دانلود و خرید کتاب صوتی سرنوشت روح

کتاب صوتی سرنوشت روح نوشته‌ی مایکل نیوتن تلاشی برای یافتن پاسخ به این سوال است که آیا هستی آدمی با مرگ او به‌پایان می‌رسد؟‌ این پرسشی ازلی- ابدی به قدمت خود انسان بر این کره‌ی خاکی است. پرسشی که گاه باعث یاس آدمی می‌شود؛ اگر مرگ نقطه‌ی پایان هستی انسان باشد و گاه باعث هراس او‌ می‌شود؛ به‌‌دلیل ندانستن آن‌چه که آن‌سوی مرگ رخ می‌دهد. فیلسوفان، عارفان، دانشمندان و حتی انسان‌های معمولی هریک تلاش کرده‌اند تا به فراخور خود پاسخی برای این پرسش بیابند.

مایکل نیوتن که این کتاب را بعد از کتاب سفر روح‌ در سال ۲۰۰۰ میلادی منتشر کرد؛ تلاش می‌کند تا به سوالات مختلفی که ممکن است در مورد زندگی پس از مرگ داشته باشید، پاسخ دهد.

درباره‌ کتاب صوتی سرنوشت روح

جسم و روح و تقابل این دو از موضوعاتی بوده که همیشه ذهن تمام مردم را در تمام دوران‌ به خود مشغول داشته است. از دانشمندان گرفته تا شاعران و عرفا، پیامبران و حتی انسان‌های معمولی همه درباره‌ی روح، سرنوشت روح، سفری که روح آغاز می‌کند و... چیزهایی نوشته‌اند و نظراتی داده‌اند. دکتر مایکل نیوتون که سال‌هاست در زمینه‌ی زندگی پس از مرگ تحقیق و پژوهش می‌کند، در کتاب صوتی سرنوشت روح درباره‌ی دنیای روح، سفری که آغاز کرده است و به سوی حیات ابدی‌اش ادامه می‌دهد، چگونگی کیفیات این سفر و... نوشته است.

این کتاب حاوی اظهارات بیش از صدنفر از داوطلبانی است که در حالت هیپنوتیزم به حافظه‌ی پنهانی و ضمیر ابرآگاه خود دست می‌یابند و خاطرات و تجربیات خود را از فضایی که نویسنده آن را دنیای روح نامیده، نقل کرده‌اند. او در ضمن این اظهارات آموزه‌هایی درباره‌ی دنیای روح هم بیان کرده است. آموزه‌هایی که نشان از نظم و تدبیر خلل‌ناپذیر  و محبتی سرشار دارند. درواقع کتاب صوتی سرنوشت روح شامل ۶۷ داستان واقعی از افراد تحت هیپنوتیزم است. با خواندن این داستان‌ها خاطرات معنوی و خواب‌های خود را به‌یاد می‌آورید.‌‌ به‌علاوه این داستان‌ها آینه‌ای در برابر روح شما در زندگی فعلی‌تان قرار‌ می‌دهد. در واقع طبق خاطرات افراد هیپنوتیزم‌شده؛ انسان‌ها در میان دو زندگی زمینی،‌ در دنیای روح به‌سر می‌برند و آن مکان پلی برای گذر از یک زندگی به زندگی بعدی تلقی می‌شود. پرسش این است که مرگ و گذر به آن‌سو چگونه‌ صورت می‌گیرد و تا زمان انتخاب جسم‌ بعدی در دنیای روح چه می‌کنیم؟

