مهمترین آثار او در این دوره، نمایشنامهی آرامسایشگاه بود که در سال ۱۳۵۶ منتشر و توسط خود فرسی کارگردانی شد. این نمایش به مدت یک ماه با بازی هنرمندانی چون خسرو شکیبایی، علی نصیریان، آذر فخر، مهین شهابی، محمد مطیع و محبوبه بیات به روی صحنه رفت.
آرامسایشگاه فضایی آسایشگاهی را به تصویر میکشد، جایی که شخصیتهای مختلفی همچون دکتر توما، خانمبزرگ (سرپرستار)، و خوشه (همسر بیمار) تلاش میکنند خسرو، بیمار روانی را درمان کنند. اما این فقط ظاهر ماجراست؛ چراکه تمام شخصیتهای نمایشنامه بهنوعی روانی و نیازمند درمان هستند. در واقع، هر یک از آنها «کلید» زندگی خود را گم کردهاند و در جستوجوی آن به سر میبرند. دکتر، با ذهنی پریشان و مشوش، ریشهی همهی مشکلات را در دروغهای زندگی روزمره میبیند و باور دارد که کلید حل مشکلات، راستی است. در نهایت، این «راستی» همان راهگشایی خواهد بود که او به دنبالش است.
فرسی همچنین در سینما و تلویزیون نیز بهعنوان بازیگر فعالیت کرده است؛ او در فیلمهای پستچی و دایرهی مینا هر دو به کارگردانی داریوش مهرجویی حضور داشته و در دو تئاتر تلویزیونی با نامهای رومئو و ژانت و دو ضرب در دو مساوی بینهایت نیز بازی کرده است.
تداوم خلاقیت و نوآوری بعد از مهاجرت
بهمن فرسی، نویسنده، نمایشنامهنویس، کارگردان تئاتر، بازیگر و نقاش ایرانی، در سال ۱۳۵۶ به لندن مهاجرت کرد و در آنجا به فعالیتهای فرهنگی و هنری متعددی از جمله رفتن به مدرسهی فیلمسازی، نمایشنامهنویسی، ترجمه، مجسمهسازی، نقاشی، سرایش شعر و نوشتن مقاله پرداخت. او همچنین نشر خاک را بنیان نهاد و برخی از آثار ارزشمند خود را از طریق این انتشارات منتشر کرد. از جمله آثار منتشرشده در نشر خاک میتوان به مجموعه داستان دوازدهمی، مجموعه شعر سفر دولاب، کتاب سقوط آزاد شامل چند نمایشنامه و طرحنمایشی، مجموعه داستان نبات سیاه، کتاب با شما نبودم شامل یادداشتهای پراکنده، مجموعه شعر خودرنگ، برگردان فارسی شعر شهریار به نام سلام به حیدربابا و آثار دیگر اشاره کرد. مهاجرت فرسی به لندن نهتنها فعالیتهای او را متوقف نکرد، بلکه افقهای تازهای را برای خلاقیت او گشود.
فرسی پس از مهاجرت به لندن، در عرصهی هنرهای تجسمی هم فعال بود و نمایشگاههای متعددی از آثار خود را در انگلستان، آمریکا و آلمان برگزار کرد. یکی از آثار سالهای اخیر او، کتاب داستان مصور کودکان با عنوان آآآن، دومین تجربهی او در زمینه داستاننویسی برای کودکان است. این اثر ۴۰ سال پس از انتشار هفاایستوس در لندن منتشر شد. کتاب کورمالکورمال هم که بهمن فرسی آن را «سفرنویسه» مینامد، در سال ۲۰۱۹ در لندن منتشر شد. این اثر، نوعی روایت ادبی از مشاهدات نویسنده است و با سبک و زبانی خاص و منحصربهفرد فرسی به نگارش درآمده است.
بهمن فرسی و تئاتر ابزورد
تئاتر ابزورد یکی از جریانهای تأثیرگذار در ادبیات نمایشی و از سبکهای برجستهی تئاتر نوین است که در ایران بیشتر با نام «تئاتر پوچی» شناخته میشود. بهمن فرسی، از روشنفکران و پیشگامان تئاتر ابزورد در ایران، در آثار خود به سبکی روی آورد که بازتاب مسائل و مشکلات اجتماعی و انسانی زمانهاش باشد. او تئاتر پوچی را باتوجهبه اوضاع اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ایران به کار گرفت تا از طریق آن بتواند تصویری همهجانبه از انسان ایرانی و جامعهای در حال گذار ارائه دهد. به گفتهی فرسی، «ما جوانهایی واماندهایم که تحتتأثیر پیشرفت ناقص تمدن غربی در ایران، فکر زودرس و زندگی قدیمی و عقبافتاده داریم. ما در محیطی زندگی میکنیم که لنگان لنگان دنبال قافلهی تندرو غرب قدم برمیدارد و از این همگامی تنها آواز دور این قافله را میشنود.»
بهرهگیری از تئاتر ابزورد برای فرسی بیشتر ابزاری بود تا هدف، چراکه او خود پوچگرا نبود؛ بلکه از نمایشنامههایش برای بازنمایی پوچی و آشکارسازی بحرانهای اجتماعی بهره میگرفت. در آثار فرسی، مضامینی چون مشکلات اقتصادی، فقر، فساد اجتماعی، آسیبهای روانی، ازبینرفتن انسانیت، بیگانگی انسانها، و نهایتاً اضطراب و هراس وجود دارند. او در بیان این بحرانها از رویکردهای انسانشناسانه و روانکاوانه استفاده میکرد تا به واکاوی لایههای پیچیدهتر جامعه بپردازد.
