الکس مایکلیدیس
درباره زندگی و کتابهای الکس مایکلیدیس
الکس مایکلیدیس نویسنده و فیلمنامهنویس بریتانیایی-قبرسی است. او بیشتر به واسطهی نخستین رمانش، بیمار خاموش، شناخته میشود. رمان بیمار خاموش افتخارات بسیاری را برای مایکلیدیس به ارمغان آورد و در واقع سکوی موفقیت او محسوب میشود؛ برای مثال این رمان در بخش بهترین داستان مرموز و تریلر سال ۲۰۱۹، جایزه گودریدز چویس را از آن خود کرد.
بیوگرافی الکس مایکلیدیس
الکس مایکلیدیس در ۴ سپتامبر ۱۹۷۷ در قبرس از پدری یونانی و مادری انگلیسی به دنیا آمد و در همین کشور بزرگ شد. مایکلیدس به گفتهی خودش در خانهای پر از کتاب بزرگ شده است، کتابهایی که توسط مادرش در کتابخانهای کوچک جمعآوری شده بودند. بیشتر کتابهایی که مایکلیدس را به یک نویسنده تبدیل کردند نیز در همین قفسهها بودند: کتابهایی از دیکنز، ایولین وو، آنجلا کارتر و مارگارت اتوود. او از ابتدای کودکی تا دوران بزرگسالی، به خواندن تمام کتابهای یک نویسنده و همچنین کتابهایی دربارهی زندگی این نویسندهها علاقهمند بود، زیرا معتقد بود خواندن داستان زندگی نویسندگان برایش بسیار مفید است.
مایکلیدس آگاتا کریستی را در یازده یا دوازده سالگی کشف کرد و کتاب های او را خواند. مایکلیدس این تجربه را شادترین تجربهی خواندنش در دوران کودکی توصیف کرده است. او همیشه میدانست که میخواهد کتابی بنویسد و آن کتاب همیشه به داستانهای کریستی شباهت داشت.
او مدرک کارشناسی ارشد در رشتهی ادبیات انگلیسی را از کالج ترینیتی در دانشگاه کمبریج و همچنین فوق لیسانس فیلمنامهنویسی را از موسسهی فیلم آمریکا در لسآنجلس دریافت کرد. این نویسنده همچنین تجربهی فعالیت رواندرمانی را دارد. بیمار خاموش که اولین و مشهورترین رمان او به شمار میرود و در فوریهی سال ۲۰۱۹ در بریتانیا منتشر شده است، موفق شد در رتبهی اول فهرست پرفروشترینهای نیویورک تایمز قرار بگیرد و بیش از یک سال در فهرست پرفروشترینهای نیویورک تایمز باقی بماند. این رمان در ۵۰ کشور فروش خوبی را تجربه کرد. رمان دوم او، دوشیزگان نیز بلافاصله پس از انتشار به یکی از پرفروشترین کتابهای نیویورک تایمز تبدیل شد و نظرات تحسینآمیزی را از گاردین، اسکوایر، اینترتینمنت ویکلی و سایر رسانهها دریافت کرد. الکس مایکلیدیس خود کتاب بیمار خاموش را یک داستان کارآگاهی-روانشناختی توصیف کرده است.
مایکلیدس داستان بیمار خاموش را با الهام از پیچیدگی روانشناختی عمیق از نوعی که در رمانهای آگاتا کریستی دیده میشود، نوشت. او خود در حوزهی رواندرمانی تحصیل کرده و چند سال نیز در یک واحد امن کار کرده بود و زمانی که داستان کتاب را مینوشت، میدانست که به یک مکان نمادین و محصور نیاز دارد، و همچنین میدانست که میتواند به شکلی قانعکننده و جذاب، در مورد یک واحد روانپزشکی بنویسد. او میدانست که در داستانش به جای یک کارآگاه، میتواند از حضور یک رواندرمانگر بهره بگیرد. زمانی که این ایده به ذهنش رسید، داستان بیمار خاموش نیز شکل گرفت و کامل شد.
الکس مایکلیدیس با نوشتن یک کتاب، از نویسندهای مشتاق به یک نویسندهی پرفروش بینالمللی تبدیل شد و حتی خودش نیز گاهی این اتفاق را باور نمیکند. کتاب بیمار خاموش نخستین رمان مایکلیدس بود و او در زمان انتشار این رمان، اصلا انتظار دریافت چنین واکنش و استقبالی را نداشت. زمانی که ناشر آمریکایی او با او تماس گرفت و گفت که این کتاب در فهرست پرفروشهای نیویورک تایمز در رتبهی اول قرار گرفته است، مایکلیدس حرف او را چندان جدی نگرفت. او خود این لحظه را به عنوان شادترین و هیجانانگیزترین تجربهی زندگیاش عنوان کرده است.
رمان بیمار خاموش تصویری از شخصیت اساطیری آلکستیس اثر اوریپید را ترسیم میکند. الکس مایکلیدیس علاقهمند به کشف دوبارهی داستانهای باستانی یونان در آثار خود است. اسطورههای یونانی در همهجای قبرس وجود دارند؛ بسیاری از داستانهای تراژیک دائما اجرا میشوند و از محتوای آنها برای نوشتن کتابها و ساخت نمایشها در این کشور استفاده میشود. خود مایکلیدس در حدود ۱۳ سالگی با داستان آلکستیس برخورد کرد و این داستان او را تسخیر کرد؛ داستان زنی که برای نجات شوهرش میمیرد و زمانی که دوباره زنده میشود و به شوهرش باز میگردد، از صحبت کردن امتناع میکند. این سکوت که چندان توضیح نیز داده نمیشود، تخیل مایکلیدس را تسخیر کرده بود. او خود فکر میکند تمام اسطورهها با همهی افراد در سطح ناخودآگاه جهانی صحبت میکنند، همانطور که یونگ میگوید، آنها از کهنالگوها، رویاها و کابوسها استفاده میکنند و میتوان از داستانهایشان مطالب بسیار غنی و خاطرهانگیزی استخراج کرد.
اخرین پروژهای که مایکلیدیس به انجام آن مشغول بوده، نوشتن یک داستان کارآگاهی روانشناختی دیگر دربارهی یک سری قتل در کالج کمبریج است. در این کتاب یک استاد تراژدی یونانی مظنون به قتل دانشآموزانش است و داستان حول کشف رمز و رموز این قتلها میگردد.
مایکلیدس همچنین به گفتهی خودش از خواندن داستانهایی در ژانر تریلر امتناع میکند، زیرا معتقد است خواندن این داستانها ممکن است منجر به الهامگیری ناخودآگاه او در داستانهای خودش شود. این موضوع نشاندهندهی خلاقیت مایکلیدس و همچنین منحصربهفرد بودن داستانهایش است.
الکس مایکلیدیس علاوه بر نوشتن رمان، نگارش فیلمنامهی شیطانی که میشناسی (۲۰۱۳) را به عهده داشته و در گروه نویسندگان فیلم فریبکاری ادامه دارد (۲۰۱۸) بوده است.