مایکل نیوتن در کتاب صوتی سرنوشت روح می‌گوید در لحظه‌ی مرگ‌ روح‌ از جسم خارج می‌شود و پس از خروج از سطح ستاره‌ای کره‌ی زمین‌ با راهنماهای خود مواجه می‌شود. در مواردی همسر یا دوستی که قبلا فوت کرده، به ملاقات روح‌‌ می‌آید. به این ترتیب روح وارد فضایی می‌شود که نظم و تدبیر خلل‌ناپذیری بر آن حکم‌فرماست و مملو از مهر و محبت و البته آموزش است. در آن‌جا هر روح با دوستان هم‌گروه خود که از لحاظ رشد معنوی تقریبا در یک سطح هستند، به آموزش می‌پردازد و کوشش همگان بر آن است که به نقاط ضعف و قدرت خود بهتر آگاه شوند تا بتوانند از فرصت‌های بعدی زندگی در این دنیا بهتر استفاده کنند. آنها مبانی اخلاق اصیل را در خود پرورش می‌دهند تا خود را برای زندگی بعدی آماده کرده و در مسیر کمال و رشد بی‌وقفه حرکت کنند. بنابراین دنیای روح به‌نوعی فرصتی برای رشد معنوی است. در این دنیا امکان هیچ تبعیض و تحقیری نسبت به یکدیگر وجود ندارد‌. چیزی به اسم سلسله مراتب وجود ندارد،‌ بلکه هرگونه سازمان‌دهی درجهت والای شفقت، توازن، هماهنگی و خیر است.‌

شنیدن کتاب صوتی سرنوشت روح را به چه کسانی پیشنهاد می‌دهیم؟

شنیدن کتاب صوتی سرنوشت روح را به این افراد توصیه می‌کنیم:

به کسانی که به مرگ به‌عنوان نقطه‌ی پایان می‌نگرند و این نگرش باعث ناامیدی و اضطراب آنها شده‌است.

به کسانی که علاقه‌مند به کشف رازها و شگفتی‌های دنیای روح هستند.

به کسانی که دل‌تنگ عزیزان خفته در خاکند.‌

درباره مایکل نیوتن

مایکل نیوتن (Michael Newton) روانشناس و محقق آمریکایی، در ۹ دسامبر ۱۹۳۱ در کالیفرنیا به‌دنیا آمد. او دارای مدرک دکترا در روانشناسی مشاوره، کارشناسی ارشد هیپنوتیزم درمانی و عضو انجمن مشاوره آمریکا است و هم‌چنین به‌عنوان معلم در هیئت علمی مؤسسات آموزش عالی حضور داشته است. او پیشگام در کشف اسرار مربوط به زندگی پس از مرگ با‌ استفاده از هیپنوتیزم است.

مایکل ابتدا نسبت به امور متافیزیکی بدبین بود. اما در اواخر دهه ۱۹۶۰ هنگامی که یک مشتری را با هیپنوتیزم سنتی درمان می‌کرد، در حالت خلسه عمیق از بیمار خواست که به سراغ منبع دردش برود، با این فرض که نوعی آسیب ناخودآگاه در زیر این بیماری نهفته است. مشتری خاطره‌ی زخمی شدن در سنگری از جنگ جهانی اول را به‌یاد آورد.‌ مایکل در حین درمان،‌ همه سؤالات را در مورد واحد، افسر فرمانده و حتی نشان‌های روی یونیفرمش پرسید. سپس به اداره‌ی سوابق جنگی در لندن نامه نوشت و آن اداره داستان مشتری را تأیید کرد. این لحظه او را در مسیری قرار داد که‌ سال‌ها نسبت به آن ناباور بود و به دیده‌ی تردید می‌نگریست. سپس بعد از تجربه‌ی مشابهی در مورد یک بیمار زن،‌ دروازه قلمرو معنوی به روی او گشوده شد.

مایکل (با استفاده از تحقیقات دقیق)، شروع به کاوش در مورد زندگی پس از مرگ از نگاه مشتریان خود کرد. بیش از ۲۵ سال طول کشید تا او برای اولین بار کار خود را با جهان به اشتراک بگذارد.