معرفی کتابهای بهمن فرسی
چوب زیر بغل
این نمایشنامه داستانی تمثیلی را روایت میکند که در آن دختری در تاریکی، شمعی میافروزد و در آرزوی ظهور پهلوانی است که او را نجات دهد. پهلوان، اما، با ظاهری نامتعارف وارد میدان میشود: تنی فرسوده و چوبهای زیر بغلی که او را یاری میکنند. حاضران صحنه، نمایندگانی از تیپهای اجتماعی و تاریخی مختلف هستند: روستاییای که روستایش زیر آب سد رفته، زنی سیاهپوش که در جستوجوی شوی ناپدیدشده است، مرد تاریخ، مرد طومار و مرشد. هرکدام از این شخصیتها در منظومهای سرگشته به پرسشهایی فلسفی و وجودی پاسخ میدهند: آیا ما به گذشته چسبیدهایم یا گذشته به ما؟ آیا باید گذشته را سپر کنیم یا بر آن تکیه کنیم تا خودمان باشیم؟ در نهایت، دختر و پهلوان، پیراسته از ظواهر قهرمانی، نمادی از رهایی و حرکت بهسوی آینده میشوند. پهلوان، چوب زیر بغل خود را بهعنوان نشانهای از محدودیتها کنار میگذارد و دختر را جایگزین آن میکند. این پایان، نگاهی به امید و بازسازی دارد، اما در عین حال با طنزی گزنده، به چالشهای اجتماعی و فلسفی انسان معاصر اشاره میکند.
شب یک شب دو
این رمان از بهمن فرسی در سال ۱۳۵۳ منتشر شد و پس از انقلاب ۱۳۵۷ اجازهی انتشار نیافت. این رمان در قالب نامهنگاری عاشقانه نوشته شده و داستان روشنفکری به نام زاوش ایزدان را روایت میکند که سرخوردگیهای عاطفی خود را به شورشی علیه هنجارهای اخلاقی و اجتماعی تبدیل میکند. زاوش پس از شکست عشقیاش، نامههای معشوقش، بیبی، را مرور میکند. بیبی، دختری از خانوادهای ثروتمند، در اروپا طراحی لباس و آرایش خوانده و حتی برای فاحشهها لباسهایی با عنوان «شب یک، شب دو» طراحی کرده است. او پس از بازگشت به ایران به جمع روشنفکران و هنرمندان وارد میشود و با زاوش رابطهای عاطفی و جنسی برقرار میکند. بیبی بعدها در زوریخ ازدواج میکند، اما همچنان با زاوش نامهنگاری کرده و هر بار که به ایران میآید، آرامش خود را در آغوش او مییابد. این رمان تصویری تلخ و سرشار از سرخوردگی از عشق و اجتماع ارائه میدهد و به شیوهای بیپرده تضادهای روحی و عاطفی روشنفکران آن دوره را به تصویر میکشد.
خرده نسیان
این کتاب مجموعهای از نمایشنامهها و تصاویر کوتاه نمایشی است که موضوع اصلی آن فراموشی و نسیان است. داستان با صحنهای در قطار آغاز میشود، جایی که راوی بهطور ناگهانی اعتراف میکند نمیداند به کجا میرود. این لحظه حس کنجکاوی مخاطب را برمیانگیزد. در طول کتاب، مفهوم نسیان به شیوههای مختلفی بازنمایی میشود و تصویری از انسان مدرن و سرگشتگیهایش ارائه میدهد. بهمن فرسی با این اثر، مهارت خود را بهعنوان یکی از برجستهترین نمایشنامهنویسان مدرن ایران به نمایش میگذارد.
من ات به دنبال
این کتاب مجموعهای از یادداشتها، خاطرات و ترجمههای بهمن فرسی است که بدون ترتیب زمانی گردآوری شدهاند. در این اثر، فرسی از تئاتر، ادبیات، سینما و شخصیتهایی چون آرتور کوستلر، ساموئل بکت و مایک مارکوزه صحبت میکند و به خاطرات دوران همکاریاش با انتشارات فرانکلین نیز اشاره دارد. او با لحن طنزآمیز، از هنرمندان معروفی چون عزتالله انتظامی، علی نصیریان و جلال آلاحمد یاد میکند. این کتاب نمایانگر نگاه و تجربههای فرسی در طول سالهاست، بهویژه در دوران تبعید.
پلههای یک نردبان
«پلههای یک نردبان: بازی در سه پرده» نمایشنامهای از بهمن فرسی، داستان سرقتی را روایت میکند که در انبار یک شرکت ساختمانی به نام اشراق اتفاق میافتد.
صدای شکستن
صدای شکستن نمایشنامهای از بهمن فرسی است که در بهمنماه ۱۳۴۸ در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران به کارگردانی نویسنده به روی صحنه رفت. این نمایشنامه بعدها با همان گروه بازیگران و کارگردانی فرسی، به صورت تلویزیونی نیز ضبط و پخش شد. داستان حول جوانی به نام فرهاد میچرخد که پس از مواجهه با چالشهای احساسی و افسردگی، تصمیم به خودکشی میگیرد. پیش از مرگ، او دیدگاههای خود را روی نواری ضبط کرده و حالا این ضبط در حضور نزدیکانش پخش میشود.
موش
موش: بازی در دو پرده و یک تابلو نمایشنامهای از بهمن فرسی است که به مسائل فلسفی و اجتماعی با نگاهی عمیق و پرسشبرانگیز میپردازد. داستان در شهری به نام ترفنج اتفاق میافتد، جایی که ۹ نفر از شهروندان آن، شهر را خریداری کرده و کشوری جدید با قوانین خاص برای انسانهای هفتساله ایجاد کردهاند. در این جامعه، فرد بر جامعه ارجحیت دارد. در این میان، یک «موش آزمایشگاهی» به ثروتی عظیم دست مییابد، تا اینکه اتفاقات عجیبی میافتد.