اولین کتاب مایکل نیوتن، کتاب سفر روح در ۱۹۹۴ منتشر شد و طی ۸ سال بعد، او برای امضای کتاب و ارائه در کنفرانس‌ها‌ به سراسر ایالات متحده، کانادا، بریتانیا و آفریقای جنوبی سفر کرد. کتاب سرنوشت روح در سال ۲۰۰۰ منتشر شد. در سال ۲۰۰۱ این کتاب جایزه «برجسته‌ترین کتاب متافیزیکی سال» را دریافت کرد. بسیاری از ناشران و انجمن‌های ادبی، آن را «کتاب هزاره» نامیدند. در سال ۲۰۰۴ کتاب زندگی در بین زندگی‌ها و در سال ۲۰۰۹ کتاب خاطرات پس از مرگ منتشر شدند.‌ در سن ۷۰ سالگی او متوجه شد که سازمانی برای حمایت از کارش و کمک به پیش‌برد مأموریتش مورد نیاز است، به این‌ترتیب «مؤسسه مایکل نیوتن» متولد شد.

سرانجام او بعد از عمری تلاش برای انتقال تجربیات و تلاش‌هایش در زمینه‌ی شناخت دنیای روح، در سپتامبر ۲۰۱۶ درگذشت.

ترجمه‌های فارسی کتاب سرنوشت روح

تاکنون دو مترجم کتاب سرنوشت روح را ترجمه کردند:

افراد علاقه‌مند به کتاب‌های صوتی می‌توانند؛ کتاب صوتی سرنوشت روح را با ترجمه‌ی محمود دانایی و با صدای آزاده صحت دریافت کنند.

بخشی از کتاب سرنوشت روح

دِرِک مردی بود با بیش از شصت سال سن که از کشور کانادا سراغ من آمد. او می‌خواست زندگی‌اش را بررسی کنم و بزرگ‌ترین اندوهش را برطرف کنم. او در جوانی دختر چهارسالۀ زیبایش به نام جولیا را از دست داده بود. مرگ جولیا به قدری سریع، غیرمنتظره و ویرانگر بود که او و همسرش تصمیم گرفتند دیگر بچه‌دار نشوند.

من دِرِک را تحت هیپنوتیزم عمیق به صحنۀ قرار گرفتن در مقابل شورای معتمدین، پس از زندگی قبلش برگرداندم. ما بعدها کشف کردیم که یکی از درس‌های اصلی زندگی فعلی او، برآمدن از پس فاجعه و مصیبت بود. دِرِک در طول دو زندگی قبلی‌اش در این زمینه ضعیف بود، به این معنا که هنگام مواجهه با مصیبت نه تنها خودش خرد می‌شد، بلکه عرصه را هم بر بازماندگانی که محتاج حمایت او بودند، تنگ می‌کرد. او در زندگی فعلی‌اش خیلی بهتر شده بود. در سرگذشت او آنچه برای من جالب بود، اتفاقی بود که حدود بیست سال پس از مرگ جولیا برای دِرِک رخ داد.

وقتی دِرِک به مطب من مراجعه کرد، تازه همسرش را در اثر ابتلا به سرطان از دست داده بود و عزادار بود. یک روز در حالی که بسیار غمگین بود، پیاده به پارک تفریحی نزدیک منزلش رفت. مدتی بعد روی نیمکت نزدیک چرخ‌فلک بچه‌ها نشست. دِرِک در حالی که به صدای موسیقی گوش می‌کرد، بچه‌هایی را که با خوشحالی روی حیوانات چوبی رنگارنگ نشسته بودند و دور می‌چرخیدند تماشا می‌کرد. او از دور دختر کوچکی را دید که شبیه جولیا بود و اشک از چشمش سرازیر شد. کمی بعد خانم جوانی که حدود بیست سال داشت جلو آمد و اجازه خواست کنارش روی نیمکت بنشیند. روز گرمی بود. او لباس سفیدی به تن داشت و نوشیدنی سردی در دستش بود. دِرِک سرش را به علامت موافقت تکان داد و آن خانم در حال نوشیدن نوشیدنی‌اش گفت که در انگلستان بزرگ شده و به علت علاقۀ زیادش به ونکوور به کانادا آمده است. دِرِک حرفی نمی‌زد. او خودش را هِدِر معرفی کرد. دِرِک پرتویی از نور خورشید در اطراف او مشاهده کرد، که به او کیفیتی درخشان و فرشته‌مانند می‌داد.